تبیان، دستیار زندگی
با دیگران در کنار مزیتهایی مثل سوژه و ایده جذاب و پرکشش فیلم و حضور بازیگران بنامی که توان متقاعد کردن مخاطب برای حضور در سالن سینما را دارند، از نقطه نظر فیلمنامه و اجرا و کارگردانی اثری پر ایراد است .
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

درجازدن در مرحله ایده

نگاهی به "با دیگران"


"با دیگران" در کنار مزیتهایی مثل سوژه و ایده جذاب و پرکشش فیلم و حضور بازیگران بنامی که توان متقاعد کردن مخاطب برای حضور در سالن سینما را دارند، از نقطه نظر فیلمنامه و اجرا و کارگردانی اثری پر ایراد است .

با دیگران

این همه باعث شده تا "با دیگران" نتواند تمام انتظاراتی که  ایده و داستان یک خطی و ترکیب عوامل فنی آن ایجاد می کند را روی پرده سینما به نمایش بگذارد تا در نهایت به اثری قابل احترام و در عین حال خام دستانه تبدیل شود.

به نظر می رسد مشکلی که فیلمهایی از جنس "با دیگران" دارند شیفتگی و هیجانی است که در مرحله تایید و تصویب ایده برای تبدیل شدن به فیلمنامه گریبان فیلمساز را می گیرد و غفلت از پرداخت درست فیلمنامه با تکیه بر استاندارهای فیلمنامه نویسی و پرداخت بصری و فکر شده موقعیتها است.

در واقع این سوژه تازه و جذاب است که به دشمن اصلی اثر تبدیل می شود و فیلمساز را چنان از کشش ایده مطمئن میکند که غافل شدن از باقی مراحل رسیدن به اثری قابل اعتنا نتیجه منطقی این ذوق زدگی که به دسته بزرگی از آثار که سراغ همین سوژه را گرفته اند اضافه می شود.

فیلمنامه "با دیگران" مجموعه ای سهل و ممتنعی از ویژگی های مثبت و منفی و ایرادات غیر قابل چشم پوشی است که همنشینی موفقیت آمیزی نداشته اند. ضرباغاز پر کشش و نقطه عطف پایانی اثر به صورت جدا افتاده و مستقل از آن می توانند جز نمونه های قابل دفاع و تاثیر گذار ضرباغازهای دراماتیک و پایان بندی های به یادماندنی سینمای ایران تلقی شوند. در کنار این اما موقعیت های ریز و درشتی که بناست این ضرباغاز و آن پایان بندی را معنا ببخشند و مسیر تطور داستان از نقطه عزیمت ابتدایی، رسیدن به گره های کوچک و بزرگ داستانی، پیگیری گیر و گرفت های اطراف زندگی و افکار شخصیت ها را سر و شکل دهند، چه از حیث ساختار و چه از حیث شیوه اجرا به هیچ وجه متقاعد کننده ازآب در نیامده اند. تا جایی که سکانس پایانی "با دیگران" را بی اثر و عجولانه و بی ربط با کلیت خط و ربط داستان جلوه می دهد.

به نظر می رسد "با دیگران" بیش از آنکه مجموعه ای قوام یافته از موقعیت های پرداخت شده و منسجم تشکیل شده باشد، نمایش دهنده مجموعه موقعیت ساده و قابل پیش بینی است که پیش نمی رود و بیشتر کشیده می شود تا به موقعیت بعدی متصل شود. همین ویژگی باعث شده تا دست فیلمنامه برای ایجاد تعلیق و کشش در مسیر داستان گویی اثر بسته بماند.

به نظر می رسد "با دیگران" بیش از آنکه مجموعه ای قوام یافته از موقعیت های پرداخت شده و منسجم تشکیل شده باشد، نمایش دهنده مجموعه موقعیت ساده و قابل پیش بینی است که پیش نمی رود و بیشتر کشیده می شود تا به موقعیت بعدی متصل شود. همین ویژگی باعث شده تا دست فیلمنامه برای ایجاد تعلیق و کشش در مسیر داستان گویی اثر بسته بماند و مخاطب به راحتی بتواند دست فیلمنامه را قبل رسیدن به نقاط عطف کلیدی اثر بخواند.

بخش عمده موقعیت سازی در فیلمنامه "با دیگران" بر مبنای میزانسن و شیوه اجرای بازیگران طراحی شده و اصولا دیالوگ به طور مستقیم وظیفه انتقال اطلاعات به مخاطب را بر عهده ندارد. به بیان دیگر دیالوگ ها و یا موقعیت هایی که در سکانس های پس یا پیش از یک موقعیت رخ داده به شیوه نگاه، سکوت یا رفتار و کنش و واکنش های ریز و درشت شخصیت ها معنا می بخشد و یا معرف کشمکش های درونی و بیرونی آنها است.

با دیگران

سکانس ورودیه "با دیگران" یکی از همین نمونه موقعیت سازی ها در اثر است. شاهد مثال دیگر این جنس از موقعیت سازی را می‌توان سکانس پایان بندی اثر دانست. این دو نمونه ذکر شده بهترین نمونه های خلق موقعیت داستانی بدون تکیه بر دیالوگ مستقیم شخصیت ها در "با دیگران" هستند. اما فقدان نمونه هایی با این قوت در طول اثری که تلاش دارد از این شیوه موقعیت سازی استفاده بسیار ببرد به یکی از نقاط ضعف جدی فیلم تبدیل شده است.

دور بودن از فضای همگن روایی از یک سو و از سوی دیگر ضعف در دیالوگ نویسی و خلق رفتارها و کنشهای بدیع و غیر قابل پیش بینی از سوی مخاطب، اثر را به سمتی برده که اعتماد مخاطب برای تماشای اثری تیزهوشانه و متفاوت را از میان می برد. از سوی دیگر این ناهمگونی کیفیت پیشبرد داستان و روابط پیشبرنده فیلمنامه و وابستگی محض موقعیت های کلیدی فیلم به سکانسهای قبل و بعد خودش باعث شده تا اثر بخشی لازم در موقعیتهایی که می باید تاثیر ویژه بر فکر و ذهن مخاطب بگذارد به حد قابل توجهی کاهش یابد و اثر تبدیل به نمونه سرد و بی روح شود که چندان همراهی برانگیز نمی نماید.

در همین مسیر باید تاکید کرد که نقش دیالوگ های اندک و کمینه گرای اثر در پوشش دادن به کاستی های فیلم بسیار حیاتی است. باید اذعان کرد که دیالوگ های محدود فیلم هم نتوانسته اند کژی هایی که در اجرای موقعیت ها کلیدی اثر قابل ردگیری است را ترمیم کنند. این دیالوگ ها بیش از آنکه در نقش پیبرندگی رداماتیک اثر ظاهر شوند در قامت اطلاعات گل درشت و نخراشیده و پرداخت نشده در کوتاه ترین زمان ممکن و در موقعیت هایی بی ربط و حتی غیر همراهی برانگیز بیان  می شوند با این توجیه احتمالی که امکان انتقال از یک سکانس بعدی را ممکن کنند و فقدان اطلاعات کافی در مسیر روایت را پوشش دهند.

پاشنه آشیل آثاری از جنس "با دیگران" و اصولا سینمای اجتماعی ایران ضعف در مدیریت رویکردها، قبض و بسط های بی برنامه در مسیر حمایت از سینمای اجتماعی و تمایل سیری ناپذیر به تولید اثر با تکیه بر حمایت های دولتی بدون در نظر گرفتن اصل اولیه فیلمسازی یعنی فیلمسازی با هدف جذب مخاطب  به سینما و بازگشت سرمایه است.

به ظن این قلم اما پاشنه آشیل آثاری از جنس "با دیگران" و اصولا سینمای اجتماعی ایران ضعف در مدیریت رویکردها، قبض و بسط های بی برنامه در مسیر حمایت از سینمای اجتماعی و تمایل سیری ناپذیر به تولید اثر با تکیه بر حمایت های دولتی بدون در نظر گرفتن اصل اولیه فیلمسازی یعنی فیلمسازی با هدف جذب مخاطب  به سینما و بازگشت سرمایه است. این روند باعث میشود که فیلمسازان دغدغه مند در اولین مجال برای فیلمسازی حول و حوش دغدغه های اجتماعی شان سراغ اولین ایده تصویب شده برای ساخت بروند و پتانسیل نهفته شده از پی سالها را در قالب فیلمسازی با چاشنی ذوق زدگی آزاد کنند. در حالی که اگر مسیر حرکت سینمای اجتماعی ایران مشخص و حدود و صغور تعریف شده ای برای کار در این حوزه مدون شده بود فیلمساز با فراغ بال و در فرایندی حساب شده سراغ ساخت اثرش می رفت و هیچ وقت تعجیل و خام دستانه رفتار کردن در ساخت آثاری از این جنس خودنمایی نمی کرد . در آن شرایط فیلمسازان با تکیه بر مشاوره صاحبان فکر و ایده در حوزه جامعه شناسی و روانشناسی از یک سو و بهره گیری از دانش اساتید فن داستان گویی و فیلمنامه نویسی سراغ ساخت آثار دغدغه مند با نگاهی بدیع و تازه می رفتند و نتیجه به مراتب بهتر از آن می شد که در این سالها شاهدش بوده ایم.

با این همه باید اذعان کرد که "با دیگران" جز آن دسته از آثار سینمایی است که دغدغه پرداختن به موضعات مبتلا به جامعه ایرانی را سرلوحه کار قرار داده و در عین حال تمام تلاش خودش را کرده تا در بستر ایده ای جذاب و بدیعش قصه گویی در سینما را پیگیری کند که البته نتیجه چندان ماندگاری نگرفته است. اما نمی توان قدردان این تلاش در دل سینمایی که قصه گفتن را فراموش کرده نبود.

محمدرضا مقدسیان

بخش سینما و تلویزیون تبیان


مطلب مرتبط:

عیاری؛پشت خانه پدری