تبیان، دستیار زندگی
چ را می توان حاصل قرائت شخصی حاتمی کیا دانست برداشتی که مستلزم نگاه دراماتیک به یک اسطوره نیست .قضاوت وداوری در مورد یک دوره ی تاریخی در این قرائت اسطوره شناسانه نقش دارد
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مجتبی شاعری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چمران به روایت حاتمی کیا


"چ" را می توان حاصل قرائت شخصی حاتمی کیا دانست برداشتی که مستلزم نگاه دراماتیک به یک اسطوره نیست .قضاوت وداوری در مورد یک دوره ی تاریخی در این قرائت اسطوره شناسانه نقش دارد 


چمران به روایت حاتمی کیا

انتظار دیدن فیلم خوب، توقع زیادی نیست، خصوصاً که کارگردان مشهوری از شخصیت بزرگی خواسته باشد فیلم بسازد. "چ" واجد نکات ویژه ای است و صد البته که فیلم پر حاشیه ای خواهد بود. هرچند که این حاشیه های جنجالی را از زمان پیش تولید تا مراحل فیلم برداری داشته است.

تنش میان فریبرز عرب نیا (بازیگر نقش مصطفی چمران) و کارگردان فیلم (ابراهیم حاتمی کیا) از جمله ی این حاشیه  ها بوده است و نرسیدن و شاید نرساندن فیلم به جشنواره ی سی و یکم هم بخشی از این حاشیه هاست . با این حال قرائت حاتمی کیا از دوره ی خاصی از انقلاب و تصویری که از دکتر مصطفی چمران در این فیلم نمایش می دهد نیز می تواند بحث ها و حاشیه های فراوانی را موجب شود .

بدیهی است ، نگاه مجرد به فیلم نباید تحت الشعاع خبرهای جانبی باشد و از طرفی هم نباید تمام حاشیه ها را مربوط به روابط میان عوامل فیلم دانست.

حاشیه هایی که می تواند اصل سینمای "چ" را به چالش بحث های غیرهنری ببرد، شاید ناظر به شیوه ی روایت و قرائت تاریخی کارگردان از دوره ای خاص، رویدادی خاص و البته قهرمانی مثل چمران باشد.

قطعاً، "چ" حاصل تجربه ی سال های کارگردانیش است و دیگر آن اتفاق هر از چند گاهی همراه با نوسان را در آثار حاتمی کیا شاهد نیستیم.

در ظاهر حاتمی کیا، علی رغم چند کار گذشته اش، بر شخصیت قهرمان فیلمش متمرکز است و با هوشمندی هرآن چه از عناصر دراماتیک و زیباشناسی فیلم  را طوری نظم بخشیده که چهره ی حقیقی قهرمانش را نمایش دهد.

معمولاً در یک روایت شخصیت محور که اتفاقاً بر اساس اصول اسطوره سازی شکل می گیرد، رگه های انتخاب سلیقه ای نویسنده و کارگردان را می شود حدس زد، اما برای هنر نوین دراماتیک، قرائت های شخصی مبتنی بر ایدئولوژی نمی تواند محل یک استناد مدنی و تاریخی باشد. در "چ" بخش بسیار کوچکی از زندگی مصطفی چمران به تصویر کشیده می شود و اولین نکته ی بحث های پیش تولیدی هم از همین جا آغاز شده که گریز داستان در یک حادثه، رویداد و یا اتفاق ، زمانی می تواند کانون پردازش روایت باشد که نقطه ی عطف هم محسوب شود. نقطه ی عطف زندگی مصطفی چمران شاید رها کردن زندگی متعارف در آمریکا و رفتن به لبنان باشد.

شاید بخش هایی از زندگی مصطفی چمران در لبنان، دوره ای که جنبش امل با حضور وی و امام موسی صدر، هویت ویژه ای پیدا کرد، نقطه ی عطف باشد. و شاید پایان دادن به قائله ی پاوه. شاید هم برای عده ای شهادت وی در روزگار جنگ با رژیم بعث نقطه عطف محسوب شود .

قائله ی پاوه از جهات بسیاری برای تماشاچی ایرانی مهم تر است، چه این که دوره اولین چالش جنبش انقلاب اسلامی در آغاز تولدش بوده است،  بحرانی که بیش از هر نام دیگری نام دکتر چمران را در خود وجدان کرده است.

تدوین فیلم در گذار حسّی نماها، عاجز از حفظ روند داستانی است. مضاف بر این که کماکانی حضور شخصیت ها در یک فرآیند تیپیکال تعریف می شود تا شخصیتی که عنصر قهرمانی را بازپروری نماید

با این وجود انتخاب این دوران از انقلاب اسلامی ، تاریخ معاصر ایران و تأثیر دکتر چمران بر پیدایش و پا گرفتن انقلاب بی راه نبوده است.

علاوه بر این، توجه به تکنیک در فیلم "چ" حائز نکات قابل بحثی است. حاتمی کیا وقتی مهاجر را هم ساخت با وجود جوانی و امکانات کم سینمای ایران در آن روزها، مناسبات یک تکنیک درست سینمایی را در نظر گرفته بود، اما "چ" از چند نظر می تواند آغاز دوره ای جدید در سینمای جنگ و حادثه ای باشد. تکنیک فیلم برداری، صدابرداری و صداگذاری در "چ" از سطح معیار سینمای ایران بالاتر است، حتی در مورد جلوه های ویژه ی میدانی و بصری نیز تلاش شده که کاری متفاوت ارائه شود. اما عدم هماهنگی در مفهوم زیباشناسی،  بخش های کاملاً تفکیک شده می سازد که ترکیبی نا متجانس را پیش روی قرار می دهد. عناصری که هر کدام به تنهایی شاید قابل قبول باشند اما در تلفیق با یکدیگر به یکدستی نمی رسند . جلوه های ویژه ی میدانی و بصری با عنصر فیلم برداری هم خوانی لازم را ندارد و تدوین فیلم هم به تبع همین چندگانگی نمی تواند کلیه لحظات فیلم را دیدنی و دلچسب نمایش دهد.

تدوین فیلم در گذار حسّی نماها، عاجز از حفظ روند داستانی است. مضاف بر این که کماکانی حضور شخصیت ها در یک فرآیند تیپیکال تعریف می شود تا شخصیتی که عنصر قهرمانی را بازپروری نماید.

شاید این نقص مشهود، صرفاً به خود تدوین مربوط نباشد و از جای دیگری بیاید.

داستان "چ" اگر قابل دیدن می شود قطعاً به جهت دنبال کردن زندگی قهرمانی است که واقعیت مابه ازاء سینمایی اش، در خاطره ی تاریخی یک مابه ازاء بیرونی پیدا کرده و تماشاچی شناخت و آشنایی با قهرمان را قبل از ورودش به سالن سینما با خود به همراه می آورد . داستان "چ" هرچند که در شخصیت پردازی قهرمان موفق عمل می کند اما در روند داستانی و پی رنگ ضعف دارد. مشخص نیست هسته و پی رنگ "چ" از کجا آغاز می شود و در کجا به پایان می رسد.

برای تماشاچی دیدن "چ" و تعلیق سرانجامی فیلم به دلیل همان ذهنیت غیرسینمایی در کانون اتفاقات تاریخی رقم می خورد، اما با پایان فیلم وقتی تعلیق و هیجان تمام می شود ، تازه سرآغاز سوال های بی جواب است که بر ذهن مخاطب نقش می بندد.

مجتبی شاعری          

بخش سینما و تلویزیون تبیان


مطالب مرتبط:

درباره عنوان فیلم جدید حاتمی کیا

کاش این فرصت از دست نرود

ناگفته های حاتمی کیا از یک گزارش