بزرگترین مفاهیم در کلیشه ترین قالبها
نگاهی به فیلم " پنجشنبه آخر ماه "
نویسنده فیلم نیز برای آنکه اولا مخاطب را تا انتها با خود همراه کند و ثانیا از اتهام شعاری بودن مصون بماند ، عناصر قصه را به سبک کمدی های دسیسه و موقعیت کنار یکدیگر چیده است و بنای کار را بر اشتباهات ، غافلگیریها و رخدادهای غیرمترقبه قرار داده و به همین دلیل سرگرم کنندگی به عنوان محور اصلی قصه است .
فیلم سعی دارد در فضایی کمدی به دو مسئله مهم جامعه بپردازد
اول رابطه دختران و پسران جوان
دوم ارتباط نسلها با یکدیگر
در مورد مسئله اول باید گفت که هیچ نکته تازه ای دیده نمی شود و فیلم کاملا در راستای تایید رابطه دختر و پسر به همان شیوه مدرن که سالهاست روشنفکران آن را تبلیغ می کنند ، پیش می رود . به عنوان مثال زمانیکه قضیه پارتی کاملا لو می رود تا انتهای فیلم شخصیت روحانی که حاج وصال نام دارد نه تنها هیچ تذکری به مجید و دوستانش نمی دهد بلکه به نوعی با رفتار خود در راستای تایید وضعیت موجود پیش می رود . ( در پایان وسط آنها نشسته و با مجید و دوستانش مشغول شادی می شود )
خانواده پسری بنام مجید که از قشر مذهبی جامعه اند به مسافرت رفته و مجید تحت فشارهای دوستش کامران مجبور می شود در منزلش یک پارتی برگزار کند . پس از ورود میهمانان ، روحانی روضه خوانی برای خلق موقعیت های کمدی وارد ماجرا می شود .
در مورد مسئله دوم نیز طبق معمول ، این نسلهای گذشته هستند که باید جوانان را درک کرده و اخلاق خود را تغییر دهند و سعی کنند در کارشان فضولی نکنند ، چراکه رفتار هر فردی به خودش ربط دارد نه کس دیگر ؛ و جوانان اگر دروغ نگویند و از مشروبان الکلی و مواد مخدر استفاده نکنند هیچ مشکل دیگری نخواهند داشت ؛ آنها بقدری پاک معصومند که روحانی فیلم حاضر می شود ثواب اعمال خود اعم از حج ، جبهه و سالها روضه خوانی را با چند قطره اشک عیاشی همچون کامران عوض کند .
موقیعیت های کمدی فیلم نیز بسیار کاریکاتوری ست ، بخصوص رفتارهای سه دوست مجید در بالای پشت بام بسیار جلف بوده و با مضمون مهم و جدی فیلم کاملا در تناقض است . این مطلب در مورد دو پیرمرد فیلم نیز تکرار می شود ، بالاخص رفتار دو پیرمرد و میوه فروش محل در پایان فیلم .
نکات عجیب و غریب نیز در فیلم به کرات دیده می شود به عنوان مثال وجود مشروبات الکلی در خانه فردی مذهبی ( بظاهر ) که از پدر و مادر و همسایگانش به شدت می ترسد ، و یا بی غیرت خواندن مجید توسط الهه فقط به دلیل نگرفتن چادر از پرویز ؛ و بدتر از همه اینکه یک روحانی هنوز نمی داند در اسلام چیزی بنام نامزد وجود ندارد ( در یکی از سکانسهای پایانی بعد از غش کردن آرش روحانی به نامزد آرش می گوید دستمالی را خیس کرده و بر پیشانی وی بگذارد ؛ که باید پرسید چرا نامزدش باید این کار را بکند؟ )
در مجموع باید گفت فیلم " پنچ شنبه آخر ماه " به هیچ عنوان در حد و اندازه های یک فیلم سینمایی نبوده و بیشتر شبیه تله فیلمهایی ست که در برخی ایام هفته از تلویزیون پخش می شود .
منبع:سینمای ایران /مهدی علیپور