تبیان، دستیار زندگی
گاهی عظمت نگاه برخی مادران، آدم را به زانو در می آورد و احترام سادات بوسیدن روی ماه از آن دسته مادران است. بعد از میم مثل مادر و طلا ومس این سومین مادرانه منوچهر محمدی است که دوتایش را با همایون اسعدیان ساخته است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مادرانه روی ماه را ببوس


گاهی عظمت نگاه برخی مادران، آدم را به زانو در می آورد و احترام سادات "بوسیدن روی ماه" از آن دسته مادران است. بعد از "میم مثل مادر" و "طلا ومس" این سومین مادرانه منوچهر محمدی است که دوتایش را با همایون اسعدیان ساخته است.


بوسیدن روی ماه

فیلم بر ایثار از خود گذشتگی یک مادر متمرکز است و به شدت جوهر این مفهوم را منتقل می کند. احترام سادات و فروغ خانم مهم ترین دارایی شان را همچون دیگر مادران شهدا از دست داده اند و حالا دلخوش به بازگشت بخشی از پیکر آنها، منتظرند. چیز زیادی نمی خواهند. فقط آخر عمری یک سنگ قبر برای بچه هایشان می خواهند و بس. اما به یکباره رفاقت و خواهرانگی عظمتش را نشان می دهد و یکی شان از این تنها خواسته اش به نفع دیگری می گذرد و بقایای پیکر عزیزش را با دیگری تقسیم می کند. ایثار دوباره از سوی کسی که پیشتر همه چیزش را ایثار کرده، تکان دهنده است. شاید بشود احترام سادات را یکی از کاملترین و جذاب ترین قهرمانان سینمای ایران دانست.

من به شخصه در کمتر فیلمی تا این حد جوهره رفاقت را عیان دیده ام. فیلم یک ملودرام است که در لحظاتی سعی می کند حس بر انگیز باشد اشک تماشاگر را هم درآورد. اما در عین حال هرگز به دام سانتی مانتالیزم نمی افتد و در لحظاتی که می تواند تماشاگر را به شدت منقلب کند، به نفع فیلم و قهرمانش کنار می رود. نمونه بارزش هم لحظه ای است که احترام سادات را بیرون سالن شهدا رها می کند و از نمایش لحظه دیدار او با تابوت فرزندش پرهیز می کند.

فیلم با توجه به مضمونش استعداد زیادی برای شعاری شدن دارد اما خوشبختانه در اکثر موارد به این دام نمی افتد.

فیلم  به انزوای نسلی هم اشاره می کند که جنگیدند و می دانند ایثار یک مادر یعنی چه و با شهید و شهادت مکانیکی برخورد نمی کنند، اما دوره و زمانه به آنها حس اسقاطی بودن داده و به گوشه ای تبعیدشان کرده تا سالهای پختگی شان را به بی مصرفی بگذرانند.

بزرگی نگاه مادران صبور و بزرگوار این فیلم آنقدر تکان دهنده هست که ما را به یاد چیزهایی که از دست داده ایم و چیز هایی که دوره و زمانه عوض شان کرده بیندازد. فیلم آشکارا به ارتباط میان نسل ها هم اشاره دارد و به درستی تاکید می کند که نسل تازه، بهتر از پدران و مادرانشان، مادر بزرگ ها را می فهمند و آنقدرها هم که به نظر می رسد از مرحله پرت نیستند. این درک البته متقابل است و نسل مادربزرگ ها بیش از پدران و مادرانی که اسیر روابط روزمره و ماشینی این روزها شده اند هوای کار نوه هایشان را دارند.

فیلم  به انزوای نسلی هم اشاره می کند که جنگیدند و می دانند ایثار یک مادر یعنی چه و با شهید و شهادت مکانیکی برخورد نمی کنند، اما دوره و زمانه به آنها حس اسقاطی بودن داده و به گوشه ای تبعیدشان کرده تا سالهای پختگی شان را به بی مصرفی بگذرانند. در کنار این، فیلم اشاراتی هم به نسل جوان مدیران میانی کشور دارد. آنها که در جنگ حاضر نبوده اند و بزرگی اتفاقاتی که در این کشور افتاده را با تمام وجود درک نکرده اند ولی حالا کم کم کرسی های تصمیم گیری را مال خود می کنند و نگاهشان هم به فتح کرسی های بالاتر است. برای آنها شهید و شهادت تنها یک کار اداری است.

فیلم به ویژه در حوزه فیلمنامه مشکلاتی هم دارد، ریتم در مقاطعی افت می کند و چند سکانس زاید در فیلم دیده می شود که البته همگی قابل اصلاح است ولی معتقدم کاستی های فیلم به کلی قابل اغماض است و می شود آن را به ایده باشکوه "بوسیدن روی ماه" بخشید.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع:خبرآنلاین / کیوان کثیریان