تبیان، دستیار زندگی
خط و کتابت در تاریخ هنر اسلامی، فراز و فرودهای زیادی را از سر گذرانده است. ابداع خط کوفی از خط معقلی و سپس گسترش یافتن آن در خطوط ششگانه خوشنویسی بخشی از تحولات این حوزه است. نکته حائز اهمیت آنکه در میان کشورهای تازه مسلمان، نقش هنرمندان ایرانی در این میا
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نقش ایرانیان در تحولات خط

خط و کتابت در تاریخ هنر اسلامی، فراز و فرودهای زیادی را از سر گذرانده است. ابداع خط کوفی از خط معقلی و سپس گسترش یافتن آن در خطوط ششگانه خوشنویسی بخشی از تحولات این حوزه است. نکته حائز اهمیت آنکه در میان کشورهای تازه مسلمان، نقش هنرمندان ایرانی در این میان از باقی سرزمین های اسلامی، بیشتر و پررنگ تر است.

سمیه فروغی، بخش هنری تبیان

نخستین خط که در مکتوبات عربی و منابع خط «معقّلی» است ، که گویا از ابتکارات «ادریس پیامبر» بوده است. گفته شده که پس ازآن حضرت علی (ع) خط کوفی را از خط معقلی بیرون کشید و بعد از آن خط کوفی رو به رشد رفت و در کتابت به کار گرفته شد و در نهایت توسط ایرانیان به رشد و شکوفایی خاص خود رسید بعد از آن خط کوفی شرقی و خط کوفی مغربی ابداع شد که خط کوفی مشرقی مخصوص سرزمین های شرق اسلامی و کوفی مغربی مخصوص سرزمین های غرب اسلامی بود .

خط

اختراع کاغذ به جای استفاده از پوست گوساله و آهو نیز سرعت قابل توجهی به کتابت بخشید همانطور که بیان شد ، ایرانیان بیشترین سهم را در تحول خط کوفی به عهده داشتند . مانند« ابن مقله »(قرن سوم و چهارم هجری) که از اهالی فارس بود . ابن مقله واضع اقلام ستّه یا خطوط شش گانه است. وی نوآوری های فراوانی داشت و خط کوفی را متحول ساخت و سبکی نو در خط کوفی ایجاد کرد . علاوه بر این وی توانست قلم «مقلی» را به نام خود ثبت کند . لازم به ذکر است که قلم مقلی احتمالا همان خطی است که به «خط منسوب» شناخته می شد .
میر علی هروی (خوشنویس نامدار سده نهم و دهم هجری )معتقد است که ابن مقله خط « ثلث »را اختراع کرد و از خط ثلث پنج قلم دیگر (محقق ، توقیع ، نسخ ، ریحان ، رقاع ) را ابداع نمود، یعنی همان خطوط ستّه که پیشتر بیان شد . مدتی بعد شخصی به نام« ابن بواب »(قرن پنجم هجری) برای این خطوط نظم و اصول قواعدی تعریف کرد .

ایرانیان دو اقدام مهم و موثر در کتابت انجام دادند: اول ابداع اصول نگارگری و دوم اختراع خط نستعلیق

در این میان مردم علاقه مند به خط و خطاطی نیز فعالیت های شایانی انجام می دادند که  حتی خرید و فروش نسخ خطی را در پی داشت . حالا دیگر خطاطی و خط از رونق خاصی برخوردار شده بود و هر سلطان یا خلیفه برای خود کتابخانه ای مستقل داشت که هنرمندان در آن به تولید نسخ نفیس شغول بودند . از مشهورترین خطاطان ان اعصار می توان به صفی الدین عبدالمومنین و یاقوت مستعصمی و زکی الدین عبدالله بن حبیب اشاره کرد.
تحول خط بیش از آن که به دلیل زیبایی خطوط باشه، وابسته به آسان نویسی ، روان نویسی و سرعت نگارش بوده است که با شروع عصر ترجمه یکی از نیازمندیهای جدی در تمدن نوپای اسلامی شد. توضیح آن که از سال 200 هجری به بعد که بیت الحکمه ها به وجود آمدند تعدادی از ایرانیان فرهیخته به منظور ترجمه آثار یونانی و پهلوی و هندی  به عربی کتابت را وارد تمدن اسلامی کردند. در کنار خطاطی و برای زینت بخشیدن بیشتر به کتب ادبی، تصویرسازی نسخ خطی به کار گرفته شد و این هنر کتاب آرایی با حضور ایلخانان در ایران پیشرفت قابل ملاحظه ای کرد .
ایرانیان در سده هشتم هجری دو اقدام بزرگ و موثر در آینده ایران انجام دادند:
اولی اختراع فنون نگارگری و تصویر سازی که مرتبط با مبحث « قلم مو» می شود و دومی اختراع خط نستعلیق توسط «میر علی تبریزی» که زیبا ترین خط تاریخ به شمار می رود.  خط نستعلیق اصالتا ایرانی است و در کنار نگارگری توانست عظمت با شکوهی به کتاب آرایی ایران ببخشد .

خط


« می توان خط نستعلیق را هفتمین قلم یا اصل خطاطی به شمار آورد که با اختراع آن فن خطاطی صاحب هفت اصل عمده شد و از آن به بعد هر خطاطی که اصول ششگانه ی خطاطی را فرا می گرفت ، در تعلم نستعلیق نیز می کوشید . خط نستعلیق از چنان اقبالی برخوردار شد که به زودی سایر خطوط سته را دست کم در قلمرو ایران زمین در سایه قرار داد»1
با پیشرفت فراوان و شانه به شانه این دو هنر ، در قرن نهم هجری، خطاطی و خوشنویسی به عنوان برترین هنر های آن دوران به ویژه در مکتب هرات مطرح گشت .ثمره اهمیت و توجه به این هنرها، موجب رواج مرقّع سازی شد ، مثلا مرقّع خطاطی بایسنقر میرزا از اولین مرقعات آن زمان است که تاریخ هنر خطاطی را  به خوبی آشکار می سازد.
یکی دیگر از دستاوردهای مکتب هرات، تغییر و تحولی است که در کاربرد قلم مو و قلم نی رخ می دهد: در مرحله اول مکتب هرات قلم نی بر قلم مو ارجحیّت داشت . اما در مرحله دوم مکتب هرات، با هنرمندی های سلطان علی مشهدی خطاط نستعلیق  و کمال الدین بهزاد نگارگر قلم نی و قلم مو با هم برابر شدند.

خط


پس از این دوران ، با روی کار آمدن سلسله صفوی در اوایل سده دهم هجری و علاقه شاه اسماعیل به هنر خطاطی و کتاب آرایی ، توازن و تعادل ایجاد شده میان قلم نی و قلم مو همچنان باقی ماند.
اما این موضع دیری نبایید و با رونق مکتب تبریز  و به واسطه پیشرفت های چشم گیری که هنرمندان برجسته ای مانند کمال الدین بهزاد ، سلطان محمد تبریزی ، میر مصور و آقا میرک و غیره در بدست آوردن ان سهمی چشمگیر داشتند، سرانجام این توازن به هم خورد و قلم مو بر قلم نی پیش گرفت ؛ نتیجه ان که بنا بر این اتفاق، اصول هفتگانه ی هنر ایران از اعتبار ویژه ای برخوردار شد به طوریکه به عنوان معیار و شاخصه هنر در تمامی تمدن وسیع اسلامی بکار گرفته شد.
پی نوشت:
1. آژند، یعقوب، هفت اصل تزئینی هنر ایران، نشر پیکره، (1393) ص 22