نقاشیهای ننه حسن
ننه حسن» 76 ساله است. او هفت سال پیش خودکار به دست گرفت و نقاشی را شروع کرد. تا کنون چهار نمایشگاه آثار منور رمضانی (ننه حسن) را به نمایش گذاشته اند ، آثاری که چشمها را با دنیای رنگهایش جادو میکند.
دیدن آثار ننه حسن ، آدم را یاد نقاشی های مکرمه قنبری می اندازد. همان حال و هوای نائیف و سبک ابتدایی بر نقاشی حاکم است. آثاری که گاهی به مرز انتزاع، سمبولیسم و گاها نقاشی های کودکان نزدیک می شوند در عین حال که حال و هوایی کاملا مستقل دارند و هیچ یک از آنها نیستند .
آثاری که فارغ از ملزومات و شاید قید و بندهای هنر رسمی به بیانی دیگرگون از تاثرات و عواطف اختصاص دارند و در پرداختن به مسائل نهایت صداقت در آنها موج میزند مشخصهای که در آثار هنرمندانی از این دست بدون استثنا با آن روبرو میشویم.
اما آثار ننه حسن علاوه بر دارا بودن همه این وجوه از نظر ظرافتهای اجرایی از نمونههای درخشان هنرخودآموخته را پیش روی ما گذاشته است. ترکیب هنرمندانه عناصر در فضای اثر، تقسیمات فضایی بدیع و تاثیرگذاری که با مینیاتورها قرابت ویژهای پیدا میکنند و کارکردهای ویژه بصری مثل استفاده از خطوط کناره نما در نقاشیهای این بانوی خودآموخته نشان از استعداد قابل توجه او در نقاشی دارد.
ننه حسن پیش از اینکه به نقاشی روی بیاورد به قالیبافی میپرداخته و این مسئله از چند جهت در آثارش نمود ویژه پیدا کرده است:
برجستهترین نمود این پیشینه در نقاشیهای ننه حسن به این شکل تجلی پیدا کرده که او اساسا سطوح اثرش را مشابه با فضای قالیها در نظر میگیرد. او با طراحی نقوشی شبیه به نقشهای قالی، حاشیههایی تزئینی ایجاد کرده و دورتادور نقاشیها را با این نقوش محصور میکند.
هارمونیهای رنگی او هم بیشباهت به رفتاری نیست که در رنگ بندی قالیها میشود. در منظری کلی میتوان از مشاهده آثار ننه حسن به این نتیجه رسید که او توانسته در تلفیقی موثر و چشم نواز از تجربههای زیسته خود در قالیبافی و نقاشی به موفقیتی قابل اعتنا دست پیدا کند.
ننه فارغ از تاریخ هنر، آکادمی، تئوری، سنتهای هنری و نقاشی ایران و جهان است و نقاشیهایش ادامه قالی بافی اوست.
از دیگر ویژگی های نقاشی های ننه حسن ، استفاده از روایتگری، خاطرات، تاریخ اجتماعی ، تصویرگری اعتقادات بومی و مذهبی و تخیلات و باورهای این زن روستایی است. مثلا نام برخی تابلوهای وی عبارتند از:
مراسم عروسی از مجموعه خاطرات کودکی، مراسم چمچمه خاتون یکی از آئینهای محلی، شب اول قبر و مراسم اجنه و یا درویش و میراث پدری دیوزادهها و... گاهی در باورمان نمیگنجد که اینها ثمره دستان پینه بستهای است که با عشق قلم مو را آغشته به رنگ میکند و تصویرها را روی بوم سفید به نقش در میآورد.
خود ننه حسن، در تفسیر یکی از تابلوهایش میگوید "در سالهایی که باران رحمت خدا نمیبارید، همه اهل ده دعا میکردند که باران ببارد و خوشحالی دوباره به ده برگردد. باران بارید و سیل ده را در برگرفت. آنچه بر مردم گذشت و دعاها را نقاشی کردم تا همیشه شکر گذار خدا باشیم."
به تابلویی دیگر میرسیم که آدمهای سیاه با چشمان عجیب و غریب در آن دیده میشود و آتش به دست دارند. ننه میگوید اینجا کوهی است که اجنهها در آنجا میآیند و سپس به تابلویی دیگر اشاره میکند که مسجد است و آدمها در آنجا دور یک سفره نشستهاند تا آشی که پخته شده در کاسههای گلدار به مردم داده شود.
ننه حسن به تابلو عروسی اشاره میکند و میگوید، عروس را با اسب به خانه میبردند و سوره قرآن میخواندند.
استاد حقیقتشناس با بیان این که آثار هنرمندان خودآموختهای همچون ننه حسن به طور مستقیم از زندگی آنها نشأت میگیرد میگوید: «آثار این هنرمندان تحت تاثیر زندگی آنهاست و آن چه در زندگی میبینند و دچار آن شده اند به نمایش میگذارند. این آثار قرار نیست که روی زندگی تاثیر بگذارند بلکه یادآوری میکنند آنچه را که دیگر هنرمندان در تولید آثار هنری فراموش کردهاند.»
حسن رجبی، پسر ننه حسن که خود نقاش است، درباره تم نقاشیهای این هنرمند اظهار کرد: داستانها و خاطرات دوران مختلف زندگی، اسطورههای ملی و بومی و خوابهایی که مادرم میبیند بیشترین تاثیر را در نقاشیهایش دارد. مادرم از هفت سالگی قالی میبافت. نقشهایی که آنها در قالیهایشان میبافتند سینه به سینه منتقل شده و به او رسیده است و حالا او آنها را روی بوم میآورد.
او افزود: او برای قالیبافی خودش رنگ درست میکرد و همین باعث شد مادرم در زمینه رنگ استاد باشد و دنیای آنها را خوب بشناسد. کار مادرم کاملا تجربی بود. او پس از چند سال برای خودش یک سبک خاص دارد و کاملا خلاقانه کار میکند.
رجبی همچنین گفت: او تاکنون برای نقاشیهایش بیش از سه هزار اتود زده است. از چهار سال پیش پیگیر بودم که آثار او را به نمایش عمومی بگذارم. اولین نمایشگاه او در خانه هنرمندان برگزار شد و مورد استقبال قرار گرفت. بعدها نمایشگاهی در لس آنجلس و در گالری سیحون داشت و در مرداد نیز گالری شیرین میزبان نقاشیهای ننه حسن بود.
آثار ننه حسن علاوه بر دارا بودن همه این وجوه از نظر ظرافتهای اجرایی از نمونههای درخشان هنرخودآموخته را پیش روی ما گذاشته است. ترکیب هنرمندانه عناصر در فضای اثر، تقسیمات فضایی بدیع و تاثیرگذاری که با مینیاتورها قرابت ویژهای پیدا میکنند و کارکردهای ویژه بصری مثل استفاده از خطوط کناره نما در نقاشیهای این بانوی خودآموخته نشان از استعداد قابل توجه او در نقاشی دارد.
گفتگو با ننه حسن
چطور شد که نقاشی را شروع کردید؟
من منور رمضانی هستم. متولد روستای سهرورد از توابع روستای خدابنده در زنجان. کنار خانوادهام فرش میبافتم و نقوش فرشها را رنگ آمیزی میکردم. شیر و پلنگ و اسب میکشیدم و جیران و خاتونها را رنگ آمیزی میکردم. بعد هم آن فرشها را از روی نقش و نگارهایی که کشیده بودم، میبافتم و به پدر و خانواده تحویل میدادم تا بفروشند. من دوست داشتم کتابهای قدیم را بخوانم. یادم میآید که برایم کسی را آورده بودند تا به من آموزش و درس بدهد. مادرم دوست نداشت من نقاشی کنم و از درس عقب بمانم.
چند سال است که شروع کردهاید به نقاشی و اولین تابلو را چه زمانی کشیدید؟
6 سال است که نقاشی را شروع کردهام. همه کارهایم را کنار گذاشتهام و تنها نقاشی میکشم.
این نقاشیها چطور در ذهن شما نقش میبندند که شما آنها را ترسیم میکنید؟
هر چیزی که به ذهنم میرسد، نقاشی میکنم. از کتابهای قدیمی، شمشیرها و جنگها و یا آداب و رسوم خانوادهها را دوست دارم نقاشی کنم. در بچه گیام کتابها و قصهها را برایم میخوانند و آنها در ذهنم هنوز مانده است. از رستم و سهراب تا مراسم عروسی و عزا همه داستانها در ذهنم نقش میبندند. از پنج سالگی فرش بافتم تا همین چند سال گذشته و در نه سالگی ازدواج کردم. الان هم که سنام شده هفتاد و پنج سال راضیام و گاهی هنوز هم قالی میبافم و نان هم درست میکنم. ما قالی میبافتیم و برادر شوهرم آنها را میفروختند تا خرج زندگیمان در بیاید.
ننه حسن خوابهایی که میبینی، یا زندگی شخصیات همه در این تابلوها هستند. چه حسی دارید وقتی به این تصاویر نگاه میکنید؟
(ننه با اشاره به تابلویی میگوید) یکبار خواب دیدم که به مکه و برای زیارت میخواهم بروم. من و پسرم در راه مکه بودیم که یک راه سفید را پسرم رفت وانتهای جاده ماه بود که به آنجا رسید اما من از راهی رفتم که به مکه نرسیدم و برگشتم. در همان لحظه از خواب بیدار شدم.
شما که نقاشی میکنید، میتوانید در نقاشیهایتان کاری کنید که خدا هم راضی باشد و تاثیر بگذارد روی کسانی که آن نقاشی را نگاه میکنند؟
خدا در این سن و سال به من ذهن داده است تا من نقاشیهایی بکشم. من که رفتنی هستم و اینها میماند. من داستانهایی را میکشم که در ذهنها باقی بماند. گاهی با نقاشی کردن تخلیه روحی میشوم و یا اگر خدایی نکرده عزیزی را از دست میدهم، ترجیح میدهم در آن شرایط نقاشی بکشم. تنها راه فرار از فشار و غم در لحظههایی برایم ترسیم نقاشی است.
چطور میشود که یک مراسم را به خوبی ترسیم میکنید؟ به خصوص داستانهای تاریخی همچون رستم و سهراب، و یا زندگی ائمه را؟
همه داستانها را میدانم. داستانهای قدیمی را شنیدهام. آنچه را که نمیدانم از پسرم میپرسم. در قدیم کنار کرسی برای بچههایم داستانهای قدیمی میخواندم. این نقاشیها برگرفته از همان داستانهای قدیمی است. امروزه خورد و خوراکها اصلا خوب نیستند و ما برای نسلی هستیم که روغن حیوانی میخوردیم و به همین دلیل الان ذهنیت خوبی دارم که خوابها در خاطرم میمانند و آنها را نقاشی میکنم. ما به سختی کار و کشاورزی میکردیم و غذای سالم میخوردیم اما جوانهای امروز توانایی کمی دارند و تغذیه مناسبی ندارند.
اولین تابلویی که کشیدهاید را به خاطر دارید؟
بله ،با خودکار یک پرنده را کشیدهام که به سمت لانهاش میرود و آن را خیلی دوست دارم.
هر روز زمانی را به نقاشی کشیدن اختصاص میدهید؟
تقریبا بیشتر از هر کاری، نقاشی میکشم. من را با دنیای دیگری آشنا میکند. انگار که در این دنیا نیستم.
قلم را که در دستانتان میگیرید، برایتان سخت و مشکل نیست؟
عادت کردهام. پیش از اینها با خودکار و مداد میکشیدم اما چندسالی است که با قلم نقاشی میکنم. البته پسرم سخت گیری کرد تا عادت کنم به اینکه با قلم نقاشی کنم. وقتی پسرم حسن در خانه نبود هم کاغذ کم میآوردم و از کاغذهای طراحی حسن استفاده میکردم.
تا حالا شده در نقاشیها، اعضای خانواده و فرزندانتان را هم بکشید؟
همه اینها فرزندان من هستند و هیچ فرقی نمیکنند. برای همه جوانها آرزوی سلامتی میکنم.
فراوری: سمیه رمضان ماهی
بخش هنری تبیان
منابع:
هنرآنلاین
روزنه
ایسنا
فراور
مطالب مرتبط: