تبیان، دستیار زندگی
گنبد ایرانی جدا از معنای ویژه‌ای که نزد معماران دارد، همواره در نهاد هر ایرانی حس تعلق را زنده کرده است. گنبد ایرانی با روح ما پیوندی عمیق دارد، این حس را چه در به تماشا نشستن آن از بیرون و چه با غرق شدن در آسمان گنبد از درون بنا می‌توان یافت.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گنبد ایرانی در معماری اسلامی


گنبد ایرانی جدا از معنای ویژه‌ای که نزد معماران دارد، همواره در نهاد هر ایرانی حس تعلق را زنده کرده است. گنبد ایرانی با روح ما پیوندی عمیق دارد، این حس را چه در به تماشا نشستن آن از بیرون و چه با غرق شدن در آسمان گنبد از درون بنا می‌توان یافت.

گنبد ایرانی در معماری اسلامی

در فرهنگ و معماری ایرانی فرم گنبد همواره از جایگاهی خاص برخوردار بوده تا جایی که می‌توان گنبد را یکی از نمایندگان معماری ایرانی-اسلامی خواند.

سابقه‌ی ساختمان‌های گنبدی به هزاره‌ی سوم پیش از میلاد و منطقه‌ی میان رودان می‌رسد. نمونه‌ی این گنبد‌ها در زیگورات چغازنبیل و کاخ ساراگون قابل مشاهده هستند. اما در این فرم‌ها به مرور زمان تغییرات زیادی ایجاد شد که حاصل پیشرفت چشمگیر معماری ایرانی در ساخت این‌گونه بنا بود.

برای استفاده از فرم گنبدی در معماری ایرانی می‌توان دو دلیل عمده را برشمرد:

یک: جایگاه اعتقادی ویژه‌ی شکل کروی در فرهنگ ایرانی

دو: مصالح در دسترس معمار.

برای فرم گنبد همواره معانی ویژه‌ای ذکر شده است؛ این معانی نمادین در برخی فرهنگ‌ها با یکدیگر اشتراکاتی نیز دارند. ساختمان مربع یا مستطیل شکل که بشن خوانده می‌شود را نماد زمین و زمینه‌ی گنبد را نماد آسمان خوانده‌اند. این تعبیر را می‌توان در فرهنگ‌های دیگر نیز مشاهده کرد، به طور مثال در فرهنگ بودایی نیز می‌توان گونه‌هایی از این اعتقاد را یافت. استوپا بوداییان و گنبدهای ساخته شده در قسمت مرکزی کلیساهای بیزانس نیز تا حدی گویای این معنی هستند. در فرهنگ اسلامی علاوه بر معانی ذکر شده قوس مقرنس‌کاری شده‌ی آن همچون حلقه‌ی واسط زمین و آسمان تلقی می‌گردد.

حضرت رسول(ص) در روایت معراج، گنبد عظیمی را وصف می‌کند که از صدف سفیدی ساخته شده و بر چهار پایه در چهار کنج قرار گرفته است. پوشش گنبد همچنین به اشتیاق مسلمانان برای تجربه‌ی نیایش زیر سقف آسمان به خوبی پاسخ می‌دهد.

در معماری رومی نیز می‌توانیم فرم گنبدی را مشاهده کنیم. بهترین نمونه‌ی آن را شاید بتوان گنبد پانتئون دانست. تفاوت گنبدهای رومی با گنبدهای ایرانی گذشته از فرم و شکل اجرای آن این است که ساخت گنبدهای رومی، روی زمینه‌ی گرد است. با توجه به سهولت قابل توجه این نوع اجرا در مقایسه با اجرای گنبد بر روی ته رنگ چهارگوش، می‌توان دلیل این انتخاب را ریشه‌های اعتقادی ایرانیان برای ترجیح ته رنگ مستطیل به دایره دانست. این موضوع چه قبل از اسلام(در آتشکده‌ها) و چه پس از ورود اسلام به ایران(در مساجد) قابل مشاهده است.

مورد دوم همان نکته‌ای است که «دکتر پیرنیا» در معماری اسلامی از آن به عنوان استفاده از مصالح بوم آورد یاد کرده‌اند. معمار ایرانی برای پوشاندن سطحی نسبتا وسیع با استفاده از مصالحی چون خشت و آجر به دنبال بهترین جواب بود که توانست آن را در فرم گنبدی شکل که اتفاقا به بهترین شکل پاسخ‌گوی نیازهای زیبایی‌شناسانه بود بیابد. اما در دوران هخامنشیان به دلیل برخورداری از توانایی لازم و وضع مناسب اقتصادی دولت بیشتر ساختمان‌های بزرگ به کمک چوب‌های محلی و وارداتی به روش قابی شکل ساخته می‌شده‌اند و چنین پیداست که فرم‌های قوسی جز سردرها رواج چندانی نداشته‌اند. استفاده از فرم قوسی بار دیگر در دوران اشکانی و ساسانی رواج یافت. از اولین نمونه‌های این فرم، می‌توان به گنبد موجود در شهر فیروزآباد اشاره کرد که در سفرنامه‌ی ابن بلخی به آن اشاره شده است. این گنبد متعلق به اواخر دوره‌ی اشکانی است.

در دوران ساسانی پیشرفت‌هایی در ساخت گنبدها به چشم می‌خورد و گنبدها را می‌توان در انواع بناها از آتشکده‌ها گرفته تا پل‌ها و سدها مشاهده کرد.

روش گنبدسازی بعد از اسلام نیز دچار تغییراتی می‌شود تا این که در دوران سلجوقی به اوج پیشرفت خود می‌رسد و معمار عصر صفوی عنصر زیبایی را به بهترین شکل به گنبد ایرانی هدیه می‌دهد. نکته‌ی قابل توجه در این میان این است که در تمامی این دوران روش گنبدسازی همواره ویژگی اجرایی و فرهنگی خاص خود را دنبال کرده است و اکثر تحولات در روش‌های گوشه‌سازی آن بوده است. از این ویژگی‌های خاص گنبد ایرانی می‌توان به شکل ظاهری و همچنین روش اجرای آن اشاره کرد.

در معماری ایرانی گنبد را بدون استفاده از قالب می‌ساختند ولی در عین حال نظم حاکم بر آن، آن‌چنان دقیق است که در برابر انواع نیروهای لرزه‌ای و رانشی بهترین مقاومت را از خود نشان می‌دهد. از نکات برجسته‌ای که در مورد فرم‌های ساختمانی گنبدی باید به آن اشاره نمود خاصیت ایستایی این نوع ساختمان‌ها است.

روش گنبدسازی بعد از اسلام نیز دچار تغییراتی می‌شود تا این که در دوران سلجوقی به اوج پیشرفت خود می‌رسد و معمار عصر صفوی عنصر زیبایی را به بهترین شکل به گنبد ایرانی هدیه می‌دهد.

گنبد‌ها که بنا به تعریف دارای شکل هندسی دورانی، با انحنای دو جانبه هستند، نیروهای وزن و سایر نیرو‌ها را اساسا با مکانیزم نیروهای غشایی به تکیه‌گاه منتقل می‌کنند. فرم هندسی گنبد‌ها دارای این ویژگی است که معمولا کمترین تنش کششی در این فرم‌ها به وجود می‌آید بنابراین، ساختن گنبد‌ها با مصالح ساختمانی(گل، آجر، سنگ) که قابلیت تحمل نیروهای خمشی را ندارند کاملا امکان‌پذیر است.

از دیدگاه تکامل فرم‌های ساختمانی، فرم‌های گنبدی دارای توانایی و برتری نسبت به فرم‌های ساختمانی قابی و حتی فرم‌های ساختمانی طاقی هستند. از مزایای دیگر طاق قوسی و گنبد این است که باد از روی سطح محدب، با سهولت بیشتری رد می‌شود و فرسایش و تخریب کمتری را موجب می‌گردد.

طریقه‌ی اجرای گنبد به این صورت است که ابتدا زمینه‌ی مربع را به هشت ضلعی تبدیل می‌کنند سپس با تکرار این عمل به اشکال 16 و در نهایت 32 ضلعی دست پیدا می‌کنند که می‌تواند به راحتی تبدیل به دایره شود. گنبدسازی در ایران به ندرت روی زمینه‌ی مستطیل نزدیک به مربع هم اجرا شده است. در این صورت مستطیل تبدیل به 6 و 12 ضلعی و سپس بیضی نزدیک به دایره می‌شود و گنبد روی بیضی قرار می‌گیرد. به این نوع گنبد که مقطع افقی آن به جای دایره، بیضی است «کُمبیزه» می‌گویند. از نمونه‌های این نوع گنبد با ته رنگ بیضی مسجد حاج رجبعلی تهران و امامزاده زیدابن علی در ورامین قابل ذکر هستند.

این تبدیل تدریجی شکل مربع به دایره را گوشه‌سازی گویند که خود انواع دارد. یکی از عوامل تفاوت گنبدها نیز همین تنوع در گوشه‌سازی‌ها است.

سکنج و ترمبه دو نوع متفاوت گوشه‌سازی هستند. گاهی گوشه‌سازی با چوب بوده که در این صورت خود گنبد را نیز با چوب اجرا می‌کردند. گاهی اوقات نیز با چین و چروک دادن به زمینه‌ی بشن، این زمینه را برای قرار گرفتن گنبد فراهم می‌کنند. این چین و چروک‌ها شکنج خوانده می‌شود که از انواع آن می‌توان به طاق‌بندی و کاربندی اشاره کرد.

گنبدهای ایران از دو پوسته ساخته شده است؛ پوسته‌ی درونی و پوسته‌ی بیرونی. پوشش درونی گنبد روی به سمت فضای داخلی دارد و سطح خارجی آن معمولا مضرس است(به دلایل مسائل ساخت و افزیر سازه) و به صورت پله پله ساخته می‌شود.

به پوشش درونی «آهیانه» می‌گویند و پوشش بیرونی را «خود» می‌نامند. بدیهی است که خود برخلاف آهیانه سطح خارجی‌اش دارای نما است و سطح داخلی آن مضرسی(دندانه دندانه) است.

شیوه‌ی قرار گیری خود و آهیانه بر هم به سه گونه است:

صورتی از اجزا که دو پوسته‌ی کاملا به هم پیوسته‌اند: یعنی خود، بلافاصله روی آهیانه قرار می‌گیرد که گنبد مسجد شیخ لطف الله از نمونه‌های خوب این اجرا است.

گنبدهای دوپوسته‌ی پیوسته‌ی میان‌تهی: در این وضعیت، آهیانه و خود تا ناحیه شکرگاه یعنی زاویه 5/22 درجه نسبت به سطح افقی کاملا به هم پیوسته‌اند و از این قسمت به بعد دو پوسته تدریجا از هم فاصله می‌گیرند و جدا از هم کار می‌کنند. نمونه‌ی موفق در این شیوه، گنبد سید رکن الدین یزد است.

گنبدهای دوپوسته‌ی کاملا از هم گسسته یا گسیخته: در چنین ترکیبی خود و آهیانه کاملا از هم جدا هستند. گنبد حضرت امام رضا(ع) و گنبد مسجد امام اصفهان از شاخص‌ترین گنبدهای ساخته شده به این شیوه هستند.

نکته‌ی قابل توجه دیگر در مورد ساختمان‌های با سقف گنبدی، سازگاری فوق‌العاده این بناها با اقلیم گرم و خشک است؛ به این ترتیب که با زیاد شدن ارتفاع سقف این بناها هوای گرم که سبک‌تر است به بالا رفته و در صورت نیاز با جای‌گذاری چند بازشو در بالا خارج می‌شود به این ترتیب زمینه برای جایگزینی به وسیله‌ی هوای خنک در پایین فراهم می‌گردد. مورد شگفت‌انگیز دیگر این است که بر خلاف سقف تخت حتی در تابستان نیز زاویه‌ی تابش خورشید به آن مایل است از طرفی دیگر نیمی از این گنبد همیشه در سایه قرار می‌گیرد که باعث کاهش جذب حرارت می‌شود. همچنین اگر طاق یا گنبد، دو پوسته باشد تاثیر تغییرات درجه‌ی حرارت خارج بر روی پوسته‌ی زیرین کمتر است و در نتیجه دمای هوا در تالار زیر طاق یا گنبد معتدل‌تر می‌شود.

طی دوره‌های گوناگون تاریخی، دگرگونی‌ها و نوآوری‌هایی در انواع فرم‌های گنبدی در ایران پدیدار شد و با به کار رفتن روش‌های جدید فنی بسیاری از دشواری‌های گنبدسازی با استفاده از شیوه‌های بسیار جالبی طی سده‌ها در این سرزمین بر طرف گشت. امروزه با دقیق شدن در انواع این ساختمان‌ها و توجه به پایداری آن‌ها در طول سالیان چه از لحاظ سازه و چه ارائه‌ی یک معماری کامل می‌توان بار دیگر بر توانایی و درایت معمار ایرانی آفرین گفت.

بخش هنری تبیان


منبع: سایت لوح/ نوشته: روشنک اشرفی