تبیان، دستیار زندگی
انقلاب مشروطه که جرقه ی آن از دوران ناصرالدین شاه زده شد از اواخر پادشاهی مظفرالدین شاه بر اثر ظلم و ستم ، فساد و تباهی در این دوره کم کم آغاز شد؛ در زمان محمد علی شاه انقلاب و هیجان و کشمکش مردم و مجلس با دربار و ایادی استبداد در تهران و ولایات ادامه پید
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

از خون جوانان وطن لاله دمیده...

با شاعران، از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی ایران.

زهرا یوسفی - بخش ادبیات تبیان
از خون جوانان وطن لاله دمیده

انقلاب مشروطه که جرقه ی آن از دوران ناصرالدین شاه زده شد از اواخر پادشاهی مظفرالدین شاه بر اثر ظلم و ستم ، فساد و تباهی در این دوره کم کم آغاز شد؛ در زمان محمد علی شاه انقلاب و هیجان و کشمکش مردم و مجلس با دربار و ایادی استبداد در تهران و ولایات ادامه پیدا کرد و منجر به انقلاب مشروطه و تشکیل مجلس اول گردید.
دشمنی شاه با مجلس باعث شد وی مجلس را به توپ ببندد و همین امر باعث شد تا آزادیخواهان در اکثر نقاط ایران قیام کنند. شاه ناگزیر از نیروهای انگلیسی و روسی جهت سرکوب مخالفان کمک خواست و توانستند این غائله را تا حدودی کنترل نمایند. امّا با پایداری انقلابیون پس از مدتی تهران فتح شد و شاه به پرچم روس پناهنده گردید. شاه خلع گردید و پسرش احمد میرزا که 13 سال بیشتر نداشت به پادشاهی رسید. انقلاب مشروطه پس از هفت سال از جوش و خروش باز ایستاد امّا تأثیر خود را بر ادبیات گذاشت.
اشعار شاعران این دوره تغییر محتوایی کرد و در انتقاد از اوضاع اجتماعی و سیاسی سروده شد. اشعاری با محتوای میهن دوستی و انتقاد از اشرافی گری و سرمایه داری.
تبلیغات و مبارزات قلمی آزادیخواهان در روزنامه ها تمرکز یافت. در این دوره ده ها روزنامه در شهرهای بزرگ انتشار یافت که ازجمله ی آنها روزنامه ی مجلس، وطن، ندای اسلام، مساوات ، صور اسرافیل ، نسیم شمال و ... است.
با پیدایش مشروطه، بساط دربار، که تکیه گاه شعرا بود به هم خورد و شعر در دسترس مردم قرار گرفت. بنابراین قالب شعری تغییر یافت و مفاهیم و تعبیرات جدید و تصورات ذهنی در اوزان ساده تر و کوتاهتر ریخته شد همچنین سبک و اسلوب شعری تغییر یافت و بسیار متنوع گردید طوری که در هیچ دوره ای چنین سابقه ای نداشت.
نثر دوره مشروطه مجموعه ای از انواع ساده نویسی و نزدیک شدن به زبان عامیانه، رساله نویسی، ترجمه، رمان، داستان نویسی، نمایشنامه نویسی، ادبیات طنز و انتقادی، متون خبری و روزنامه ای بود و در قالب موضوعات متنوع تازه ای چون عدالتخواهی، وطن دوستی، قانون، آزادی و آزادیخواهی، حق زنان، مبارزه با استعمار و استبداد و موضوعاتی از این دست گفته می شد.

از وظایف اصلی ادبیات مقاومت، ستایش مبارزان و دلاورانی است که برای احیای دوباره ی جامعه ی خویش از خود گذشتگی و ایثار می کنند. همان هایی که از عزیزترین هدیه ی الهی که همان جان شیرین است می گذرند و برای زنده نگه داشتن آرمان های والای خویش که ریشه در اعتقاداتشان دارد پا به میدان می گذارند و تمام قد در برابر ظلم و بیداد ایستادگی می کنند

نثر روزنامه ای نیز رو به گسترش بود و روزنامه های متنوعی که توسط ادیبان نامدار آن دوره به چاپ می رسید، رفته رفته جای خود را میان طبقه عادی جامعه باز  کرد؛ از جمله، مقالات چرند و پرند دهخدا، با زبان طنز و تند عامیانه ای که داشت جهت آشنایی عامه مردم با مسائل مهم روز، شیوه ای نو در نگارش متون روزنامه ای نیز به حساب می آمد که سبب شد بعدها روزنامه نگاران بسیاری از این شیوه پیروی کنند.
مقالات سیاسی روزنامه «طوفان» از فرخی یزدی را هم می توان یکی از مؤثرترین و مهم ترین نوشته های این زمان دانست. افرادی چون فرخی یزدی و ملک الشعرای بهار به دلیل آنکه هم سیاستمدار و هم ادیب بودند، کمی بیشتر از دیگر ادیبان توانستند مفهوم  اشعار وطنی را در بطن جامعه نهادینه کنند.
در دوره ی رضا شاه و پسرش محمد رضا، با توجه به خفقان و سانسور شدید و همچنین وجود ساواک که آزار و شکنجه ی انقلابیون را به همراه داشت، سبک نوشتاری به سمت داستان کوتاه رفت و فضای داستان نویسی با توجه به وضعیت سیاسی با هول و اضطراب و ترس از زندان و بد فرجامی همراه بود.
با وجود این، اواخر دهه ی سی و اوایل دهه ی پنجاه را می توان دوره ی مقاومت نامید. مقاومت مردم اعم از سیاسیون، مذهبیون و قشر عظیمی از عامه ی مردم که فریاد آزادیخواهی و استقلال سر دادند.
در نیمه ی اول دهه ی پنجاه اشعار سیاسی ایدئولوژیکی از طرف شاعران مخالف سیاست رژیم حاکم شکل گرفت تا جایی که در این دوره مبارزه به شکل مسلحانه درآمد.
از وظایف اصلی ادبیات مقاومت، ستایش مبارزان و دلاورانی است که برای احیای دوباره ی جامعه ی خویش از خود گذشتگی و ایثار می کنند. همان هایی که از عزیزترین هدیه ی الهی که همان جان شیرین است می گذرند و برای زنده نگه داشتن آرمان های والای خویش که ریشه در اعتقاداتشان دارد پا به میدان می گذارند و تمام قد در برابر ظلم و بیداد ایستادگی می کنند.
از این دوره بیداد و ستم شعری از عارف قزوینی بجا مانده است که با جان مردم آکنده شده و زبان به زبان و سینه به سینه چرخید و زمزمه ی مردم این دیار گردید.
از خون جوانان وطن لاله دمیده
از ماتم سرو قدشان، سرو خمیده
در سایه گل بلبل از این غصه خزیده
گل نیز چو من در غمشان جامه دریده
چه كج رفتاری ای چرخ ،
چه بد كرداری ای چرخ
سر كین داری ای چرخ
نه دین داری ،
نه آیین داری ای چرخ
از اشك همه روی زمین زیر و زبر كن
مشتی گرت از خاك وطن هست بسر كن
غیرت كن و اندیشه ایام بتر كن
اندر جلو تیر عدو، سینه سپر كن ...
و میرزاده ی عشقی ، وطن دوستی خویش را با آوایی حزین ، در واژه واژه ی اشعارش فریاد می زند.
خاکم به سر ، زغصه به سر خاک اگر کنم
خاک وطن که رفت ، چه خاکی به سر کنم ؟
آوخ ، کلاه نیست وطن ، گر که از سرم
برداشتند فکر کلاهی دگر کنم
مرد آن بود که این کلهش ، برسر است و من
نامردم ار که بی کله ، آنی به سر کنم
من آن نیم  که یکسره تدبیر مملکت
تسلیم هرزه گرد قضا و قدر کنم...
در این دوره از تاریخ ادب فارسی، برخی از شاعران با اشعار زیبا و به یاد ماندنی خوش درخشیدند و برخی دیگر زود به دست فراموشی سپرده شدند.
با پیروزی انقلاب اسلامی و بروز جنگی نابرابر که سال ها به طول انجامید، شعر شاعران حال و هوای دیگری یافت؛ در اشعار شاعران این دوره، سلحشوری رزمندگان و جانبازی و ایثار شهیدان که در راه خدا به جهاد علیه متجاوزان برخواستند و حماسه ای عظیم آفریدند، بیان شده .
در این دوره شاعران از معارف و فرهنگ اسلامی تأثیر پذیرفتند و یکی از بارورترین و غنی ترین دوره های شعری را بوجود آوردند. به طوری که تمامی قالب های شعری گذشتگان اعم از غزل، قصیده، مدیحه و دو بیتی ... و همچنین  شعر نو و کهن، مورد توجه شاعران انقلاب اسلامی قرار گرفت.
از میان شاعران انقلاب و دفاع مقدس که تعدادشان بسیار است، می توان از پدر شعر انقلاب، موسوی گرمارودی،  قیصر امین پور، مشفق کاشانی و... نام برد. نمونه ای از اشعار:
*در رثای شهید چمران:
مردی به ازای شرف
به تُردی ساقه انجیر
صخره ای زیر آب
صلابت آرام مستتر
خشونت در بازوانش به استراحت می نشست
تا راست تر بایستد
دست های نوازشش گربه ها را پلنگیّ می آموخت
با چشمانی صبور و سمور
تندیس عمل و امل
و چون تندیس، آرام
بی ادعا چون باران؛
به سادگی آب از ناودان هر دل، جاری
و شاهین، بر برج بیداری،
با پرواز و نگاه کبوتران
میان بسته و بازوان گشاده،
در هودج عشقی سرخ
از حریر خون گذشت
موسوی گرماردوی
*می خواستم
شعری برای جنگ بگویم
دیدم نمی شود
دیگر قلم زبان دلم نیست
گفتم: سلاح سخن کارساز نیست
باید سلاح تیزتری برداشت
باید برای جنگ
از لوله تفنگ بخوانم با واژه فشنگ
قیصر امین پور
*در مكتب ما مظهر داد است شهید
دل داده و جان باخته شاد است شهید
در ظرف كلام می نگنجد، هرگز
كوتاه سخن اصل جهاد است شهید
مشفق كاشانی