تبیان، دستیار زندگی
یوشت فریان به هر سی و سه معمای دیو جواب می‏دهد اما آخت یاتوک حتی با استمداد از اهریمن از جواب به سه معمای یوشت فریان باز می‏ماند و در نتیجه یوشت فریان او را می‏کشد. ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

معمّا

معما

معمّا شعر کوتاهی است که شاعر در آن اسم کسی یا چیزی را پنهان کرده است و خواننده پس از تأمل بسیار می‏تواند آن نام را بیابد (معمّا اسم مفعول از مصدر تعمیه به معنی کور کردن است). ناظم، به کمک شگردهای مختلف از قبیل تصحیف و قلب و حساب جمّل خواننده را به کشف اسم هدایت می‏کند.

معمّا‏گویی از قرن هشتم تا یازدهم (دوره تیموری و صفوی) در ایران رواج فوق‏العاده یافت و فن و مهارت مخصوصی تلقی می‏شد. و حتّی در آن باب رساله‏های متعدد نگاشته شد و برخی از شاعران به «معمایی» معروف شدند. در بیت زیر اسم بلقیس به طریق تعمیه آمده  است:

گر بخواهی نام آن زیبا رخ سیمین بدن                رو تو قلب قلب را بر قلب قلب زن

«مقلوب کلمه قلب را که بلق است چون بر مقلوب حرف وسط کلمه قلب یعنی لام که به حساب ابجد سی و مقلوب آن یس است بپیوندند، بلقیس می‏شود»

به کمک شگردهای مختلف از قبیل تصحیف و قلب و حساب جمّل خواننده را به کشف اسم هدایت می‏کند.

معمّا را در کتب سنتی، جزو صنایع بدیع معنوی مطرح کرده‏اند اما اکثر محققان برای آن به عنوان یک صنعت، ارزشی قایل نشده‏اند.

معما

در حماسه‏ها و تراژدی و رمانس‏های کهن گاهی یکی از موتیف‏ها این است که قهرمان باید معماهائی را حل کند (مثلاً به سوالات ابوالهول پاسخ گوید) تا به مطلوب خود (مثلاً دختر پادشاه) دست یابد. از این رو من ژرف ساخت معما را حماسه می‏دانم:

و آن نبرد پهلوان با سلاح حکمت و ذکاوت است. دیو جادو می‏خواهد قهرمان را به ظلمات درافکند یا کور (تعمیه) کند (چنان که افراسیاب قادر به ایجاد ظلمت بود یا کی‏کاووس را کور کردند) امّا قهرمان باید خضروار از ظلمات بیرون آید.

جنبه حماسی مناظره و معما و چیستان را در برخی از کتب باستانی مثلاً رساله پهلوی ماتیکان یوشت به خوبی می‏توان ملاحظه کرد. در این رساله سوال و جواب‏هائی بین آخت یاتوک (دیو) ویوشت فریان (آدمی) رد و بدل می‏شود. یوشت فریان به هر سی و سه معمای دیو جواب می‏دهد اما آخت یاتوک حتی با استمداد از اهریمن از جواب به سه معمای یوشت فریان باز می‏ماند و در نتیجه یوشت فریان او را می‏کشد.

در حماسه‏ها و تراژدی و رمانس‏های کهن گاهی یکی از موتیف‏ها این است که قهرمان باید معماهائی را حل کند .

معما

نظیر آن در باب چهارم مرزبان‏نامه موسوم به «داستان دیو گاوپای و دانای نیک دین» آمده است که دیو گاوپای در جواب دادن به پرسش‏ها و معماهای دانای دینی شکست می‏خورد و لاجرم همه دیوان معموره عالم را فرو می‏گذارند و به زیرزمین و مغازه‏ها می‏پناهند و دیگر با آمیزاده در نمی‏آمیزند.


برگرفته از کتاب انواع ادبی / دکتر سیروس شمیسا

تنظیم : بخش ادبیات تبیان