تبیان، دستیار زندگی
طُرفه اینکه، مدارک نشان می دهد که در جوامع مادر سالار، همان گونه که ایزد باروری یا همان ایزد نباتی به دست مادر یا همسر کشته می شد، ملکه ی این جوامع نیز هر سال با پهلوان شهر ازدواج می کرد و در پایان سال پهلوان را شهید می کردند و خونش را بر گیاهان می ....
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

الهه ی عشق و باروری

قسمت اول ، قسمت دوم ( نارنج و ترنج )

قسمت سوم :

قطره

اعجاز قطره را در داستان های اولیاء و افسانه های صوفیان نیز می توان دید. درویشان مولویّه معتقدند که پیامبر اکرم(ص) اسراری را به علی(ع) در خلوت بیان فرمود و تأکید کرد که علی(ع) این اسرار را فاش نکند. روزی که علی(ع) از تحمل آن اسرار بس بی تاب گشته بود، به صحرا رفت و سر خود را در چاهی فرو برد و آن رازها را یکایک باز گفت. در این حال، کف ها از دهان آن حضرت بر آب چاه فرو ریخت. پس از چند روز نی ای از آن چاه رویید و روز به روز بزرگ تر شد. چوپانی که از آن جا می گذشت، آن نی را سر بُرید و چند سوراخ کرد و نی را بر لب نهاد و بنواخت، چنان که هرکس آواز نی او را می شنید، می گریست و از خود بی خود می شد.

نمونه ی دیگر اینکه در افسانه های درویشان و تعزیه خوان ها آمده است که در روز واقعه ی کربلا درویشی کشکول خود را از آب پُر کرد و به یاری حضرت امام حسین(ع) رفت.امام حسین(ع) آب را از درویش نپذیرفت و گفت که تشنگی را خود پذیرفته است؛ و به درویش فرمود که آب کشکول را بر زمین بریزد. درویش آب ها را بر زمین ریخت و آنگاه زمین را پر از زر و جواهر دید.

روزی که علی(ع) از تحمل آن اسرار بس بی تاب گشته بود، به صحرا رفت و سر خود را در چاهی فرو برد و آن رازها را یکایک باز گفت...

درباره ی حسین بن منصور حلاّج (مقتول:309ق.) هم نقل است که هنگام قتل، هر قطره ی خون که از وی بر زمین می چکید، نقش «الله» ظاهر می شد. همچنین، نقل است یک بار که کسی سنگ به پای شبلی (متوفی: 334ق.) زد، قطره های خونی که از پای او بر زمین می ریخت، به نقش «الله» می شد.

ظاهراً سرچشمه این گونه حکایت ها به هزاران سال پیش مربوط است، به  دورانی که نخستین جوامع کشاورز بر پهنه ی زمین زندگی می کردند.

می دانیم که باران و گیاه برای جامعه ی کشاورز مهم ترین ارکان زندگی است، به ویژه اگر این جامعه در سرزمینی مانند ایران زندگی کند که مطابق اوضاع اقلیمی آن، آب و باران همیشه و بر وفق مراد کشاورزان، حضور نخواهد داشت؛ و گاه فقدان آب همه ی سرمایه و هستی انسان کشاورز را تهدید به نابودی می کند.

قطره

انسان ابتدایی هنگامی که دید با فرو باریدن قطره های باران بر زمین، به سرعت گیاهِ سبز از زمین رویید، مجذوب و مسحور نیروی اعجاز آمیز قطره های باران شد و درباره ی آن افسانه ها ساخت. او تصوّر کرد که اگر باران نبارد یا باریدن آن به تأخیر افتد، با ریختن خونِ قربانی بر زمین حتماً گیاه خواهد رویید. برخی از پژوهشگران برآنند که در نخستین جوامع کشاورز، مادرسالاری متداول بود. فرمانروای این جوامع زنی بود که در واقع نماینده ی عینی معبود آنان، که الهه ی عشق و باروری بود، محسوب می شد. خدای دیگر آنان ایزد باروری یا ایزد نباتی یا ایزد شهید شونده، همسر یا فرزند الهه ی عشق بود. الهه ی عشق، با آب و ایزد شهید شونده با گیاه در ارتباط بود.

سه هزار سال پیش از میلاد مسیح، اینین، الهه ی عشق و باروری و دُموزی، ایزد نباتی و ایزد شهید شونده در تمدّن بین النهرین بودند. این دو همسر هم بودند؛ اما اینین، دُموزی را شهید می کند و با دیوان به جهان مردگان می راند.

دموزی مدتی را در جهان مردگان به سر می برد اما بار دیگر باز می گردد و با اینین ازدواج می کند. سفر دموزی به جهان مردگان به این منظور بوده است که نیرومندتر شود و با بازگشت خود برکت و فراوانی نعمت را همراه آورد، و سبب رویش گیاهان و باروری درختان گردد. پرستندگان او به هنگام شهادتش برای او می گریستند و سوگواری می کردند و به هنگام بازگشت و ازدواج مجددش با اینین، جشن و پایکوبی برپا می ساختند.

برخی از پژوهشگران برآنند که در نخستین جوامع کشاورز، مادرسالاری متداول بود. فرمانروای این جوامع زنی بود که در واقع نماینده ی عینی معبود آنان، که الهه ی عشق و باروری بود، محسوب می شد.

اساطیری مانند اسطوره های اینین و دُموزی در هزاره ی اول پیش از میلاد مسیح در آسیای میانه و ایران و غرب بیت المقدس نیز وجود داشته است. داستان راماین در هند و داستان سیاوش در ایران همانند داستان دُموزی و در واقع داستان ایزد نباتی است. برای همین است که از خون سیاوش گیاه می روید و حیات او در گیاه تسری می یابد. سیاوش نیز مانند دُموزی شهید می شود و عامل شهادت او در واقع سودابه، نامادری اش است که قصد رابطه ی نامشروع با سیاوش را داشته است. سودابه نیز در واقع الهه ی عشق و باروری است و همان گونه که نامش نشان می دهد، با «آب» در پیوند است. سیاوش نیز مانند دُموزی پس از شهادت دوباره زنده می شود اما زندگی مجدد او در شخصیت کیخسرو تجلی می یابد.

الهه

طُرفه اینکه، مدارک نشان می دهد که در جوامع مادر سالار، همان گونه که ایزد باروری یا همان ایزد نباتی به دست مادر یا همسر کشته می شد، ملکه ی این جوامع نیز هر سال با پهلوان شهر ازدواج می کرد و در پایان سال پهلوان را شهید می کردند و خونش را بر گیاهان می ریختند و معتقد بودند که گیاهان بر اثر این خون رشد می کنند و بارورتر می شوند.

ادامه دارد...


مهران افشاری

تنظیم : بخش ادبیات تبیان