تبیان، دستیار زندگی
تنوع بسیار در تصورات مربوط به شخصیت خدایان ایران باستان نشان دهنده ی طرز تلقی و تفکر مردمان، پیرامون خدایان و هم چنین تأثیرپذیری سایر ملل بر عقاید آن هاست. بعضی از آن ها در عقاید سایر اقوام به گونه یی دیگر به چشم می خورد . این خدایان هر کدام دارای نما
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آشنایی با خدایان باستانی


تنوع بسیار در تصورات مربوط به شخصیت خدایان ایران باستان نشان دهنده ی طرز تلقی و تفکر مردمان، پیرامون خدایان و هم چنین تأثیرپذیری سایر ملل بر عقاید آن هاست. بعضی از آن ها در عقاید سایر اقوام به گونه یی دیگر به چشم می خورد . این خدایان هر کدام دارای نماد ی هستند . برخی نماد پدیده های طبیعی ، برخی انتزاعی و برخی دارای خصوصیات انسانی هستند .

آشنایی با خدایان باستانی

ویو (وای ) ، باد

باد که در ابر باران زا زندگی می آورد و در طوفان مرگ ، یکی از اسرار آمیزترین خدایان هندوایرانی است . در یکی از متون هندی درباره ی او آمده است که وی از نفس غول جهانی که دنیا از بدن او ساخته شده پیدا گشته است . برگردونه ی تیزروی که آن را صد یا حتی هزار اسب می کشند ، سوار است . اوست که نورهای گلگون یعنی برق را ایجاد می کند و سپیده دم را هویدا می سازد . در ایران وی شخصیتی بزرگ و در عین حال معمایی است . برای او هم آفریدگار ( اهوره مزدا ) قربانی می کند و هم اهریمن ( انگره مینیو ) . آفریدگار بر تختی زرین در زیر ستون زرین که آن ها را سایبان های زرین پوشانیده اند ، برای او قربانی کرد و از او خواست که بتواند آفریدگان اهریمن را نابود کند و آفریدگان خوب حفظ شوند . دعاهای آفریدگار مستجاب شد ، اما امیال ویرانگرنه ی اهریمن برآورده نشد . آدمیان نیز به درگاه وای دعا می کنند خصوصا در مواقع خطر ، زیرا او جنگجوی سهمناک و فراخ سینه یی است . در حالی که جامه ی نبرد بر تن دارد و مسلح به نیزه یی تیز و جنگ افزار هایی زرین است ، در تعقیب دشمنان خود خطر می کند تا اهریمن را نابود سازد و آفرینش اهورمزدا را پاسداری  کند .

در حالی که اهوره مزدا در بالا و در روشنی فرمانروایی می کند و اهریمن در پایین و در ظلمت ، وای در فضای میان آن دو یعنی در "خلا" حکمرانی دارد . در وای مفهوم "بی طرفی هست" ،  زیرا هم وای خوب و هم وای بد وجود دارد . بعضی از دانشمندان برآنند که او در تفکرات بعدی تبدیل به دو شخصیت شده است ، ولی در دوران اولیه تصور می کردند که وای شخصیت واحدی است با سیمایی دو گانه : نیکوکار و در عین حال شوم است . نیرویی هراس انگیز است و شخصیتی بی رحم که با مرگ پیوستگی دارد و کسی را یارای گریز از راه او نیست . اگر چنان که شایسته است او را خشنود سازند آدمیان را از همه یورش ها رهایی می بخشد ، زیرا باد از میان هر دو جهان یعنی  روح نیک و جهان روح بد می گذرد . او نیکوکار است و نابود کننده ، پیوند می دهد و می گسلاند . نامش این است : پیش رونده ، پس رونده ، آن سو افکننده ، فرو افکننده . او دلیرترین ،نیرومند ترین ، سخت ترین و ستبرترین است .

تیشتریه ( تیشتر ) و دیو خشکسالی

تیشتر شخصیت دیگری است که با یکی از پدیده های طبیعی یعنی باران ارتباط دارد ، اما مفهوم دوگانگی در شخصیت این خدا وجود ندارد . وی نیروی نیکوکاری است که در نبردی گیهانی با اپوشه (اپوش) ، دیو خشکسالی که تباه  کننده ی زندگی است ، درگیر می شود . تیشتر " ستاره ی تابان و شکوهمند " نخستین ستاره و اصل همه ی آب ها و سرچشمه ی باران و باروری است . چهارمین ماه سال به تیشتر اختصاص دارد . گفته اند در دهه ی نخستین ماه ، تیشتر به صورت مردی پانزده ساله در می آید ( پانزده سالگی در تفکر ایرانی سن آرمانی است ) در دهه ی دوم به صورت گاو نری و در دهه ی سوم به صورت اسبی در می آید . بنا به روایت بندهشن تیشتر در آغاز آفرینش به این پیکره ها در آمد و باران ایجاد کرد . هر قطره ی بارانی که وی به وجود آورد به اندازه ی تشتی شد تا آب به بلندی قامت مردی زمین را فرا گرفت . جانوران موذی به ناچار به سوراخ های زمین فرو رفتند و آن گاه مینوی باد آب ها را به کرانه های زمین برد و بدین گونه دریای گیهانی را ایجاد کرد .

در سرودی که به تیشتر اختصاص دارد ، نبرد میان این خدا و دیو خشکسالی بازگو شده است . تیشتر به شکل اسب زیبای سفید زرین گوشی ، با ساز و برگ زرین ، به دریای گیهانی فرو رفت . در آن جا با دیو خشکسالی ( اپوش ) که به شکل اسب سیاهی بود و با گوش و دم سیاه خود ظاهری ترسناک داشت ، روبرو شد . رودرو سه شبانه روز با هم جنگیدند ، اما اپوش نیرومند تر از کار به در آمد  و تیشتر با غم و اندوه به سوی اهوره مزدا فریاد برآورد که ناتوانی او از آن است که مردمان نیایش ها و قربانی های شایسته یی بدو تقدیم نکرده اند . آن گاه اهوره مزدا خود برای تیشتر قربانی کرد تا نیروی ده اسب ، ده شتر ، ده گاو نر ، ده کوه و ده رود در او دمیده شد . بار دیگر تیشتر با دیو خشکسالی روی در روی هم قرار گرفتند ، اما این بار تیشتر که نیروی قربانی بدو نیرو بخشیده بود از کار زار پیروز به در آمد و آب ها توانستند بی مانع به مزارع و چراگاه ها جاری شوند . باد ابرهای باران زا را که از دریای گیهانی بر می خاستند ، به این سو و آن سو راند و باران های زندگی بخش بر هفت اقلیم زمین فرو ریخت .

می توان گفت شخصیت های گوناگون خدایان باستان ایران گاه مانند وای آشکارا به سنت هند و ایرانی متعلق هستند و برخی هم چون رپیثوین را نمی توان در مورد اصل آن یقین حاصل کرد . در حالی که بعضی مانند بهرام نشان دهنده ی تصورات انتزاعی هستند و برخی دیگر هم چون تیشتر نمادی از پدیده های طبیعی اند .

در بندهشن و در سرود مختص به تیشتر عمل زندگی بخش تیشتر از جنبه های گوناگون توصیف شده است . وی ایجاد کنندهی اولیه ی باران و دریاها و دریاچه هاست . در تیشتر یشت تکیه بیشتر بر آن است که در گردش سالانه ی طبیعت ، تیشتر سرچشمه دائمی آب هاست ، کسی است که فرزند عطا می کند ، جادوگران را درهم می شکند ، سرور همه ی ستارگان و حامی سرزمین های آریایی است . به اهمیت آن موجود یا ستاره یی که بر زمان ریزش باران نظارت دارد ، آن گاه می توان پی برد که آفت بزرگی را به یاد آوریم که ناشی از گرمای تابستان و خشکسالی و سرزمینی با بیابان های گسترده را تهدید می کند .

اسطوره ی نبرد تیشتر و اپوش

اسطوره ی نبرد تیشتر با اپوش هم چنین تا اندازه یی چگونگی نظر ایرانیان را در مورد مناسک برای ما بازگو می کند . آنان بر این باور بودند که قربانی هایی که درست انجام گیرد و به خدایان تقدیم شود ، خدایان را نیرومند و قوی می سازد و نیز نیرومندی خدایان موجب می شود که قربانی ها در پی هم آمدن منظم فصول را تضمین کنند . فقط هنگامی که در قربانی ها تیشتر را به یاری بخوانند ، خشکسالی مغلوب می شود و باران می تواند به جهان زندگی بخشد . نتیجه ی نبرد گیهانی میان نیروهای زندگی و مرگ بستگی به این دارد که آدمی معتقدانه وظائف خود را در اجرای مناسک به جای آورد .

آشنایی با خدایان باستانی

اناهیتا ( ناهید ) ، آب های نیرومند بی آلایش

طبیعی است که در بسیاری از دین ها سرچشمه ی زندگی و باروری را به صورت موجودی مادینه تصور کنند . در ایران ایزدبانو  اردوی سورا اناهیتا یعنی آب های نیرومند بی آلایش ، سرچشمه ی آب های روی زمین است. او منبع همه ی باروری هاست ، نطفه ی همه ی نران را پاک  می گرداند ، رحم همه ی مادگان را تطهیر می کند . در حالی که در جایگاه آسمانی خود قرار دارد ، سرچشمه ی دریای گیهانی است . او نیرومند و درخشان ، بلند بالا و زیبا ، پاک و آزاده توصیف شده است . در خور آزادگی خویش تاج زرین هشت پره ی صد ستاره یی بر سر دارد ، جامه یی زرین بر تن و گردن بندی زرین بر گردن زیبای خود دارد .

ورثرغنه (بهرام ) ، پیروزی

در حالی که وای و تیشتر را با پدیده های طبیعی مربوط  می دانند و از آناهیتا با کلماتی صمیمانه و مهرآمیز یاد می شود ، بهرام وجودی است انتزاعی یا تجسمی است از یک اندیشه و تعبیری است از نیروی پیشتاز و غیر قابل مقاومت پیروزی . در سرودی که بدو اختصاص دارد ( یشت 14 ) آمده است که بهرام ده تجسم یا صورت دارد که هر کدام از آن ها مبین نیروی پویای این خداست . شباهت شکل های بهرام و تیشتر که هر دو به صورت مرد ، گاو نر و اسب در می آیند قابل توجه است . بهرام ایرانی با شرارت آدمیان و دیوان غالب می آید و نادرستان و بدکاران را به عقوبت گرفتار می کند . از نظر نیرو ، نیرومند ترین ، از نظر پیروزی ، پیروز مندترین و از نظر فره ، فرهمندترین است . اگر به شیوه یی درست برای او قربانی کنند ، در زندگی و در نبرد پیروزی می بخشد . اگر به شیوه یی درست او را نیایش کنند ، نه سپاه دشمن وارد کشورهای آریایی می شود و نه بلا . بنابراین بهرام نماینده ی نیروی غیر قابل مقاومت است . وی اساسا خدایی جنگجوست . دو تجسم از تجسم های او محبوبیت همگانی دارد ، یکی تجسم او به شکل پرنده یی بزرگ و دیگری به صورت گراز . ایرانیان قدیم به پر کلاغ با ترسی آمیخته با خرافات می نگریستند و می پنداشتند پر این پرنده انسان را حفظ می کند و برای او نیک بختی و فره به همراه می آورد . جای شگفتی نیست که بهرام به خصوص در میان سربازان محبوب بوده باشد و احتمالا سربازان بوده اند که آیین نیایش او را به سرزمین های دوردست برده اند .  او در پس چهره های هراکلس ( هرکول ) در کوماگنه ، وهگن در ارمنستان   ، ورلگن در میان سکاها ، وشغن در سغد و ارتغن در خوارزم قرار دارد . بهرام در سکه های هند و سکایی و در بناهای تاریخی مهری متجلی است.

رپیثوین ، سرور گرمای نیمروز

رپیثوین سرور گرمای نیمروز و سرور ماه های تابستان و قرینه ی لازم و سودبخشی برای تیشتر است .

خورشید پیش از ورود شر ، هنگامی که بی حرکت در بالای جهان ایستاده بود ، در پایگاه رپیثوین قرار داشت . بنابراین رپیثوین  سرور جهانی آرمانی است . به عقیده ی زردشتیان اهوره مزدا در زمانی که متعلق به رپیثوین است  که رستاخیز به انجام می رسد . بنابراین او فقط سرور زمان اولیه نیست بلکه سرور زمان بازسازی جهان نیز هست . او همه ساله فعال است ، هر وقت دیو زمستان به جهان هجوم می آورد ، رپیثوین در زیرزمین پناه می گیرد و آب های زیر زمینی را گرم نگاه می دارد تا گیاهان و درختان نمیرند . بازگشت سالانه ی او در بهار بازتابی از پیروزی نهایی خیر است که وی بر آن سرپرستی خواهد داشت . هنگامی که سرانجام شر مغلوب شود و فرمانروایی خدا بر زمین آشکار گردد .

جشن رپیثوین بخشی از جشن نوروز است ، هم روز نو  در سال واقعی و هم روز نو در زمان آرمانی آینده است . آمدن رپیثوین به زمین ، زمان شادی و امید به رستاخیز است ، نمادی از پیروزی نهایی و همیشگی آفرینش نیک است .

خلاصه

می توان گفت شخصیت های گوناگون خدایان باستان ایران گاه مانند وای آشکارا به سنت هند و ایرانی متعلق هستند  و برخی هم چون رپیثوین را نمی توان در مورد اصل آن یقین حاصل کرد . در حالی که بعضی مانند بهرام نشان دهنده ی تصورات انتزاعی هستند و برخی دیگر هم چون تیشتر نمادی از پدیده های طبیعی اند . بعضی هم چون ناهید به زبانی که خاص توصیف انسان است وصف شده اند و بعضی هم چون رپیثوین چنین توصیفی را ندارند . در اسطوره ی مربوط به ناهید اشاره یی به نبرد گیهانی نرفته ، اما در افسانه ی  مربوط به تیشتر این مطالب به وضوح دیده می شود . بنابراین می توان گفت تنوع بسیاری در تصورات مربوط به خدایان مختلف وجود دارد .

فرآوری: اکرم نعمت اللهی 

بخش ادبیات تبیان


منابع :

هینلز ، جان ، شناخت اساطیر ایران ، ژاله آموزگار و احمد تفضلی ، چاپ یازدهم ، تهران : نشر چشمه ، 1386