تبیان، دستیار زندگی
زال نمونه خرد مجسم حماسه است . وجود او در قسمت اسطوره یی و حرکت به بخش پهلوانی به همراه تعدیل جامعه است . اگر چه در ابتدا و انتهای این سمبل خرد نوعی تضاد با جامعه دیده می شود که اولی ناشی از نگرش سنتی جامعه و دیگری ناشی از دوری از خرد و سبکسری گردندگان قد
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : زهره سمیعی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ستیز کهنه و نو در داستان زال


زال نمونه خرد مجسم حماسه است . وجود او در قسمت اسطوره یی و حرکت به بخش پهلوانی به همراه تعدیل جامعه است . اگر چه در ابتدا و انتهای این سمبل خرد نوعی تضاد با جامعه دیده می شود که اولی ناشی از نگرش سنتی جامعه و دیگری ناشی از دوری از خرد و سبکسری گردندگان قدرت چون گشتاسب است .

فردوسی

آغاز داستان

سام جهان پهلوان فرزندی ندارد و از این امر در رنج است  تا این که بانوی وی باردار می شود و پسری متولد می گردد اما اکنون کسی را یارای مژده به دنیا آمدن کودک نیست . پس هفته یی کودک را نهان می دارند . در هر حال دایه یی جرأت به خرج می دهد و تولد فرزند را به سام خبر می دهد . دایه با زبان آوری این گونه نوزاد را وصف می کند :

تنش نقره سیم و رخ چون بهشت             برو بر نبینی یک اندام زشت

چون سام فرزند را می بیند :

چو فرزند را دید مویش سپید                   ببود از جهان سر به سر نا امید

برخورد سام با این مسئله گویا رویارویی با شگفت ترین و نوظهورترین پدیده جهان و بدیمن ترین حادثه است. او که تا کنون از نداشتن فرزند در رنج بوده است اینک از وجود او دچار مشکلی دشوار و پیچیده می گردد . پس تصمیم به پنهان کردن و یا از بین بردن فرزند می گیرد . سام فرزندش زال را به کنار البرز کوه می نهد  تا از جامعه به دور باشد . در همین حین سیمرغ که برای تهیه غذا زال را می بیند او را به لانه خویش می برد . پس دل بر اورحم می آورد و زال در کنار بچه های سیمرغ بزرگ می شود:

یکی مرد شد چون یکی زاد سرو                           برش کوه سیمین میانش چو غرو

اکنون زال مردی تمام است . در این میان سام خوابی می بنید که در آن حکایت از بودن زال دارد و درخواب سواری از هند مژده فرزند را به او می دهد .پس دانایان را فرا می خواند و از آنان راهنمایی می جوید . همگان سام را سرزنش می کنند .پس سام به نزدیک البرز کوه می شتابد تا فرزند را آن جا بیابد:

بیامد دمان سوی آن کوهسار                              که افکندگان را کند خواستار

سر اندر ثریا یکی کوه دید                                    که گفتی ستاره بخواهد کشید

با این حال سام فرزند خویش را در کنار البرز و سیمرغ می یابد و او را با خود به ایران می برد . دل کندن زال از سیمرغ و فرزندانش کار آسانی نیست اما سیمرغ او را روانه می سازد و پری چند از خود به وی می دهد تا هنگام حادثه با سوزاندن آن سیمرغ به یاریش بشتابد .

تحلیل

تخیل آدمی در پی جبران کاستی ها و یا واقعیت های تلخ باعث به وجود آمدن اسطوره می گردد . این فضایل گاه مربوط به خدایان و یا قهرمانان و پهلوانان می شود که همگی برای طلب نمودن ارزشهایی است که از اسطوره می نماید .

در یک جامعه گروههای گوناگون و متضاد می زیند به همین دلیل اندیشه ها و ارزشها نیز متفاوتند .

تضادهایی که در زندگی زال تبلور یافته ناشی از طرز تفکرهای متفاوت در جامعه ایران آن زمان است . تسلط سنت بر جامعه که آن را بر تفکر سام آشکار می بینیم به طوری که این نیرو باعث می گردد فرزندش را از جامعه دور سازد . تفاوت ظاهری زال چنان برای او غیر باور و عجیب می نماید که انگار به دلیل انجام گناهی این چنین فرزندی دارد . پس تصمیم می گیرد این کودک پلید را به دور از جامعه رها سازد .و شاید این هستی اهریمنی تهدیدی برای سنتی است که چنین بدعتی را خطری جدی می داند این امر نشان دهنده ی ذهن ساده و تک بعدی انسان سنتی است . با توجه به این که سنت ها در جامعه تعدیل می یابند و زال در کنام سیمرغ و در البرز کوه رشد و بالندگی می یابد  گویی خرد بر سام نهیب می زند و او را از خوابی گران بیدار می سازد پس به جستجوی فرزند به البرز کوه می رود . این کوه از مکان های اساطیری و پر رمز و راز در ایران باستان است . در گذشته جایگاه فریدون و چگونگی رشد و نمو او در شاهنامه بیان شده است . رانده شدن فرزند بارها و بارها در شاهنامه به چشم می خورد که از آن میان داستان کیخسرو  کوروش از آن جمله است .در اساطیر رومی ، یونانی و حتی داستان پیامبرانی چون موسی این امر به چشم می خورد. اگر چه زاده شدن زال با این کودکان مشابه است اما پیش از تولد وی پیام یا هشداری از پیشگویان مبنی بر وجود اهریمنی و بدیمنی وی به چشم نمی خورد .

از جمله موارد دیگری که در داستان تولد زال و نشو و نما یافتن وی مشاهد می شود وجود سیمرغ است . این مرغ دارای وجود پیچیده و مبهمی است . با اندکی تعمق در می یابیم در داستان های اساطیری شاهنامه به نوعی دایه با شخصیت خود قهرمان عجین گردیده است .

از جمله عوامل دیگر سپید مویی وی است که آمیزه یی از وحشت و حرمت در میان است . این هستی غریب که در نگاه جامعه سنتی نا مأنوس می نماید و وجود زال را به جهانی شگفت انگیز پیوند می دهد  نیز در خور توجه است . آن چه که باعث وحشت سام از فرزند می گردد  سپیدی موی زال است . این رنگ باعث غیر عادی بودن وی می گردد و شاید نشان از زندگی متفاوتی برای وی باشد .هر چه توان و دامنه قدرت قهرمان اسطوره یی بیشتر و گسترده تر باشد  اهمیت آن چیز که هستی اسطوره مجسم می کند افزون تر می گردد . پس پهنه ی نفوذ نامش نیز بزرگتر می شود .  از همین روی زال گستره ی وسیعی را در بخش اساطیری شاهنامه در بر می گیرد و این امر از سپیدی موی وی آغاز می شود .این سپیدی دارای رموزی است و در شخصیت زال پیرانگی جاودانه ی که از آغاز تولد با وی همراه است .این امر شاید نشان از خرد وی باشد .

از جمله موارد دیگری که در داستان تولد زال و نشو و نما یافتن وی مشاهد می شود وجود سیمرغ است . این مرغ دارای وجود پیچیده و مبهمی است . با اندکی تعمق در می یابیم در داستان های اساطیری شاهنامه به نوعی دایه با شخصیت خود قهرمان عجین گردیده است . گاو پر مایه دایه فریدون گردیده و در داستان زال سیمرغ دایه زال محسوب می شود . این مرغ دارای دو چهره اهریمنی و اهورایی در شاهنامه است همان گونه که زال این گونه است . زمانی که سیمرغ در ارتباط با خاندان زال است دارای نیروی اهورایی و زمانی که در مقابل خاندان گشتاسپی قرار می گیرد نیروی اهریمنی محسوب می شود و این امر ناشی از نظرگاه سیاسی و دینی است . همین امر زال را دارای دو تضاد ( اهریمنی ، اهورایی  ) نموده است .

نتیجه گیری :

پیرامون شخصیت زال  این نکته قابل تأمل است که وی از ابتدا تا انتهای زندگی خویش با نوعی وحدت و تضاد دست و پنجه نرم می کند چرا که نهادهای اجتماعی و سیاسی  وی را گاه پذیرا و گاه طرد می نمایند اما آن چه که مهم است خرد وی است که شاید نمود ظاهری آن همان پیرانه سری وی از آغاز تولد است به گونه یی که در زمان نوذر فرزند منوچهر کلیه امور ایران بر خرد وی استوار است .

 اکرم نعمت اللهی

بخش ادبیات تبیان