تبیان، دستیار زندگی
در اساطیر هند و ایرانی، اژدها با دیو مظهر آشفتگی و پدید آورنده ی خشکی ست و خیر و برکت و حاصل خیزی را از زمین می گیرد؛ پهلوانان برای این که این آشفتگی را از بین ببرند و سعادت و برکت را به وجود آورند، به نبرد با اژدها و سرانجام از بین بردن آن همت می گمارند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اژدها کشان و به بند کشان اژدها

اژدها در شاه نامه ی فردوسی

قسمت دوم:


در اساطیر هند و ایرانی، اژدها با دیو مظهر آشفتگی و پدید آورنده ی خشکی ست و خیر و برکت و حاصل خیزی را از زمین می گیرد؛ پهلوانان برای این که این آشفتگی را از بین ببرند و سعادت و برکت را به وجود آورند، به نبرد با اژدها و سرانجام از بین بردن آن همت می گمارند.


اژدها کشان و به بند کشان اژدها

3- ریشه یابی اسطوره یی نبرد پهلوانان با اژدها

حال یک سوال مطرح است: کدام الگو پهلوانان را به رزم با این هیولای عظیم می کشاند؟ به عبارت دیگر هدف از کشتن چیست؟ کزازی در کتاب جستارهای چند در فرهنگ ایران بر این عقیده است که:

« در اساتیر هند و ایرانی، آیندرا خدای جنگاور و برکت بخشنده، اژدهایی به نام ورترا که آورنده ی خشکی ست، می کشد، در پی این الگوی نخستین، شاهان و پهلوانان هم همین کار را تکرار می کنند؛ گرشاسب، رستم و اکثر پادشاهان حتی اردشیر بابکان که کرم هفتواد را می کشد، باید اژدها کشی کنند تا در جو ازلی قرار گیرند که ایندرا ایجاد کرده و جهان را پر برکت و مردم را سعادت مند گردانیده است. » (بهرامی، 1385: 42. 141)

در اساطیر هند و ایرانی، اژدها با دیو مظهر آشفتگی و پدید آورنده ی خشکی ست و خیر و برکت و حاصل خیزی را از زمین می گیرد؛ پهلوانان برای این که این آشفتگی را از بین ببرند و سعادت و برکت را به وجود آورند، به نبرد با اژدها و سرانجام از بین بردن آن همت می گمارند. (بهرامی- 1385: 141)

اژدها نیز هم چون شیران و فیلان دارای نیرویی بس عظیم بوده اند و قدرتی مثال زدنی داشته اند و همین عامل در کنار عوامل دیگری چون مخرب بودن و اهریمنی بودن این هیولای عظیم باعث شده است که پهلوانان اسطوره یی که دارای قوای قوی بشری بوده اند، برای اثبات عظمت خود اقدام به مبارزه با این موجود اهریمنی کنند و اژدها را که عالمی را زبون خود می ساخته اند از پای در آورند و نام خود را در ردیف اژدها کشان ثبت نمایند و بدین گونه در تاریخ اسطوره جاودان بمانند.

یا حقی در تحلیل جنگ میان پهلوانان و اژدها می گوید: « نبرد میان قهرمان و اژدها در واقع تعبیر [ی] ... است از کشمکش انسان ابتدایی برای نیل به خودآگاهی» (یا حقی، 1385: 75)

جدول زیر پهلوانانی را نشان می دهد که به مبارزه با اژدها و نابود ساختن آن پرداخته اند؛ مبارزه های پهلوانان اهورایی و آرمانی ایران با این جانور خود دلیلی واضح بر اهریمنی بودن این موجود در اندیشه ی ایرانی می باشد. اژدها کشان و به بند کشان اژدها در شاه نامه

دوره ی اساطیری

1- فریدون  ماردوش شاه نامه یا اژی دهاک اوستا

2- گرشاب  اژدهای شاخدار

3- گرشاسب اژدهای گندرو

4- سام  اژدهای کشف رود

5- گشتاسب اژدهایی در سرزمین روم

6- رستم  اژدهای هفت خوان

7- اسفند یار  اژدهای هفت خوان

دوره ی تاریخی

8- اردشیر بابکان کرم پیل پیکر هفتواد

9- بهرام چوبینه  شیر اژدر کپی

10- آذربرزین (پسر فرامرز) اژدهای خورنده ی بهمن

برای این که با عظمت کار پهلوانان در مبارزه با اژدها، این هیولای عظیم جثه آشنا شویم و به دنبال آن به دلیری و عظمت پهلوانان این مرز و بوم پی ببریم، نمونه هایی از این مبارزات را بیان می کنیم:

3-1-1- سام و کشتن اژدها و گرفتن لقب یک زخم

بر اساس روایت شاه نامه اژدهایی از زود « کشف » بیرون می آید که متصف به این صفات است: بسیار بزرگ و بلند، مایه ی هراس مردمان، پرنده خوار، نابود کننده ی درندگان، دارنده ی دم آتشین و سوزنده ی پر کرکس در هوا، نهنگ خوار، مردم او بار و به طور کلی از هجوم او:

زمین گشت پی مردم و چارپای

جهانی مر او را سپردند جای

هیچ پهلوانی را یارای ایستادگی در برابر او نیست؛ سام گرز گاو پیکر بر می دارد، بر سمند خود می نشیند. هم چون نهنگی تیز چنگال، به سوی او می تازد، مانند شیر بر او می خروشد؛ تبری الماس پیکان در کمان  می گذارد؛ آن چنان بر دهان اش می زند که زبان اش با فاصله ی دور از او می افتد، تیر دوم نیز بر دهان اش می کوبد و سومین را همین طور؛ چنان که خون از جگر اژدها سرازیر می شود؛ به او نزدیک می شود؛ با گرز گاوپیکر خود سرش را می کوبد و نابودش می سازد و بدین گونه ملقب به سام یک زخم می شود. (? فردوسی، ج 1، 1385: 125) دکتر سرکاراتی در تحلیل مبارزه ی پهلوانان با اژدها گوید:

«بدین ترتیب، اسطوره ی رویارویی پهلوان و اژدها می تواند تعبیری از تقابل و رویارویی هزاران واقعیت متضاد زندگی و گیتی و ذهن آدمی باشد؛ تقابل روشنی و تاریکی، سیری و گرسنگی، جوانی و پیری، داد و بی داد، مردمی و ددمنشی، آزادی و بندگی و بالاخره، شکوه مندترین پهلوان پهلوان ها و مخوف ترین اژدهایان، یعنی زندگی و مرگ.» (سلطانی گرد فرامرزی. 1386: 71)

اسطوره ی رویارویی پهلوان و اژدها می تواند تعبیری از تقابل و رویارویی هزاران واقعیت متضاد زندگی و گیتی و ذهن آدمی باشد؛

3- 1- 2- خوان سوم رستم و مبارزه با اژدها.

بر اساس روایت شاه نامه، رستم در خوان سوم خود با اژدهایی رو به رو می شود، خشم گین و آتشین دم. شب است و رستم در خواب شیرین؛ اژدها این موجود اهریمنی، که با شب و تاریکی و ظلمت ارتباطی تنگاتنگ دارد، به خواب گاه رستم نزدیک می شود؛ رخش متوجه او می گردد و با زدن سم بر زمین رستم را می آگاهاند؛ رستم بلند می شود؛ نگاهی به اطراف می کند و چیزی نمی بیند؛ باز به خواب می رود؛ بار دوم اژدها می آید و باز اسب به طرف رستم می آید و او را بیدار می کند؛ رستم دوباره به اطراف می نگرد و چیزی جز تاریکی را حس نمی کند. رخش را مورد عتاب قرار می دهد که چرا مدام مرا بیدار می کنی؟ و باز سر بر بالین می گذارد؛ اژدها برای بار سوم ظاهر می شود؛ رخش از یک سو می ترسد که رستم را بیدار کند و از سوی دیگر نگران جان اوست، ولی چاره یی ندارد. به همین سبب آن چنان سم بر زمین می کوبد که رستم بیدار می شود و ناگهان در آن تاریکی آن اژدهای مهیب را می بیند. از نام و نشان اش می پرسد.

چنین گفت: دژخیم نر اژدها

که از جنگ من کس نباید رها

رستم ضمن معرفی خود، با او رو به رو می شود؛ شمشیر می زند و سر از تن او جدا می کند؛ به طوری که خون او بر زمین جاری می شود. ( فردوسی، ج 2، 1385: 68)

این جاست که عظمت رستم نموده می شود؛ چرا که هیولایی که وی به نبرد با آن می پردازد، همه ی ویژگی های یک موجود اهریمنی را در خود دارد؛ آتشین دم، دارای اندامی مهیب و هم چون دیوان توانا در مخفی کردن خود.

4- صفات اژدها در شاه نامه

آتشین دم:

ز نقش همی پر کر گس بسوخت

زمین زیر زهرش همی بر فروخت

(فردوسی، ج 1، 1385: 135)

بلعنده:

بزد یک دم آن اژدهای پلید

تنی چند از ایشان به دم در کشید

(فردوسی، 1379: 832)

بلند موی:

رسیدم ش دیدم چو کوه بلند

کشان موی سر بر زمین چون کمند

(فردوسی، ج 1 1385: 125)

خونین چشم:

چو دو آب گیرش پر از خون دو چشم

مرا دید و غرید و آمد به خشم

(همان: 136)

فردوسی در بیت اخیر چشمان اژدهایی را که به دست سام کشته می شود، هم چون حوضی پر از خون توصیف می کند؛ وی در بیتی دیگر چشمان اژدهایی را که اسفندیار در هفت خوان به مبارزه با آن پرداخت، هم چون دو چشمه یی تابان می داند:

دو چشم اش چو دو چشم تابان ز خون

همی آتش آمد ز کام اش برون

(همان، ج 6، 1384: 115)

دارای زبانی دراز و سیاه:

زبانش به شان درختی سیاه

زفر باز کرده فکنده به راه

(همان، ج 1، 1385: 135)

سخن گو:

برخی از  اژدرهای شاه نامه سخن گو معرفی شده اند. اژدهایی که رستم در خوان سوم به مبارزه با آن می پردازد، این ویژگی دارد؛ به طوری که وقتی رستم او را مورد خطاب قرار می دهد و از هویت اش می پرسد:

چنین گفت: « دژخیم » نر اژدها

که: از چنگ من، کس نباید رها

(همان، ج 2، 1385: 68)

و به دنبال اژدها از رستم می پرسد:

بگفت این و پس گفت: نام تو چیست؟

که زاینده را بر تو باید گریست

(همان)

آیا صفاتی چون آتشین دم بودن، بلعنده ی آدمیان و جانوران بودن و خونین چشم بودن برای نشان دادن پلیدی اژدها کافی نیست؟ و آیا پیکر گردانی او در هیات یک آدمی و هم چون آدمیان سخن گفتن، دیو سیرتی او را به تر نشان نمی دهد؟

5- پیکر گردانی فریدون در هیات اژدها

به روایت شاه نامه، فریدون از دختران شاه یمن برای پسرانش خواستگاری کرده بود؛ پسران وی بنا به درخواست شاه یمن به آن دیار ره سپار می شوند که مورد آزمایش قرار گیرند و شاه میزان آگاهی و توانایی آنان را بسنجد این ملاقات انجام می پذیرد. در مسیر بازگشت، فریدون که تا این زمان، نامی برای فرزندان خود انتخاب نکرده است، در پیکر اژدهایی که از دهان اش آتش بیرون می آید، بر آنان ظاهر می شود تا با توجه به میزان جرات و جسارت آنان نامی برایشان برگزید؛ ابتدا به طرف پسر بزرگ اش می آید؛ ولی او می ترسد و خرد، وی را از مبارزه با این اژدهای رمان باز می دارد؛ به سوی پسر میانی می رود، وی نیز ابتدا آماده ی رزم می شود؛ ولی در نهایت می ترسد؛ سرانجام پسر کوچک تر به سوی اژدها روی می آورد و

بدو گفت: کز پیش ما باز شو

نهنگی تو: بر راه شیران مرو

ما فرزندان فریدون هستیم. اگر از سر راه ما کنار نروی، روزگارت را سیاه می کنیم. ناگهان فریدون اژدها پیکر ناپدید می شود و در نهایت متناسب با ویژگی های آنان نامی برایشان بر می گزیند. ( همان، ج1، 1385: 66) اگر بخواهیم دلیلی بر این که چرا فریدون خود را در هیات یک اژدها ظاهر می کند؟ بیان کنیم، بی گمان باید بگوییم وی می خواهد خود را هر چه کر به تر و مهیب تر به پسرانش بنمایاند تا بدین گونه آن ها را به تر بشناسد و به توانایی های درونی و بیرونی آن ها پی ببرد.

بخش ادبیات تبیان


منبع: نشریه رودکی (شماره 67 و 68) - حمید ایاز، دانش جوی کارشناسی ارشد دانش گاه فیروزآباد/ دکتر احمد طحان، عضو هیات علمی دانش گاه فیروزآباد