امام به عرفان تعلق خاطر داشت
سید ناصر هاشمزاده از تاثیر امام خمینی(ره) در ادبیات امروز، می گوید:
ما در دورهای بودیم و هستیم که تأثیرات جاهلیت به ما کم نیست و گریز از جاهلیت به اسلام صورت نگرفته و همچنان تأثیر جاهلیت در تمام شئون وجود دارد. کاری که شد این بود که در چنین موقعیتی یک نفر فریادی سر داد و این تحول را رقم زد و میخواهیم امروز در مورد تأثیر وی بر ادبیات حرف بزنیم.
وقتی امام خمینی از ادبیات و شعر سخن میگوید باید برای فهم آنها با آنها تجانس پیدا کرد ایشان مرادش از شعر و ادبیات عرفان است و حتی زمانی که ملاهادی سبزهواری شرح مثنوی مینویسد ایشان به آن اشکال میگیرد و میگوید ملاهادی فیلسوف است منظور امام در شعر فراتر از نظم و نثر است و اگر این را بدانیم میتوانیم سخنان امام را درک کنیم.
امروز غرض ما از شعر آن حالتی که به شاعر دست میدهد اما شعر مدنظر امام معرفت است که با این حالات گذرا میانهای ندارد و شاعر از نظر امام کسی است که به یک حالت آسمانی توجه دارد. وادی هنر و شعر با مفهوم واقعی معرفت که عرفان باشد گره میخورد هنرمند مجوز اینکه خودش را تکذیب کند و تعمیم دهد ندارد اما امروز شاهدیم که اغلب شعرا مشغول تکثیر خود هستند.
هنر ما فلسفه نیست بلکه ادبیات و عرفان معرفت هنر ما است و چون امام به عرفان تعلق خاطر داشت و زمانی که از آن صحبت میکرد آن وادی را در نظر میآورد و چیزی را که میگفت در حقیقت میدید نه اینکه برخی کلمات را پشتسر هم بگذارد و نظم ببخشد. در کتاب فیه مافیه مولانا یک سخنرانی دارد علیه شعر و در آنجا شاعران را گمراهان عالم میداند و به آنها میتازد، شاعران امروز باید دنبال یک معرفت دینی باشند و صورت معرفت دینی در شعر میشود حافظ و ... شاعر مصطلح دوره ما نشسته تا احساسات او بجوشد تا سخن بگوید ولی شاعر واقعی چشم به آسمان دوخته تا الهامی شود.
منبع: فارس(این مطلب برای باز نشر در تبیان در قالب یادداشت تنظیم شده)