سفری دل انگیز در داستانهای کهن
همراه با علی اسدی و مهرداد بذرگر، مولفین کتاب در میان تاریکی
"در میان تاریکی" عنوان کتابی است که چندی پیش در نشر هرمس منتشر شد. علی اسدی و مهراد بذرگر گردآورندگان این کتاب، دست به گزینش داستانهایی موجز از ادب فارسی زدهاند، که همگی دارای خصیصه ایجاز و عناصر مینی مالیستی است.
آنها "طوطینامه"، "عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات"، "سندبادنامه"، "قابوس نامه"، "چهار مقاله"، "گلستان سعدی"، "مرزبان نامه"، "اسرار التوحید"، "جوامع الحکایات و لوامع الروایات"، "سیاست نامه"، " نوروزنامه"، "فرج بعد از شدت" و "امثال و حکم" علی اکبر دهخدا بوده را منابع این کتاب قرار دادهاند و با آوردن قطعاتی مینی مال سعی کردهاند را بطه گسسته مخاطب فارسی با ادبیات کلاسیک را تا حدودی بهبود ببخشند.
مجموعهای از جذابیتهای متون کهن
به طور کلی میتوان گفت جایگاه و اهمیت این متون و در عین حال دورافتادگی مخاطب از این آثار ، دو عامل و انگیزه اصلی برای انجام این تحقیق در آثار کلاسیک ادبیات فارسی بود. این متون شناسنامه ادبیات ایران هستند. سرگذشت و غنای ادبی ما از این آثار نشات میگیرد. مثل سرچشمهای میماند که اگر کور شود یا مسیرش را برای حرکت هموار نسازی، به پایین دستها نمیرسد و قطعا به خشکسالی میانجامد.
متاسفانه امروز شاهد چنین وضعیتی هستیم. عوامل تاریخی، اجتماعی و سیاسی مختلفی در ایجاد این بحران موثر بودهاند به طوری که امروز نه تنها مخاطبین عام ارتباطی با این متون برقرار نکردهاند، بلکه از مخاطبین خاص هم شمار اندکی توانستهاند با آثار کلاسیک ارتباطی موثر و درست برقرار کنند. متاسفانه دورافتادگی مخاطب در متون نثر نسبت به متون نظم نیز شدت بیشتری گرفته است. حتی کم نبودهاند دست اندرکاران ادبی معاصری که ضرورت مطالعه این متون را انکار کردهاند. اما از طرف دیگر هم بودهاند کسانی که برای این متون زحمت کشیدهاند و با تصحیح و کوشش و مقایسه نسخ موجود این متون را از فراموشی مطلق نجات دادهاند. اخیرا هم تلاشهای قابل تقدیری در بازنگری این متون صورت گرفته است. اما انتخاب قالب گردآوری و گزینش آثار در کتاب "در میان تاریکی" در واقع پیامد انگیزهای متفاوت بوده است. در این کتاب صرف نظر از چارچوب تحقیق و پلان اجرایی کار، مجموعهای از جذابیتهای متون کهن به نمایش گذاشته شده است. این جذابیتها در لابهلای این متون دیده نشده یا بهدرستی ارائه نشدهاند و از این جهت برای ما ضرورت بازنگری به این متون را قابل اهمیت مینمودند.
از نظر جذابیتهای داستانی. همان چیزی که همواره پشت پند و اندرزها ، زبان دشوار، و ظاهر شکلی پیچیده این متون ، فراموش شده و هرگز دیده نشده است. همیشه این تصور از ادبیات کلاسیک وجود داشته که آثاری سخت خوان و به دور از جذابیت را در اختیار مخاطب قرار میدهند. از پدربزرگها که میپرسیم از کلیله و دمنه فقط کتک و فلک مکتبشان را به یاد دارند و آنهایی که کتک را به جان خریدهاند و کتاب را خواندهاند فقط از تمثیل ها و اندرزها میگویند. در حالی که مثلا در صفحات آغازین همین کتاب تصویری از حیات انسان از زمان جنینی تا مرگ در سه چهار پاراگراف بیان شده است که بسیار تکاندهنده است. ایجاز، تشبیه و خط فکری منسجم در این تصویر هر خوانندهای را مجذوب میکند. این یک مثال بسیار جزئی از پتانسیل داستانی موجود در این متون است. گونههای مختلف جادو و جمبل، انواع شخصیت خیالی، داستانهای چندلایهای و همخوان با داستان نویسی مدرن و بسیاری از جذابیت های دیگر لابلای این متون پیدا میشود که هیچ کداممان به یاد نداریم توی مدرسهها یا دانشگاهها یادمان داده باشند. فقط کافی است پیش زمینههای ذهنیمان را عوض کنیم و به این متون نگاه دیگری بیندازیم.
راهی جز شناخت متون کهن و بازنگری در این آثار وجود ندارد
ما در اینجا قصد داشتهایم به انتقال درست نگاه داستانی اشاره کنیم. بگذارید مثالی بزنم. مثلا "وهم" که اتفاقا این روزها دستمایه بسیاری از داستانها ست. خیلی از نویسندگان وقتی صحبت از وهم میشود "بورخس" را به یاد میآورند. اگر هم بورخس را نخوانده باشند متاثر از داستانهایی هستند که متاثر از بورخس یا امثال بورخس نوشته شده است. احتمالا کمتر کسی هست که بحیره استرآبادی را دیده باشد یا با وهم متون عرفانی آشنایی داشته باشد. در نتیجه "وهم" در بهترین حالتش اگر درست دربیاید نهایتاً مثل وهمی که بورخس نوشته است خوب است، اما متفاوت نیست، حرف جدیدی در جهان ادبیات امروز ندارد. اما مثلا آمریکای لاتین حرف جدید در جهان ادبیات امروز داشته است و به غنای آن افزوده است. حرف جدید در ادبیات جهان جز با شناخت همین ادبیات کلاسیک اتفاق نمیافتد . همراه بورخس و مارکز و وولف و فاکنر، نمیتوان به جهانی شدن ادبیات ایران فکر کرد . راهی جز شناخت متون کهن و بازنگری در این آثار در حوزه های مختلف وجود ندارد.
ساختار کتاب
زبان متن اصلی، جمله بندی و واژگان آن دست نخورده است و عینا مطابق منابع مربوطه است. فقط در دو داستان به صورت استثناء متن اصلی با الگویی مشخص دست کاری شده که زیرنویس شده است. در خصوص سایر داستانها نیز دخل و جرحی که صورت گرفته الگوی مشخصی داشته است. یعنی صحبت حذف و تلخیص نبوده است. بلکه "طرح داستان" از متن استخراج شده است. در گزیده ما "طرح ساده" عنصر مشترک در میان داستانها بوده است که با در نظر گرفتن فاکتور ایجاز با داستانهای مینیمالیستی هم همخوانی دارد. شاید به همین دلیل است که میبینید داستانهای این گزیده از جذابیت بی نظیری برخوردارند. خیلی از داستانهای دیگر نیز بدون هیچگونه حذف و تغییر عینا منتقل شده است. با اینکه در خیلی از منابع داستانهای شبه مینیمال به چشم میخورد، قصد ما این نبوده است که منابع اصلی داستانهای این گزیده را به عنوان منابعی که حاوی داستانهای شبه مینیمال هستند معرفی کنیم. قطعا چنین ادعایی بی اساس است.
اما نکتهای که باید در نظر گرفت و در مقدمه کتاب هم ذکر شده است بحث "متن" است. وقتی بخشهایی از یک متن انتخاب میشوند یا حتی بخشی از یک متن به صورت دست نخورده از متن مادر برداشته و استخراج میشود، دیگر یک متن جدید تلقی شده و "در میان تاریکی" مجموعه ای از همین متون است. ما سعی کردهایم تا جایی که امکان دارد کتاب را در قالب یک مجموعه داستان معمولی و امروزی عرضه کنیم تا صرف نظر از هرگونه بحث نظری و حاشیه ای مخاطب فقط داستان بخواند و لذت ببرد. بیان مکرر مشکلات پیرامون آثار کلاسیک خود مانعی در راه ارتباط برقرار کردن مخاطب با جذابیتهای این آثار است. به همین خاطر سعی کردیم تا حد ممکن مقدمه را کوتاه کنیم و بیشتر به خود داستانها بپردازیم.
منبع:
هنرآنلاین