نور؛ در انتهای تاریکی
شب یلدا از گذشتههای دور در میان ایرانیان جایگاهی عظیم داشته است. در مراسم یلدا موسیقی، خواندن شعر، گرفتن فال حافظ و تعریف کردن داستانهای پندآموز نقش پررنگی دارد.
شب یلدا، بلندترین شب سال است که از دیرباز تاکنون جایگاهی خاص در میان ایرانیان داشته است. واژهی یلدا در ادبیات کهن ما به معنای ولادت خورشید است. هم چنین گفته شده که این واژه اصالتاً سریانی است. شب یلدا را از گذشتههای دور به دلیل اینکه طولانیترین شب سال بوده شوم و نامبارک میخواندند. شاید به همین دلیل دور هم بودن و جشن و پایکوبی کردن همراه با خوردن آجیل، شیرینی و هندوانه جزو مراسم خاصی بوده است که در آن شب میان ایرانیان برپا میشده است.
«در بسیاری از روستاها و شهرهای کوچک، شب یلدا بر بام خانهها میشدند و یا گوی آتش به هوا میپراندند و یا در آتشگردانها ذغالها را شعلهور میساختند و منظرهی بدیعی از چرخش آتش در هوا...پدید میآوردند. این آتشبازی و شادی با آوازهای ویژهای همراه میشد.»(جاوید، 1384) موسیقی و آوازهای محلی و بومی یکی از مهمترین ارکان مراسم بود. متأسفانه مقدار اندکی از ادبیات فولکلور از آن زمانهای دور باقی است. علت اصلی آن هم شفاهی بودن آن و دهان به دهان شدن آن بوده است.
یلدا در حقیقت شب جشن خانوادگی و حفظ گرما و نور خانواده در برابر تاریکی است. در این شب رسم بوده است که آوازهای هیجانانگیز و قصههای پر شور خوانده شود. بلکه با این قبیل مراسم و شب زندهداریهای همراه با خنده و سرور بر غول مهیب تاریکی نور بپاشند.
شعرای پارسی در اشعار خود بسیار از یلدا یاد کردند و آن را از حیث طولانی بودن به شب هجران توصیف کردهاند. در ادامه نمونهای از این گونه اشعار از شعرای گوناگون را آوردهایم:
هست در سالی شبی ایام را یلدا ولیک/ کس نشان ندهد که ماهی را دو شب یلدا بود (خواجوی کرمانی)
خواجوی کرمانی در این بیت اشاره دارد که هرچند آمدن شب هجران حتمی است اما تحملش برای عاشق آسان است چرا که میداند همان طور که شب یلدا یک بار در سال است شب هجران نیز تنها یک بار اتفاق میافتد و پس از آن طلوع آفتاب و ایام خوش فراخواهد رسید.
نور رایش تیره شب را روز نورانی کند/ دود خشمش روز روشن را شب یلدا کند (منوچهری)
در این بیت، منوچهری ممدوح خود را این طور توصیف کرده است که اگر تدبیر او باشد شب تاریک و اوضاع خفقان آور در جامعه تبدیل به شرایطی مناسب میشود. اما اگر خشمگین باشد گویی روز روشن و بهترین شرایط به تاریکترین شب سال یعنی یلدا تبدیل شده است.
شب یلدا است هر تاری ز مویت، وین عجب کاری/ که من روزی نمیبینم، خود این شبهای یلدا را (سلمان ساوجی)
در این بیت سلمان ساوجی گیسوان معشوق خود را از نظر بلند بودن و تاریک بودن به شب یلدا تشبیه کرده است. اما در اینجا به زیبایی شاعر اظهار یأس میکند که چرا این همه هجران پایانی ندارد و در پس آن نوری نیست. درست برخلاف شب یلدا که به صبحی صادق میانجامد.
هنوز با همه دردم امید درمانست/ که آخری بود آخر شبان یلدا را (سعدی شیرازی)
سعدی این طور میسراید که با وجود انتهای درد در وجودش هنوز هم، همچون شب یلدا که پایانی خوش دارد، امیدوار است.
باد آسایش گیتی نزند بر دل ریش/ صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود (سعدی شیرازی)
عاشق رنجور کجا میتواند معنای آسایش را درک کند. ابتدا لازم است شب هجران سپری شود و صبح آرامش و وصال برسد تا دردها از میان برود.
خلوت دل نیست جای صحبت اضداد/ دیو چو بیرون رود فرشته درآید// صحبت حکام ظلمت شب یلداست/ نور ز خورشید جوی بو که برآید (حافظ شیرازی)
حافظ در این دو بیت شاهکاری بی بدیل را خلق کرده است. حکام وقت هم چون شب یلدا انتهای تاریکی هستند. لذا اگر میخواهی نور را طلب کنی سراغ خورشید رو نه سراغ تاریکی.
دور است کاروان سحر زینجا/ شمعی بباید این شب یلدا را (پروین اعتصامی)
پروین، سحر را به کاروانی تشبیه کرده است که از شاعر رنجور دور است و در میان این همه تاریکی یک شمعی نیاز است که راه را روشن کند.
یلدایتان نورانی!
منابع:
1. جاوید، هوشنگ (1379). یلدا و موسیقی آیینی، مقام موسیقیایی، ، شمارهی 46، 23-22
2. یارویسی، منصور (1379). بر لحاف فلک افتاده شکاف...، کیهان فرهنگی، شمارهی 139، 28-26