تبیان، دستیار زندگی
همواره در میان زبان‌ها، داد و ستد وجود داشته است و واژه‌ها از زبانی به زبان دیگر در رفت و آمد بوده‌اند. زبان فارسی نیز به عنوان زبانی که در ایران از دیرباز تا به امروز رواج داشته از چنین قاعده‌ای به دور نبوده است و بلکه داد و ستدهای فراوانی نیز در خود دید
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

واژه‌های فارسی در زبان سوئدی


همواره در میان زبان‌ها، داد و ستد وجود داشته است و واژه‌ها از زبانی به زبان دیگر در رفت و آمد بوده‌اند. زبان فارسی نیز به عنوان زبانی که در ایران از دیرباز تا به امروز رواج داشته از چنین قاعده‌ای به دور نبوده است و بلکه داد و ستدهای فراوانی نیز در خود دیده است.


Albino

واژه‌های فارسی در زبان سوئدی

: زال، زال تن

این واژه در انگلیسی و سوئدی برابر با «زال» در پارسی است و از ماده albus لاتینی که به معنی «سپید» بوده، گرفته شده است که ریشه اصلی آن در زبان‌های باستانی ایران «اَربو arbo» بوده که همین معنی «سپید» را داشته و با تبدیل «ل» به «ر»، به زبان لاتین راه یافته است و از آنجا به دیگر زبان‌های اروپایی. واژه زال، نیز از واژه اوستایی «زَر» می‌آید و نمونه دیگری از تبدیل «ل» به «ر» را نشان می‌دهد.

Ambra: عنبر، شاه بوی

این واژه فارسی در زبان فرانسوی ambre و در انگلیسی amber خوانده می‌شود.

Baby: کودک، ببه

اصل این واژه در فارسی، «باوه» است که به معنی کودک بوده و در گویش استان مرکزی، آن را «ببه» گویند و در انگلیسی به همین صورت سوئدی موجود است.

Band: بند، نخ

Bäst: بهترین

که در انگلیسی به صورت Best وجود دارد از اصل اوستایی وهیشتَ است که امروزه در فارسی بهشت خوانده می‌شود.

Check:چک

ریشه آن Chak در فارسی است که از واژه‌های کهن است و بعدها به اروپا رفته است.

Com,Comma: آمدن

از ریشه «گام» است که در پهلوی و اوستایی نیز موجود است. واژه گام به باور نگارنده حتی می‌تواند ریشه Go در زبان انگلیسی باشد.

Djävla,Djävlar,Djävul,Djävel: دیو

این واژه در لاتین، devus و در فرانسه dieu و در انگلیسی devil است.

Fresta: فریفته کردن

در اوستایی fresta است. در فارسی نیز واژه «فرشته» از این ریشه است.

Kelim: گلیم

Lab,Läpp: لب

Mitra: کلاه ویژه روحانیان عیسوی

Nafta: نفت

Ost: استخوان

Partisan: جنگاور، پارتیزان

Rustik: روستایی، بخش دوم واژه نیز از ریشه il پهلوی است.

Svär: شوهر

Taft: تافته، پارچه تافته

Varg: گرگ

اصل اوستایی آن «vaharka» است که در پهلوی vohrk و در فارسی «گرگ» شده است.

Com,Comma: آمدن/ از ریشه «گام» است که در پهلوی و اوستایی نیز موجود است. واژه گام به باور نگارنده حتی می‌تواند ریشه Go در زبان انگلیسی باشد.

Vide: بید، نوعی بیدِ کوتاه

در زبان سوئدی برخی از پسوندها و پیشوندهای زبان فارسی به چشم می‌خورد که از آنها ترکیبات فراوانی در این زبان ساخته شده است و در زیر به چند نمونه از آنها اشاره می‌شود:

Ande: پسوند صفات فاعلی

یکی از پسوندهای پر کار زبان فارسی است که با ریشه فعل، ترکیب می‌شود و صفت فاعلی یا اسم فاعلی می‌سازد مانند: برنده و .. که نمونه‌هایی نیز در زبان سوئدی دارد.

Frestande: فریبنده و فریفتار، بخش نخست این واژه نیز فارسی است.

Mördande: میراننده، کشنده، بخش نخست این واژه هم فارسی است و از فعل «مردن» می‌آید.

Are: پسوند صفت فاعلی و صفت برتر و ..

این پسوند در زبان فارسی در واژه‌هایی چون پرستار و دادار دیده می‌شود و در سوئدی نمونه‌های بسیاری دارد:

Vinnare: برنده به معنی پیروز. Vin نیز از ریشه وَن اوستایی به معنی پیروزی است.

Frestar: فریبنده و فریفتار

Hom: هَم که پیشوند اشتراک است و در واژه‌های سوئدی دیده می‌شود:

Homonym: هم نام، بخش دوم نیز هم ریشه ببا واژه «نام» فارسی است.

Ig,ik,isk: پسوند نسبت

این پسوند در پهلوی «ik» بوده که در فارسی به صورت «i» به جای مانده و در زبان سوئدی نمونه‌های زیادی دارد:

Berig: کوهی

در زبان سوئدی چند نام خاص نیز دیده می‌شود که ریشه در نام‌های ایرانی دارند، همچون:

Aura: که نامی دخترانه است و از واژه اهورا گرفته شده است.

Anita, Anitta: این هم نامی دخترانه است که از نام ایزدبانوی ایرانی، آناهیتا گرفته شده است.

Dolma: دُلمه که نام خوراکی ایرانی است.

Geo: نام خاص مردان از ریشه «گئو» است و در نام گیومرث دیده می‌شود.

Kaj,kaja: از نام‌های خاص قدیمی سوئدی

از ریشه باستانی Kay,kaya است که در فارسی «کی» و «کیا» شده است.

Mona,Mana: از نام‌های رایج دخترانه در سوئد

Margarita: نام خاص دخترانه از ریشه مرواریت در پهلوی است.

Sara: از نام‌های دختران که به معنی خالص و بی غش است.

Zoroastrisk: زردشتی

بخش ادبیات تبیان


منبع: سایت زبان فارسی