اخلاق در شعر امروز
عباس کریمی*؛ شاعر و نویسنده درباره ی اخلاق در شعر و شاعری امروز می گوید:
شعر اخلاقی به اشعاری گفته میشود که در آنها وجه تشویقی شعر بر وجوه عملی و ادبی رجحان دارد. با توجه به اینکه شعر برخاسته از زبان است و به تقریب از زمان ابداع زبان با آن متولد شده و پا به پای آن پیش آمده است همان سه وجه اصلی زبان را داراست.
البته این تعریف شامل اشعار قدما میشود و در شعر امروز ایران و به ویژه از تولد سبک هندی یا اصفهانی که از قرن یازدهم با آثار صائب و بیدل و کلیم کاشانی فضای شعر کلاسیک ایران را تغییر مشهودی داد تاکنون تغییرات زیادی را در شعر اخلاقی مشاهده کردهایم. در این سبک وجه ادبی حضور پررنگتری دارد برای مثال میتوانیم به این بیت از صائب اشاره کنیم: دست طمع که پیش کسان میکنی دراز / پل بستهای که بگذری از آبروی خویش. همینطور در اشعار فاضل نظری تذکر بسیار ظریف دیده میشود. برای مثال میتوانیم به این بیت اشاره کنیم: آب طلب نکرده همیشه مراد نیست/ گاهی بهانهای است که قربانیات کنند.
از فردوسی و رودکی و انوری گرفته تا حافظ و سعدی و مولوی همه ابیاتی دارند که به صورت مستقیم مخاطب را پند و اندرز میدهد و در زمان خود کارکرد زیادی داشته است چراکه به دلیل نبود رسانههای رقیب امروزی نظیر سینما و تلویزیون و... شعرخوانی سرگرمی عمده مردم بوده و به دلیل موزونی سینه به سینه نقل میشده و به دلیل ساختارهای اجتماعی آن روزها این شیوه بسیار موثر بوده است. مخاطب امروز اما، از پند و اندرز خسته است و باید آموزههای اخلاقی را به صورتی غیرمستقیم و زیرپوستی به ذهن وی منتقل کرد.
این امر نیز در شعر حادث نمیشود مگر آن که شاعر به آنچه میسراید اعتقاد قلبی داشته باشد وگرنه میشود شعار نه شعر و این میشود که امروز شعری برای کسی میگوید و فردا آن را پس میگیرد و میدهد به یکی دیگر! چون اعتقادی پشت سرودنش وجود نداشته و سوار بر موج اجتماعی روز کلماتی را پشت هم چیده است و این اعتقاد را داشته که: شاعری طبع روان میخواهد/ نه معانی نه بیان میخواهد. اشتباهش اینجاست که طبع روانش را شعر موزون میداند و فکر میکند هر نظمی شعر است و به محتوا توجه نمیکند. این موضوع در برخی شاعرنمایان نمود دیگری دارد و آنها که دیگر عقیده دارند شاعری طول زبان میخواهد و هر که زبانش درازتر باشد و از الفاظ غیراخلاقی استفاده کند به روزتر و شاعرتر است.
متاسفانه مشاهده میکنیم که استفاده غلط از برخی واژهها نظیر شعر پسامدرن بهدلیل نبود تعریفی صحیح از این عبارات متونی شعرگونه را پدید آورده است که کافر نبیند و مسلمان نشنود است. در این شبه اشعار هر کلمهای میتواند فعل باشد و استفاده از هر واژه غیراخلاقی درست است در حالی که تعریف پسامدرن عبور از مدرنیته و پا گذاشتن به دوره بعدی آن با ارجاع به سنت و گزینش رسوم صحیح گذشته و تمییز سره از ناسره است. بنابراین شاعران به ویژه جوانان باید توجه داشته باشند که صرف سرودن به زبان کوچه بازار شعر را امروزی و مردمی نخواهد کرد. هر وقت شاعر از دغدغههای مردم بسراید و این دغدغه، دلمشغولی خودش نیز باشد میتواند ادعا کند که شعر اجتماعی سروده است و امروزی وگرنه در غیر این صورت شعرش اگر موفقیت هم پیدا کند گذرا خواهد بود چون در حد شعار باقی خواهد ماند.
پی نوشت:
*عباس کریمی، نویسنده کتاب" کتاب و کتابخوانی" اثر برگزیده استانی هفته کتاب 1388تهران، در زمینه های: نقد ادبی و هنری، داستان، شعر، ارتباطات و روزنامه نگاری، پژوهش های فرهنگی، ویراستاری کتاب، تدریس روزنامه نگاری،نگارش داستان و فیلمنامه نویسی مهارت دارد.
فرآوری: مهسا رضایی بخش ادبیات تبیان
منابع: خبرگزاری مهر ، وبلاگ عباس کریمی