تبیان، دستیار زندگی
اشخاصی که این طور ترجمه و تحیر و انشا میکنند بر انشا و لغت سعدی و حافظ خرده میگیرند. از لفظ مملکت بدشان می آید، اما وقتی که فرمان صادر شود از ترس توسری کلمات ارتش و ستاد و افسر را تاج سرشان می کنند و حلوا حلوا هم می گویند. ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فارسی نویسی

قسمت اول ، قسمت دوم ، قسمت سوم ( شیوه ی فارسی نویسی)

قسمت چهارم:

ادبیات

هیچکس نمی گوید که تمام ترجمه ها و انشاها به زبان ساده ی عوامانه باشد و شعر شکسپیر را چنان نقل کنید که آدم بیسواد هم بفهمد؟ همچنین نمی گوئیم که زبان و سبک انشای ابوالفضل بیهقی را برای اخبار جراید به کار ببرید. تفننات ادبی و ساده نویسی هر یک جای خود را دارد و برای هر مقامی مقالی شایسته است.

همچنین نمی گوئیم که همان لغاتی که نهصد سال پیش داشتیم برای حوائج امروزی ما کافیست – خیر، به واسطه ی ترقی و توسعه ی علوم و معارف و آشنائی ما با تمدن و فرهنگ وسیع اروپا و تغییری که در اوضاع زندگانی ما حاصل شده امروزه قریب به چهار پنج هزار لغت تازه می خواهیم – می دانم که آن کسانی که تمام حوائج زندگیشان را در شبانه روز با سیصد لغت برآورده می کنند معنی این حرف را نمی فهمند، ولی کسانی که با علم و ادبیات و خواندن و نوشتن سر و کار دارند تصدیق می کنند که ما شاید هم محتاج به ده هزار لغت جدید باشیم – کشفیات و اختراعات تازه ای هم که می شود، و مخصوصاً تأثیری که این جنگ عالمگیر در حوائج روزانه ی ما کرده است، موجب می شود که روز به روز بر عدد لغاتی که محتاج الیه ماست افزوده شود. باید نویسندگان و اهل فضل و علم و کسانی که ذوق سلیم و معرف و صلاحیت وضع لغت را دارند متصل کلمات و تعبیرات و اصطلاحاتی را که مورد حاجت است پیشنهاد کنند تا ملت ایران و فارسی زبانان دیگر هر یک از آن لغات را که به ذهن خود و طبیعت زبان فارسی موافق و صحیح یافتند قبول کنند و متداول شود.

در عوض، عده ای  بر لغات صحیح فصیح و رایج هزار ساله ی ما سکه ی باطله می زدند، و یک مشت لغات مهجور را در غیر معنای اصلیشان معرفی می کنند و یا آنکه از حروف الفبا کلمات جعلی قالب بزنند و به زور سر نیزه بحلق ما فرو کنند.

در عوض، عده ای  بر لغات صحیح فصیح و رایج هزار ساله ی ما سکه ی باطله می زدند، و یک مشت لغات مهجور را در غیر معنای اصلیشان معرفی می کنند و یا آنکه از حروف الفبا کلمات جعلی قالب بزنند و به زور سر نیزه بحلق ما فرو کنند.

تا چندی پیش رویه ی لغت سازی ما این بود که ببینیم بی سوادهای ترک و عرب فلان اصطلاح و لغت فرانسوی و انگلیسی را چطور ترجمه کرده اند همان را بگیریم و عیناً استعمال کنیم – هی بگوئیم شخصیت و جاه طلبانه و موفقیت و نمایشکارانه و جبهه و عنودانه و تجهیز و متأسفانه، حالا مد شده است که همان اصطلاحات را دوباره ترجمه کنیم به کلماتی که به قول خودمان فارسی سره است، و اگر کسی اعتراض کند به او نسبت بی ذوقی بدهیم و تهمت کهنه پرستی و تعصب عربی ببندیم .

تعجب است که چرا عوض «جبهه ی مشرق» نمی گوئیم «پیشانی خاور خانم»! اگر تجدد این است قربان کهنه پرستها.

چندی پیش در یکی از جراید به این عبارت برخوردم که «قضیه در زیر پی گرد است» - معنای آن را سئوال کردم معلوم شد مقصود این است که قضیه در تحت تعقیب است – و حال آنکه همین «پی گرد» را فرهنگستان علیه السلام به معنی Explorateur وضع کرده است که شخص مشغول به تفحص و جستجو باشد.

ادبیات

لغتهائی هم که خودمان مستقیماً (یعنی بدون وساطت عربها و ترکها) برای معانی و تعبیرات  اصطلاحات فرنگی وضع می کنیم پای کمی از لغات سابق الذکر ندارد: توده ی ملت، تفسیر اخبار، مفسر نظامی، ستونهای زره پوش، قانون وام و اجاره. جیره بندی خواربار، دکل صداپخش کنی، چک چلیپا شده، مستر فلان اضافه کرد، متفقین در کنار رود سرپل گرفتند... ماشاءالله!

اشخاصی که این طور ترجمه و تحیر و انشا میکنند بر انشا و لغت سعدی و حافظ خرده میگیرند. از لفظ مملکت بدشان می آید، اما وقتی که فرمان صادر شود از ترس توسری کلمات ارتش و ستاد و افسر را تاج سرشان می کنند و حلوا حلوا هم می گویند. شتری که از دروازه تو نمی رود اگر حکم بشود از سوراخ سوزن هم میگذرد. یک جا داعیه ی فارسی خالص نوشتن، و یک جا نزاکت و وضعیت و موفقیت و محدودیت و زنیت و ...!

پ ا ی ان


مجتبی مینوی

تنظیم : بخش ادبیات تبیان