تبیان، دستیار زندگی
باب شده است که دشمن موهومی را متصور شویم و همه چیز را گردن او بیندازیم و بگوییم همه ابتذال فرهنگی ما برگردن اوست، اما خود ما بیشتر از آن دشمن به خودمان ضربه زده‌ایم.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ما، در سراشیبی‌اضمحلال ‌فرهنگی‌


باب شده است که دشمن موهومی را متصور شویم و همه چیز را گردن او بیندازیم و بگوییم همه ابتذال فرهنگی ما برگردن اوست، اما خود ما بیشتر از آن دشمن به خودمان ضربه زده‌ایم.


سیدمهدی شجاعی

مراسم بزرگداشت و مروری بر کارنامه ادبی سیدمهدی شجاعی، 12 مهر با حضور رضا امیرخانی،  صابر امامی، مجید مجیدی و سیدمهدی شجاعی در موسسه فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.

سیدمهدی شجاعی در آئین بزرگداشت و مرور کارنامه ادبی خود گفت:

راه پیش روی ما بسیار بیشتر از راه طی شده است و بالاتر از آن منزلت و رسالتی است که باید به واسطه این راه طی ‌شود.

آنچه این روزها بیش از هر چیز مرا آزار می‌دهد، وضعیت عمومی فرهنگی است.

ما در حال حرکت در سراشیبی اضمحلال فرهنگی هستیم. اگر از منظر 50 سال آینده به این جریان فرهنگ در کشورمان نگاه کنیم، آنگاه متوجه خواهید شد که آنچه رخ داده و به ویژه آنچه در چند سال اخیر رخ داده است تا چه اندازه مایه تنزل فرهنگی ما بوده است و کاش این فرهنگ که می‌گویم، فرهنگ به معنی خاص آن بود! متاسفانه این اتفاق در فرهنگ عمومی یعنی در جهان‌بینی، اندیشه، آداب و رسوم و ... رخ داده و این همه، آن چیزی است که شاکله یک ملت را تشکیل می‌دهد و من نگرانم که این جریان در نهایت به یک دوره انحطاط و ابتذال فرهنگی منجر شود.

باب شده است که دشمن موهومی را متصور شویم و همه چیز را گردن او بیندازیم و بگوییم همه ابتذال فرهنگی ما برگردن اوست، اما خود ما بیشتر از آن دشمن به خودمان ضربه زده‌ایم.

توسل به عوام فریبی در سال‌های گذشته زیاد شده است. به اصطلاح هوای عوام‌الناس داشته شده است. همه گفتار و ثقل حرف‌هایمان شده عوام الناس؛ غافل از اینکه همیشه کسی که عوامفریبی می‌کند در نهایت خودش توسط عوام فریفته می‌شود و این موضوع در همه سطوح ما در حال اتفاق است. شما نگاه کنید روزگاری نه چندان دور، هنر و ادبیات فاخر در چه جایگاهی بود و امروز در چه جایگاهی.

در حوزه امور فرهنگی شاید تصور شود که این اتفاقات بر اساس نادانی و بی‌تجربگی در حال رخ دادن است، اما وقتی این اتفاقات در گذر سال‌ها در کنار هم قرار می‌گیرد، متوجه می‌شویم که یک طراحی هوشمندانه پشت این ماجراست و ما در معرض جدی‌ترین آسیب‌ها قرار دارم و مثلاً وقتی ما به این روند در قالب امری مثل ممیزی کتاب انتقاد می‌کنیم، فکر می‌کنند که گیر ما در خود امر ممیزی است و یا شخص خاصی.

آنچه به عنوان دین در حال ارائه است، آنی نیست که حقیقت دین باشد، اصلی‌ترین وظیفه هنرمندان و اهالی قلم، معرفی ماهیت دین است. ما چیزهایی را از دل اسلام درآوردیم که در اسلام نبوده است و این تعریف از دین طبیعی است که ما را به انحطاط می‌رساند.

در حوزه ممیزی در سیستم جدید از من خواسته‌اند تمام واژه‌های شراب را از کتاب‌هایمان حذف کنیم و به جای آن نوشیدنی قرار دهیم! حال تصور کنید اگر بخواهیم حافظ را با این وصف منتشر کنیم، چه اتفاقی می‌افتد. من حتی فکر می‌کنم قرآن هم با این وزن در شرایط موجود قابل چاپ نباشد. از طرف دیگر به من می‌گویند از زبان رئیس جمهور آمریکا هم حتی نباید در ایران کلمه اسرائیل بیرون بیاید و در کتاب چاپ شود. به من می‌گویند که چرا در کتاب شما فرعون، دیالوگ‌های ضدتوحیدی دارد. این مثال‌ها به نظر من اتفاق نیست. یک مدیریت و سیاست‌گذاری ویژه پشت آن است که باعث می‌شود آثار افرادی مثل امیرخانی، کمال تبریزی، رسول صدرعاملی و محمدرضا بایرامی و احمد دهقان در ارشاد خاک بخورد و البته کسی نیست پاسخ بدهد که به راستی ممیزهای ارشاد چقدر بیشتر از این افراد درد دین و انقلاب دارند؟

آنچه به عنوان دین در حال ارائه است، آنی نیست که حقیقت دین باشد، اصلی‌ترین وظیفه هنرمندان و اهالی قلم، معرفی ماهیت دین است. ما چیزهایی را از دل اسلام درآوردیم که در اسلام نبوده است و این تعریف از دین طبیعی است که ما را به انحطاط می‌رساند.

هنر به واسطه الهام هنرمند است که دینی و غیردینی می‌شود و لذا هر اتفاق هنری که در هنرمند رخ دهد؛ چه بفمد و چه نفهمد از آن خداست. ما به هر پدیده شگفتی که در تاریخ بپردازیم، آن پدیده در جای خود است و ما هم در جای خودمان و این یعنی هر لحظه ماییم که برای رسیدن به اصل آن پدیده باید رشد کنیم.

سیدمهدی شجاعی
و اما دیگران در این نشست:

نگاه شجاعی، در اوج است

صابر امامی (شاعر)، در سخنانی با بیان اینکه اعتقاد ما بر این است که در حیات بشری، خط انبیاء و خط منیت‌ها و درون‌گرایی‌های ما در کنار هم قرار گرفته‌ است، گفت: خداوند در آیات قرآن، انسان وآفرینش او را بهترین و زیبا‌ترین خلقت خود نامیده است. به اعتقاد من ادبیات دینی یعنی نمایندگی کردن از خطی که انعکاس دهنده این کلام باشد و نشان دهنده سمت و سو و جهت امر متعال خداوند.

تولید ادبیاتی که بتواند انسان را در مسیر امر متعال قرار دهد؛ در واقع امری است دینی و هر امری که با آن نسبتی برقرار کند در مسیر آن قرار گرفته است.

با توجه به نوع ادبیات شجاعی و تاثیرگیری او از حادثه عاشورا، او اگر در هر دوره زمانی دیگری نیز بود، همین آثار را خلق می‌کرد؛ چرا که این وظیفه هر نویسنده هنرمند و خلاق در مقابل کسانی است که می‌خواهند خداوند را از زندگی مردم حذف کنند. شجاعی در تمام آثارش آن چیزی را که معرفی می‌کند، فرهنگ اهل بیت (ع) در مقابل فرهنگ فراموشی آنهاست. این به اعتقاد من تنها معشوقی است که سخن گفتن از آن پشیمانی ندارد.

داستان‌های شجاعی نیستند که شناسنامه او را تشکیل می‌دهند؛ بلکه نگاه او در این آثار است که او را بر قله می‌نشاند؛ همچنانکه از شهریار قوی‌تر در حوزه غزل هم داریم، اما هیچ‌کس مثل او قصیده‌ای مثل «علی‌ای همای رحمت» ندارد. شاید در قد و قواره داستان‌های شجاعی داستان داشته باشیم، اما «کشتی پهلو گرفته» و یا «پدر، عشق، پسر» اوست که او را متمایز و در قله می‌نشاند. در واقع، این نوع از ارتباط شجاعی است که او را از ایسم‌ها می‌رهاند.

شجاعی جایگاه خود در روایت را می‌داند

رضا امیرخانی: ادبیات مذهبی به اعتقاد من با ادبیات دینی متفاوت است. هر اثر مذهبی الزاما اثری دینی نیست؛ چرا که می‌توان اثری مذهبی نوشت که خداباورانه نباشد.

در برجسته‌ترین آثار شجاعی ائمه معصومین (ع) دستمایه خلق اثر قرار گرفته‌اند، اما آنچه او را بر‌تر از سایرین قرار می‌دهد در نوع نگاه و ارتباط زندگی ایشان با این سوژه‌ها بازمی‌گردد.

معتقدم درام به شکل غربی خود حول زندگی معصومین (ع) امکان شکل‌گیری ندارد؛ چون نویسنده آن باید با نوعی همذات‌پنداری با شخصیت‌های آن برای خلق آن‌ها بپردازد. در واقع، درام حاصل اشراف بر فرا‌تر از خود است.

شجاعی هرگز بر پایه اثر داستانی از معصومان درام خلق نکرده است و تفاوت عمده او با سایرین نیز در این نکته است. ما در آثار شجاعی با یک راوی فروتن روبروییم که در قیاس با معصومین (ع) جای خود را می‌داند و این تفاوت او با بقیه کسانی است که داستان ائمه (ع) را می‌نویسند و این بدون شک یک اتفاق و کشف و الهام ناخودآگاه است که در تمام آثار او هست.

مهم‌ترین اتفاق داستان شجاعی، این است که او جایگاه خودش را در روایت اثرش به خوبی می‌داند و پس از سال‌ها جنگیدن با قالب توانست آن را مهار خود کند.

فرآوری: مهسا رضایی

بخش ادبیات تبیان


منابع: خبرگزاری مهر، مشرق نیوز، خبرآنلاین