تبیان، دستیار زندگی
خلاصه اینکه من در این کتاب از پهلوانی ها می گویم، از زورخانه، از هیات، دستگیری فقرا، جنگ . نوعی سیر و سلوک است. خودم اسمش را می گذارم عرفان سرخ. ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عرفان سرخ در کوچه نقاش ها

" گفتگو با سید ابوالفضل کاظمی، راوی کتاب کوچه نقاش ها "

عرفان سرخ در کوچه نقاش ها

در سال های پس از جنگ، یاد و خاطره رشادت ها و حماسه آفرینی های رزمندگان به مدد ارواح طیبه شهداء، حضور مردم قدردان و تلاش های مسئولین فرهنگی کشور جاودان و زنده مانده است.

عکس ها، فیلم ها و کتاب های منتشر شده در حوزه دفاع مقدس همه دست به دست هم دادند تا نسل سوم انقلاب هم با فضای آن روزها آشنا شود. و تا همیشه حافظ خون شهدا باشد. در این میان خاطرات رزمندگان و بخشیدن قالبی داستانی به آن ها، جایگاهی قابل توجه دارد.

" کوچه نقاش ها " داستان زندگی مردی از مردستان سرزمین مان است. سر گذشت سید ابوالفضل کاظمی فرمانده گردان میثم از زبان خودش. او در سال 1335 در تهران به دنیا آمد. دوران جوانی اش مقارن است با سال های مبارزه بر علیه رژیم طاغوت و بعد از آن 8 سال دفاع مقدس. ولی همرزمی شهید چمران و دو سال حضور در خاک کردستان را از خاطره انگیزترین روزهای زندگی اش می داند.

و امروز، سید ابوالفضل کاظمی با همراهی نویسنده ای جوان به نام راحله صبوری در " کوچه نقاش ها " زندگی پر از خاطره خود را به تصویر می کشد.

" جنگ کتاب عشق است که ده ورقش هم خوانده نشده است "

- آقای کاظمی چه شد که به فکر انتشار خاطراتتان افتادید؟

شاید بهتر باشد این سوال را از خانم صبوری که با من مصاحبه کرد و خاطرات مرا نوشت بپرسید. من جاهای مختلفی صحبت می کنم و خاطره می گویم. گویا ایشان دو، سه خاطره از من شنیده بوده است. از طرفی کتابی به نام فرمانده ی من توسط آقای داوود امینی راجع به گردان ما، و درباره شهید طاهری معاون من نوشته می شود که ایشان آن را هم می بینند و استقبال از این کتاب و کتاب حنابندان توسط مقام معظم رهبری، همه اینها باعث می شود که ایشان هم تصمیم بگیرد کتابی این چنین بنویسند؛ پس با آقای سرهنگی که از فعالان فرهنگی دفاع مقدس هستند مشورت می کند و به سراغ من می آید. این شد که با هم رفتیم و خاطره گفتیم. حالا چقدر از این خاطرات در کتاب پیاده شده بحث دیگری است اما باید بگویم قلم شیوای ایشان خیلی موثر بود. و این باعث شد که نهایتاً ماحصل کار ما تنها درباره جنگ نبود، بلکه زندگی حقیر بود. از بدو تولد تا سال 68. این کتاب یک بعدش جنگ است. حدود 16 گذر دارد. 5 و 6 گذر اول از تولد تا نوجوانی و جوانی و بعد از آن جریان استقبال از حضرت امام و کردستان و ....

- حالا چرا " کوچه نقاش ها "؟ دلیل انتخاب این عنوان برای کتاب چه بود.

خوب من در کوچه ای به این نام به دنیا آمده ام. هنوز هم خانه پدریمان در همین کوچه پا برجاست. در آن هیات و تکیه داریم، هیات ما 40 شهید داده است. بر همین اساس اسم کوچه کاندید شد. چون کوچه خودش با مردم ارتباط برقرار می کند نقش هم که نشان دهنده نقش و رنگ و تجلی نقش حضرت حق است. البته اسامی دیگری هم بود. که تا دقایق آخر هم مطرح می شد اما این اسم قسمت شد.

- به نظر شما برای نوشتن درباره دفاع مقدس، لزوماً نویسنده باید از نزدیک فضای جبهه را درک کرده باشد؟

نه لزوماً، این مسئله بیشتر به خلاقیت فرد مربوط است. مثل تمام رشته های هنری. در هر رشته ای آدم ها با هم فرق می کنند. بعضی ها خلاق ترند و این مساله ذاتی است. اما اگر نویسنده بتواند به یک طریقی موضوع را لمس کند خیلی موثر است. حال با خواندن کتاب، یا دیدن فیلم یا با برخورد با طایفه اهل جبهه  و جهاد، یا رفتن به مناطق جنگی. همه اینها تأثیر گذار است. ولی شرط اول همان خلاقیت و زبردستی فرد است هزار نفر وارد شدند اما یکی شد شهید آوینی به طور مثال.

- آقای کاظمی چطور می توان حس وطن دوستی و روحیه استقامت و شجاعت را از این طریق، بهتر به جوان امروز منتقل کرد؟

ببینید، مساله اول اینکه باید در بیان مطالب و خاطرات، صداقت داشت. جوان به دنبال حقیقت است. از طرف دیگر باید دید خواسته جوان بیشتر به کدام سمت است. برداشت ها مختلف است. بعضی ها مطالعه کتاب را می پسندند. یعنی بیان خاطرات در قاب کتاب، بعضی ها فیلم های داستانی، عده ای هم روزنامه و مجله را دوست دارند. باید به همه ابعاد توجه شود.

- با توجه به دور شدن از سال های جنگ، پرداختن به کدام جنبه مهم تر است؟ فضای خود جنگ و یا زندگی رزمندگان در سال های پس از جنگ؟

به هر دو. مسئله این است جنگ ما با جنگ های همه دنیا فرق داشت. در کنار جنگ کلاسیک و دفاع از میهن، یک حس معنویت قوی در بچه های ما بوده است. پرداختن به بعد معنوی جنگ باعث می شود این حس در جوان امروز هم قوی تر شود؛ اما متأسفانه در این مورد نتوانسته اند آن طور که باید خوراک بدهند . کار زیادی انجام شده اما به نظر من هنوز هم جا برای کار فرهنگی هست. باید زندگی معنوی رزمندگان چه در سال های جنگ و چه بعد از آن به تصویر کشیده شود.

- آقای کاظمی از تأثیرگذارترین صحنه ای که در روزهای جنگ دیده اید برای ما بگویید.

آخر نمی شود یک صحنه را گفت. اصلاً جنگ چیزی نیست که بشود با لفظ بیانش کرد، جنگ یک کتاب عشق است که ده ورقش هم خوانده نشده است. ما هنوز هم جایی هست که شب ها می رویم و خاطره تعریف می کنیم. هر دفعه یک خاطره جدید هست که برای مردم هم جذاب است چون به عقیده من مردم ما مجموعاً حماسی و ماجراجو هستند و علاوه بر بحث غیرت و دفاع از میهن از هیجان و ماجراهای جنگ هم خوششان می آید در همان جبهه هم بچه ها بیشتر دوست داشتند غواصی کنند و یا در اطلاعات و عملیات شرکت کنند. باید بگویم 8 سال جنگ و به تعبیر من ده سال همه اش قشنگ است اینکه معتقدم ده سال، به این دلیل است که ظلم است اگر دو سال کردستان را فراموش کنیم این دو سال به اندازه تمام آن 8 سال به ما صدمه زد. در آن 8 سال دشمن روبرو بود اما در کردستان دشمن کنارت بود. خدا رحم کرد که کردستان سقوط نکرد. البته بهایش خون 5 هزار شهید بود. بله، صحنه ها زیاد است. خیلی هایش فاش نشده. به قول یکی از رفقای عارف ما، خیلی جاها اصلاً تلاش بی مورد است، شهدا دوست ندارند کارهایشان رو شود. برای همین هر کاری می کنی نمی گذارند حتی عکس شان کشیده شود. دوست دارند گمنام  سیر کنند.

- برگردیم به کوچه نقاش ها، به نظر خود شما دلیل استقبال مردم از این کتاب، آن هم در این مدت کوتاه چه بوده است؟

باید بگویم من خود نمی خواستم این کتاب را بنویسم، و شاید قلباً خیلی هم راضی نبودم، سراغم آمدند و آن را به نوعی یک تکلیف از طرف مقام ولایت، نسبت به گردان میثم که من مسئولش بودم، حس کردم. این کتاب در عرض  دو، سه ماه به چاپ دهم، یازدهم رسید و استقبال شد. اما در مورد دلیل استقبال من چه بگویم؟ یک طرف قضیه من هستم و هر چه بگویم ممکن است به قول قدیمی ها، از خوش آمدن خودم باشد، میلم باشد، هوای نفسم باشد. اما اگر بخواهم به عنوان یک آدم بی طرف بگویم، دو تا مطلب هست، یکی صداقتی که در بیان خاطرات وجود داشته و دیگر اینکه در این کتاب از پرداختن به حواشی اجتناب شده است.

- امکان دارد درباره داستان کتاب بیشتر توضیح دهید.

بله، این کتاب داستان زندگی من است. در این کتاب از خانواده ام گفته ام، از محله زندگی ام. از جوانی ام و از جنگ، آن زمان هر گروهی از رزمندگان به سمت گردان خاصی می رفتند، فی المثل طلبه ها می رفتند گردان حبیب، دانشجوها می رفتند گردان عمار. و گردان ما، یعنی گردان میثم هم جایگاه بچه های لوطی مسلک بود. لوطی ها و به قولی زور خانه ای ها می آمدند گردان ما. خلاصه اینکه به قول حضرت آقا، این کتاب یک بعدی نیست. ببینید فرضاً من همزمان که دارم از خاطرات عملیات کربلای 5 می گویم، می آیم و خاطره ای هم از زورخانه ای که در گردان مان درست کرده بودیم و گود کنده بودیم و میل و کباده داشتیم بیان می کنم. می آیم از مرشدمان که معاون شهید چمران بود به نام شهید دهباشی خاطره تعریف می کنم. از اینکه چطور او خیلی از بچه هایی را که شاید در شهر کمی از راه راست فاصله گرفته بودند هدایت کرد و به مرز شهادت رساند. خلاصه اینکه من در این کتاب از پهلوانی ها می گویم، از زورخانه، از هیات، دستگیری فقرا، جنگ . نوعی سیر و سلوک است. خودم اسمش را می گذارم عرفان سرخ.

- بین چیزی که شما روایت کردید با کتابی که خانم صبوری نوشته است، چقدر فاصله وجود دارد.

نویسنده قشنگ کار کرده است. چون اولین کار و سعی ایشان بود، واقعاً قابل تحسین است ولی بنابر دلایلی بعضی چیزها را حذف کرده است. خوب من حرف هایی زدم و خاطراتی گفتم اما فرم داستانی دادن به حرف های من با ایشان بوده است و ایشان بنابر نظر حرفه ای خود مجبور به اعمال محدودیت ها و خط قرمزهای خاصی بودند. اما باید بگویم یاد کردن از شهدا در این کتاب برای من خیلی مهم بود. وقتی فرضاً خانواده شهیدی که در این کتاب از او یاد شده با واسطه مرا پیدا کردند و از من تشکر کردند. این برای من خیلی با ارزش بود که باعث دلخوشی و شادی آنها شدم. برای نوشتن این کتاب. هفته ای چند روز و هر روز چند ساعت اختصاص می دادم به تعریف خاطرات برای خانم صبوری، کل کار با حواشی حدود ده یازده ما طول کشید. و کوچه نقاش ها نوشته شد.

- حمایت مسئولین از این نوع آثار را چگونه ارزیابی می کنید.

در رأس همه مسئولین مقام معظم رهبری می باشند، که خود بزرگترین حامی این کار است و باید بگویم پشتوانه حوزه هنری هم خود حضرت آقاست. جالب اینکه در دیداری که همین سال گذشته حضرت آقا، با آقای سرهنگی داشتند فرموده بودند که در ساعات استراحت خود، کتاب های دفاع مقدس را مطالعه می کنند و علاقه دارند. خب البته، ایشان اهل علم و فرهنگ هستند و از سوی دیگر از نزدیک جبهه را لمس کرده اند؛ فرضاً همان اوایل جنگ در کردستان که من هم همراه شهید چمران بودم حضرت آقا حضور مستقیم داشتند و در اهواز و مناطق دیگر هم مسئولین دیگر نیز به این مسئله توجه دارند. اما موضوع مهمی که وجود دارد این است که در کشور ما گرانی کتاب معضل قابل توجهی است. این کتابی که در رابطه با حقیر چاپ کرده اند به طور مثال با قیمت 8500 تومان به نظر من برای جوان تا حدی گران است. بماند که من بعضی جاها وظیفه شرعی دانسته و از ده درصد خود گذاشته ام. و یا فرضاً این کتاب در مسجد شهدا و بیت الحسن در خیابان ایران بانی پیدا کرده است، به قیمت 2500 تومان به جوانان عرضه شده است. اما باز هم کافی نیست. مسئولین باید بودجه بیشتری به امر کتاب اختصاص دهند.

- در پایان، می خواهم بدانم آیا منتظر خاطرات تازه ای از شما باشیم؟

ببینید من تا سال 68 را گفته ام. از طرفی هم گفتم که بعضی از خاطرات در کوچه نقاش ها جا افتاد. که از سوی مسئولین امر تلاش بر این است که این خاطرات هم نوشته شود. اما در کل باید ببینیم چه چیزی پیش می آید. کارگردان عالم حضرت حق است. در حال حاضر که به دنبال بازنویسی " کوچه نقاش ها" هستیم که با ورود به ماه مبارک رمضان به تعویق افتاد.

زینب محسنی نیا - تبیان

شهریور ماه 89