تبیان، دستیار زندگی
بعد از کشته شدن «اَرْدَوَانِ پنجم» که وی را «اَفْدُمْ» یعنی آخرین نیز می نامیده اند، خاندان نجیب و بزرگ «پرثوی» برچیده شد و دولت اشکانی منقرض گردیده و شهنشاهی از خانواده ی مشرقی به خانواده ی جنوبی (فارسی) که به دست «اَرْتَخشَتْرَ»....
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بررسی آثار پهلوی جنوبی

قسمت

اول

قسمت

دوم

قسمت

سوم

قسمت چهارم
قسمت پنجمقسمت ششمقسمت هفتمقسمت هشتم
قسمت نهم

قسمت

 دهم

قسمت یازدهم

قسمت دوازدهم:

اثر

بعد از کشته شدن «اَرْدَوَانِ پنجم» که وی را «اَفْدُمْ» یعنی آخرین نیز می نامیده اند، خاندان نجیب و بزرگ «پرثوی» برچیده شد و دولت اشکانی منقرض گردیده و شهنشاهی از خانواده ی مشرقی به خانواده ی جنوبی (فارسی) که به دست «اَرْتَخشَتْرَ»(= اردشیر) پسر «پاپک» تأسیس شده بود انتقال یافت، آن دولتی که بعدها خود را وارث بهمن اسفندیار و جانشین کیان شمرد.

در این دوره، خط و زبان رسمی خط و زبان پهلوی است که آن را برای تفکیک از پهلوی قدیم «پهلوی جنوبی» می نامند، خط پهلوی جنوبی نیز از الفبای آرامی گرفته شده است و با خط شمالی تفاوت هایی داشته است که بعد گفته خواهد شد؛ اما زبان پهلوی جنوبی یکی از شاخه های فارس قدیم محسوب می‌شود و به واسطه ی دخالت اصطلاحات مذهبی و لغات شکسته بسته ی اوستایی و اختلافات دیگری که از حیث بعض لغات، صرف و نحو با پهلوی شمالی داشته است لهجه ای از لهجه های پهلوی به شمار می‌آید.

امتیاز آشکاری که بین خط پهلوی و خط و زبان های شرقی ایران بوده در مسئله «هُزْوارشْ» است، که به دست کاتبان وارد رسم الخط پهلوی شد چنین که لغاتی را به زبان آرامی نوشته و به پارسی می‌خوانده‌اند، و ما از این مقوله در فصل خطوط به تفضیل گفتگو خواهیم کرد، این رسم در نوشته‌های «تورفان» و آثار مانی دیده نمی شود لکن در دو قباله ی ملک اورامان و کتیبه های اشکانی و «درخت آسوریک» موجود است و معلوم می شود که در پهلوی اشکانی نیز موجود بوده است.

در این دوره، خط و زبان رسمی خط و زبان پهلوی است که آن را برای تفکیک از پهلوی قدیم «پهلوی جنوبی» می نامند،

کهنه ترین سندی که از پهلوی جنوبی در دست است سکه های شاهان پَرَته دار فارس است. بعد سکه‌های اردشیرپاپکان، دیگر کتیبه ی اردشیر پاپکان در نقش رستم به دو لهجه ی اشکانی و ساسانی و به یونانی، دیگر کتیبه ی شاپور اول که اخیرا در کاوش های شهر «شاپور» به دو لهجه ی شمالی و جنوبی و به دو خط اشکانی و ساسانی به دست آمده و غیره.

اثر

اما کتاب هایی که به خط و زبان پهلوی موجود است، هرچند یقین نیست که در زمان خود ساسانیان تألیف شده باشد. و بعض آن ها علی التحقیق متعلق به دوره ی اسلامی است مانند «دَینْ کِرْتْ» تألیف موبد «آذر فرنبغ» معاصر مامون عباسی و غیره، معذلک ممکن است ترجمه هایی از اوستا از قبیل قسمت هایی از یشت ها و قسمت هایی دیگر اوستا که به زبان پهلوی است و فصولی از بندهش که از کتاب های معتبر سنت مَزْدیَسنُی است و «درخت آسوریک»، «خسرو کواتان وریذکی»، «ایاتکار زریران» و غیره در عهد شاهنشاهان تألیف یافته باشد و نیز قسمت عمده از داستان های ملی مانند «کارنامک اردشیر»، «خوتاینامک» و «آیین نامک» محتمل است که به دوره ی ساسانیان به پیوندد. چنان که گویند خوتاینامک به امر یزدگرد شهریار تدوین گردید. بالجمله هرچند زمان تألیف کتاب ها و رساله های پهلوی غالبا در قرون اسلامی است اما مواد آن ها قدیمی است.

ادامه دارد...


برگرفته از سبک شناسی - محمدتقی بهار

تنظیم : بخش ادبیات تبیان