اطلاعات اردوی شهر ری(2)-قسمت سوم
مرقد مطهر میرزا ابوالحسن جلوه
میرزا ابوالحسن طباطبایی جلوه در سال 1238 هجری قمری در احمدباد گجرات هند متولد شد. پدرش در علم طب ماهر و در فنون شاعری قادر بود. این عالم حکیم در سن 35 سالگی در زمانی که به مراحل بلند علمی دست یافته بود از اصفهات به تهران هجرت کرد و در مدرسه دارالشفا ساکن و به تحقیق و تدریس و پرورش طلاب و فضلای آ ن حوزه علمی پرداخت. 41 سال در تهران بود که به جهت تنگدستی و یا علاقه فراوان به کسب علم و معنویت تا اخر عمر بطور مجرد زندگی کرد اما فرزندان علمی و معنوی بسیاری که همگی از ستارگان درخشان سمان علم و فضیلت شدند از خود به یادگار گذاشت.
این عالم و فیلسوف بزرگ در سن هفتادو شش سالگی در شهرری از دنیا رفت که پس از تشییع جنازه باشکوهی در نزدیکی مرقد شیخ صدوق در ابن بابویه بخاک سپرده شد.
هم اکنون یادمانی بسیار زیبا بر مرقد این بزرگوار در گورستان ابن بابویه ساخته شده است.
مزار جهان پهلوان تختی
غلامرضا تختی در سال 1309 شمسی در خانواده ای مذهبی در جنوب تهران به دنیا آمد. پدرش ارباب نجف در زمان خود به حرفه یخچال داری طبیعی مشغول بود اما سی هزار متر از زمینهای وی برای ساخت راه آهن تهران تصرف شد و او را ورشکسته کرد. پدر بزرگ تختی نیز فروشنده خوار و بار بود و چون در دکانش بر روی تخت بلندی مینشست مردم او را حاج قلی تختی صدا میکردند. این شهرت بعدها به نام خانوادگی این خاندان تبدیل شد.
تختی در آن دوران به دلیل فقر و تنگدستی نتوانست درس خود را به انتها برساند و مشغول کار شد. همچنین به دلیل علاقه به ورزش کشتی، ابتدا به زورخانه و سپس به باشگاههای متعدد کشتی رفت و سرانجام در باشگاه فولاد کار خود را ادامه داد. تختی دائما در مسابقات کشتی شرکت میکرد و در این ورزش باتجربه تر میشد.
تختی همچنین از نظر اعتقادی فردی متدین بود و عشق وافری به اهل بیت(ع) داشت. او همیشه پس از تمرین به نماز میایستاد و در بسیاری از مواقع قبل از اعزام به مسابقات به زیارت حرم امام رضا(ع) میرفت.
تختی رفته رفته نام خود را به میان قهرمانان آورد و اولین پیروزی او در برابر ضیاء میر قوامی شكل گرفت. تختی در میدان كشتی جوانمردانه كشتی میگرفت و در هیچ موردی از ضعف حریف استفاده و یا سوء استفاده نمیكرد.
اولین مدال طلای قهرمانی کشور هنگامی توسط تختی به دست آمد که او به عنوان سرباز در دژبانی ارتش خدمت میکرد. پس از آن و درست در زمانی که نامش بر سر زبانها بود در مسابقات پهلوانی کشور در مقابل حریف خود ضربه فنی شد و شکست سنگینی را متحمل گشت. این شکست سرآغاز پیروزی های بزرگ جهان پهلوان در میادین جهانی شد.
تختی در سال 1951 میلادی مدال نقره جهان و در سال 1956 اولین مدال طلای المپیک را بدست آورد. پس از آن در طی چندین سال مدالهای پی در پی طلا در مسابقات داخلی و خارجی نصیب او می شد. او در المپیك توكیو 1345 هـ ش در مسابقات انتخابی با 8 نفر مبارزه كرد و همه را شكست داد و به چهارمین مدال طلای المپیك زندگی ورزشی خود رسید.
فعالیت سیاسی تختی از سال 1337 آشكار میشود، این سال، سال فوت پدر تختی بود. او در مراسم سوم پدر خود كه امیر علائی وزیر كابینه مصدق و سعید فاطمی فرزند دكتر سید حسین فاطمی حضور داشتند در موقع خداحافظی از آقای امیر علائی وضع و حال دكتر مصدق را سوال میكند و در پایان میگوید: سلام مرا به ایشان برسانید و این گفتگو از نگاه جاسوسان ساواك پنهان نمیماند.
همچنین به هنگام بازگشت تختی از شوروی، در ایستگاه راه آهن دانشجویان استقبال گرمی از تختی به عمل آوردند، او نیز در 27/1/1340 به دانشگاه تهران رفت و ساعتی را با دانشجویان در رستوران دانشكده گذرانید. این دیدار توسط مامور ویژه ساواك در گزارش با عنوان «بازدید تختی از دانشكدههای مختلف دانشگاه تهران» به اطلاع مقامات امنیتی رسید.
پس از قهرمانی تختی و تلاش در یوكوهامای ژاپن تیم كشتی را به دیدار شاه بردند. در این دیدار شاه از تختی خواست تا كشتی را رها كند و به مربی گری بپردازد اما تختی در پاسخ گفت: من برای این مردم چیزی ندارم جز كشتی، این از آخرین فرصت های من است كه برای رضایت مردم كشتی بگیرم و آنها را خوشحال كنم.» این پاسخ ناراحتی شاه را در پی داشت. در واقع شاه تحمل محبوبیت چشمگیر تختی را نداشت بخصوص كه تختی علیه او به مبارزه سیاسی برخاسته بود.
در همین ایام زلزله مهیبی در بوئین زهرای قزوین بوقوع پیوست و مردم روستاهای زیادی را بیخانمان و غمزده نمود. تختی این بار نیز از محبوبیت خود در بین مردم به نفع مردم بیخانمان استفاده نمود و کمکهای بسیاری را شخصا جمعآوری و به مناطق زلزلهزده برد.
او بالاخره در سن سی و چهار سالگی با خانم دانشجویی به نام شهلا توکلی ازدواج کرد که حاصل آن فرزندی پسر بود که نام بابک بر آن نهادند. از این زمان تا زمان مرگ تختی به جهت مبارزات سیاسیاش دیگر در رسانههای عمومی نامی از او به برده نمیشد و روزنامهها از چاپ اخبار ورزشی او نیز امتناع میکردند و تنها خبر چاپ شده از تختی در این ایام خبر تولد بابک تختی بود.
همچنین در این ایام تختی کاملا تحت نظارت ساواک قرار داشت و بارها مورد تفحص و بازجویی قرار گرفت.
چهارماه پس از تولد پسرش بابک در صبحگاهی جسد بی جان غلامرضا تختی پیدا شد و به فاصله چند دقیقه خبر آن در شهر پیچید، روزنامهها و دستگاههای تبلیغاتی رژیم شاه از لحظه باصطلاح كشف جسد، بیملاحظه سعی در انعكاس عدم موفقیت تختی در ازدواج كه منجر به اختلاف و درگیری وسیع او با همسرش شده كردند.
اما حقیقت این بود كه تختی در دی ماه 1346 در اطاق یكی از هتلهای شمال شهر به ضرب گلوله كشته شد و قتل او با سوابقی كه از فعالیتهای سیاسی او در اذهان عمومی وجود داشت به ساواك نسبت داده شد و خبر روزنامهها را درباره خودكشی وی كسی باور نكرد. از تختی تشییع جنازه مفصلی به عمل آمد و حضور انبوه مردم در تشییع جنازه و مراسم ترحیم وی حركتی بر ضد رژیم تلقی شد.
مرکز یادگیری سایت تبیان - نویسندگان: نسرین علی فرد – محسن تقوی پور
تنظیم: مریم فروزان کیا