تبیان، دستیار زندگی
قید واژه ای است که به مفهوم “فعل” چیزی اضافه می کند و توضیحی در بارۀ آن می دهد. ....
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دستور زبان فارسی(قید)

دستور زبان فارسی(قید)

قید: واژه ای است که به مفهوم “فعل” چیزی اضافه می کند و توضیحی در بارۀ آن می دهد. به عبارتی فعل را به مفهوم جدیدی وابسته و مقید می کند:

رضا تند رفت.

به علاوه کلمه ای که به مفهوم صفت، مسند، قید و یا مصدر چیزی می افزاید و توضیحی در باره آن می دهد نیز قید نامیده می شود:

شاگرد بسیار کوشا

او بسیار کوشاست.

او خیلی خوب می نویسد.

قید مختص:

بجز نقش قیدی نقش دیگری در جمله نمی گیرند:

هرگز، هنوز، البته، احیاناً، اتفاقاً، حتی المقدور، فی الفور

من هرگز اورا ندیده ام.

قید مشترک:

بعضی از اسم ها و صفت ها و کلمات دیگر گاهی نقش قیدی می گیرند:

احمد شب به خانه برگشت.

احمد خوب می نویسد.

اقسام قید از جهت معنی

قید زمان:   شب باران آمد  -  بعضی وقت ها باران می بارد.

قید مکان:   حسین اینجا نشسته بود و احمد آنجا.

قید کیفیت:  احمد خوب کار می کند.  -  احمد به آرامی کار می کند.

قید حالت:  حالت فاعل یا مفعول را بیان می کنند:

مرد مجروح افتان و خیزان خود را به پشت درخت رسانید.

قید تاسف:  افسوس که دوستان خیلی زود رفتند - متاسفانه نتوانستم شما را ببینم.

قید تعجب: عجبا! عمر آدمی چه زود به پایان می رسد.

قید تصدیق و تاکید: حتماً به دیدار شما خواهم آمد.

قید پرسش: چگونه این کار را انجام خواهید داد؟

قید شک و تردید: شاید فردا به کتابخانه بروم.

منبع: دستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری

مرکز یادگیری سایت تبیان - تنظیم: سمیرا بادامستانی