تبیان، دستیار زندگی
خداوند در ایات 17تا 20سوره مبارکه بقره ، در قالب دو تمثیل چهره منافقان را به تصویر کشیده است...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کر، لال و کور قرآن را بشناسید!

کر، کور، لال

مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَكَهُمْ فِی ظُلُمَاتٍ لَا یبْصِرُونَ * صُمٌّ بُكْمٌ عُمْی فَهُمْ لَا یرْجِعُونَ* أَوْ كَصَیبٍ مِنَ السَّمَاءِ فِیهِ ظُلُمَاتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ یجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فِی آذَانِهِمْ مِنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَاللَّهُ مُحِیطٌ بِالْكَافِرِینَ * یكَادُ الْبَرْقُ یخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ كُلَّمَا أَضَاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِیهِ وَإِذَا أَظْلَمَ عَلَیهِمْ قَامُوا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ (بقره/20-17)

مثل آنها (منافقان) مثل كسی است كه آتشی را برافروخت و چون آن آتش اطراف خود را روشن كرد، خداوند روشنایی آنها را از بین برد و آنها را در تاریكیهایی رها ساخت كه جایی را نمی دیدند. آنها كران، گنگان و كوران هستند پس آنها از راه خود باز نمی گردند. یامثل آنها مانند بارانی از آسمان است كه در تاریكیهای شب همراه با رعد و برق بر كسانی ببارد. آنها از ترس مرگ انگشتان خود را در گوشهای خود می گذارند تا صاعقه را نشنوند و خدا بر كافران احاطه دارد. نزدیك است كه برق چشمان آنها را از بین ببرد هرگاه كه نور برق راه آنها را روشن می كند، راه می روند و چون خاموش می شود می ایستند و اگر خدا بخواهد گوش آنها و چشمان آنها را از بین می برد همانا خداوند بر هر چیزی تواناست.

قرآن كریم در مطرح كردن مسائل تربیتی و معارف بلند خود، گاهی از تمثیل و تشبیه استفاده می كند و یا تشبیه مسائل غیرحسی به امور حسی، به مطلب عینیت و تجسم می بخشد تا فهم آن برای مخاطب آسان گردد.

در قرآن كریم حدود پنجاه مثل وجود دارد كه همه آنها تشبیه معقول به محسوس است و در چندین آیه از قرآن كریم هدف از آوردن مثلها بیان شده است:

و یضرب الله الامثال للناس لعلهم یتذكرون (ابراهیم / 25)

و خداوند مثلها را برای مردم میزند شاید آنها یادآور شوند.

و تلك الامثال نضربها للناس لعلهم یتفكرون (حشر / 21)

و این مثلها را برای مردم میزنیم شاید آنها اندیشه كنند.

در آیات شریفه ای كه در آغاز سخن آوردیم، خداوند برای ترسیم حال منافقان دو مثل ذكر كرده كه هركدام بیانگر قسمتی از حالات روحی آنان است.

در قرآن، حال منافقان به حال كسانی تشبیه شده است كه در یك هوای تاریك كه حتی ابرها جلو نور ستارگان را هم گرفته اند، در زیر باران تندی قرار بگیرند و با رعد و برق شدیدی هم مواجه شوند، محیط آنچنان خوفناك باشد كه آنها بر جان خود بترسند و از اینكه هر لحظه ممكن است صاعقه ای آنها را بسوزاند، در وحشت شدید به سر برند و از شدت ترس انگشتان خود را بر گوشهایشان قرار بدهند.

پس از آنكه خداوند در آیات پیشین، ویژگیهای منافقان را بیان كرد، در پایان برای اینكه حالات روحی آنان بیشتر شناخته گردد و هیچگونه ابهامی باقی نماند، با ذكر دو مثل كه تجسمی از روحیات منافقان است، مطلب را به پایان می برد.

این دو مثل مانند دو تابلو، چهره واقعی منافقان را در برابر دیدگان خواننده قرار می دهد.

در اولین مثل، منافقان را به كسی تشبیه می كند كه در یك بیابان در تاریكی مطلق قرار گرفته و نمی تواند راه به جایی ببرد، او برای رها شدن از این ظلمت، آتشی را می افروزد با روشن شدن آتش اطراف او روشن می شود و تا آن شخص بخواهد از این روشنایی استفاده كند آتش خاموش می شود و بار دیگر تاریكی همه جا را فرا میگیرد و شخص نمی داند كه در این ظلمت چه كند.

منافقان نیز همانند آن شخص هستند؛ كفر و نفاق، جان و دل آنها را تاریك كرده و آنان در یك ظلمت قرار گرفته اند ظلمتی كه خود برای خود خواسته اند آنها در اثر عناد و لجاجت به جایی رسیده اند كه تمام راههای هدایت به روی آنها بسته شده است ولی گاهی از روی نفاق و دورویی اظهار ایمان می كنند و نام خداوند را به زبان می آورند.

اظهار ایمان و یاد خدا به هر دلیل كه باشد ولو از روی نفاق، خود دارای خاصیت است و نور می دهد و یك لحظه راه منافقان را روشن می سازد. اما چون این ایمان بی پایه و بی ریشه است به زودی آن نور خاموش می شود و آن روشنایی به تاریكی می گراید و مجددا نشانه ها و علائم هدایت در آن تاریكی گم می شود و منافقان نمی توانند راه به جایی برند.

جالب اینكه در پایان همین مثل متذكر می شود كه منافقان كران و لالان و كوران هستند و آنها از راه خود برنمی گردند، در واقع همانگونه كه اگر كسی كر و لال و كور باشد ارتباط او با واقعیتهای خارج تقریبا قطع می شود و كانالهای مهم حسی او از كار می افتد و او نمی تواند از واقعیتهایی كه در پیرامون او وجود دارد به خوبی آگاه شود، همین گونه است منافقان كور دل كه در اثر عناد و نفاق، قوای دراكه آنان از درك حقیقت عاجز می ماند و به همین سبب از راهی كه پیش گرفته اند باز نمی گردند.

در مثل دوم حال منافقان به حال كسانی تشبیه شده است كه در یك هوای تاریك كه حتی ابرها جلو نور ستارگان را هم گرفته اند، در زیر باران تندی قرار بگیرند و با رعد و برق شدیدی هم مواجه شوند، محیط آنچنان خوفناك باشد كه آنها بر جان خود بترسند و از اینكه هر لحظه ممكن است صاعقه ای آنها را بسوزاند، در وحشت شدید به سر برند و از شدت ترس انگشتان خود را بر گوشهایشان قرار بدهند.

همچنین نور خیره كننده برق به شدت بر چشم آنها بزند و نزدیك باشد كه نور چشمانشان را از بین ببرد. در چنین حالتی آنها به دنبال پناهگاه باشند ولی در اثر ظلمت شدید راه را نبینند و هرگاه كه برق بزند و آنها لحظه ای پیش پای خود را ببینند چند قدمی پیش روند و چون برق نزند بایستند و به هر حال راه به جایی نبرند.

منافقان عصر پیامبر نیز حالتی شبیه حالت چنین اشخاصی را داشتند، از یك سو در ظلمت كفر و ضلالت بودند و از سوی دیگر باران تند اسلام بر آنان باریدن گرفته بود و آنها از اسلام نفرت داشتند و از احكام نورانی اسلام همانند كسی كه از رعد و برق بترسد میه راسیدند و بخصوص احكامی چون جهاد با دشمن كه با مذاق آنها جور در نمی آمد، مانند صاعقه بر آنان فرود میآمد و آنها از مرگ خود می ترسیدند.

دیگراینكه منافقان از مزایای اسلام مانند ارث و نكاح و تقسیم غنائم و امنیت استفاده می كردند ولی از لحاظ اعتقاد به مبانی اسلام در ظلمت بودند درست مثل همان شخص باران زده كه از روشنایی برق استفاده می كرد و چند قدمی راه می رفت و چون برق نبود در ظلمت خود می ماند و حركت نمی كرد.

در این آیات به دو نكته نیز اشاره شده است:

نكته اول اینكه خداوند بر كافران احاطه دارد و آنها هرگز نخواهند توانست كه از حیطه قدرت او خارج شوند.

نكته دوم اینكه خداوند بر همه چیز قدرت دارد و اگر بخواهد می تواند قوای مدركه منافقان را به سبب عنادی كه با حق دارند به كلی از بین ببرد و آنها برای همیشه از هدایت محروم شوند ولی چنین نكرده و راه را بر آنان بازگذاشته است هرچند كه موانع بزرگی بر سر راه آنان است كه خود به وجود آورده اند.

یعقوب جعفری نیا


تنظیم برای تبیان: گروه دین و اندیشه_شکوری