تبیان، دستیار زندگی
نغمه خوانی پرنده را هم – مثل بسیاری از مدعیان - نمی شود بگویی فقط خودم شنیدم و همین بس است !! ...نمی شود لاپوشانی کنی که : « ببین عجب قفسی ساختم ! عجب دانه ای گذاشتم !...» ، چون پرنده با نخواندن اش تو را رسوا خواهد کرد !...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شعر ناسروده

قسمت اول ، قسمت دوم ، قسمت سوم

قسمت چهارم(پایانی):

پرنده

و صبر باید کرد تا پرنده تصمیم به خواندن بگیرد

اگر پرنده نخواند

نشانه بدی ست

نشانه آنکه تابلو بد است

و باز هم صبر !...و این بار چه صبری ! که بار شکست کامل و پیروزی بی گفتگو را به دوش می کشد !... پرنده باید بخواند و خواندنش این بار،لااقل فقط ، به تصمیم خودش بستگی ندارد !...به این بستگی دارد که شما تصویرسازی مناسب کرده اید ؟...ساختار خوب طراحی کرده اید ؟!... آیا فضا را برای ظهور شاعرانگی مناسب کرده اید ؟!.. این تاکیدی مجدد بر این نکته است که اصالت با « شاعرانگی » ست نه هیچ چیز دیگر ! ...اگر دنیا دنیا تصویر زیبا بسازی ، اگر زیباترین ونامریی ترین قفس دنیا را خلق کنی ، و هزار هزار اگر دیگر ، و پرنده لالمانی بگیرد و جیک هم نزند یعنی کارت اشکال دارد ! ...نغمه خوانی پرنده را هم – مثل بسیاری از مدعیان - نمی شود بگویی فقط خودم شنیدم و همین بس است !! ...نمی شود لاپوشانی کنی که : « ببین عجب قفسی ساختم ! عجب دانه ای گذاشتم !...» ، چون پرنده با نخواندن اش تو را رسوا خواهد کرد !...و تازه همه اینها مال زمانی ست که پرنده اصولا آمده باشد !...که اگر نیامده باشد که... هیچ !!

اما اگر بخواند نشانه خوبی ست

نشانه آن که می توانید تابلو را امضا کنید

آنگاه آرام پری از پرنده می کنید

و نامتان را در گوشه تابلو می نویسید .

اگر دنیا دنیا تصویر زیبا بسازی ، اگر زیباترین ونامریی ترین قفس دنیا را خلق کنی ، و هزار هزار اگر دیگر ، و پرنده لالمانی بگیرد و جیک هم نزند یعنی کارت اشکال دارد ! ...

و این یعنی تمام لذت سرایش برای یک شاعر !...آوازهای پرنده کوچک خوشبختی ، به دنیای او هزار رنگ می زند و این یعنی موفقیت کامل !... و باز نکته ای اساسی و جالب !... فقط زحمت امضای کاری را به خود بدهید که همه این شرایط را دارد ! ...قفسی خوب ، غذایی خوب ، رنگ آمیزی خوب و مهمتر از همه پرنده ای که هست و ، باز مهم تر از آن ، می خواند !

شیوه این امضای شاعرانه نیز حکایت جالبی دارد !...با پری از پرنده می توانید نامتان را بنویسید بر حاشیه اثر !...یعنی تنها و تنها به یمن حضور پرنده است که نام شما جاودانه خواهد شد !

در پایان این تحلیل ، یک نکته کلی دیگر نیز شایان ذکر است . هیچ پرنده ای ، هیچ گاه و در هیچ قفسی و با هیچ آب و دانه ای ، به زیبایی و زیباخوانی ِ پرنده ی آزاد نیست !...اما شنیدن صدای پرنده ی آزاد نه برای همه ممکن است – که گوش شکارچی/شاعری تیزگوش و تیزهوش را می خواهد - و نه همیشه امکان پذیر است . ...لاجرم پرنده های قفسی محبوب اند ... واین یعنی همان سخن هایدگر که می گوید :

پرنده
  1. هر شاعری یک شعر ناسروده دارد که تمام زندگی اش وقف سرودن آن شعر ناسروده می شود و هر شعرش تلاشی ست برای رسیدن به آن شعرکه همیشه ناسروده خواهد ماند ...هر شعری که به شعر ناسروده نزدیکتر باشد اثری موفق تر خواهد بود .

لذا این پرنده نیز در قفس شاعران کارآزموده تر و تواناتر و شاعرتر، به نغمه خوانی طبیعی خود نزدیکتر است هر چند هیچ گاه کاملا منطبق با کمال نیست ! که شعر مطلق ، همیشه ناسروده خواهد ماند !


سیامک بهرام پرور

تنظیم: بخش ادبیات تبیان