تبیان، دستیار زندگی
وای بر این مملکت، وای بر این هیات حاکمه، وای بر این دنیا، وای بر ما، وای بر این علمای ساکت، وای بر این نجف ساکت، این قم ساکت، این تهران ساکت، این مشهد ساکت....
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

زمینه قیام پانزده خرداد
 قیام پانزده خرداد

علمای ایران و عراق در برابر آن فریاد برآورد:

وای بر این مملکت، وای بر این هیات حاکمه، وای بر این دنیا، وای بر ما، وای بر این علمای ساکت، وای بر این نجف ساکت، این قم ساکت، این تهران ساکت، این مشهد ساکت. این سکوت مرگ‏بار اسباب این می‏شود که زیر چکمه اسرائیل به دست همین بهایی‏ها، این مملکت ما، این نوامیس ما پایمال بشود. وای بر این اسلام، وای بر این مسلمین. ای علما! ساکت ننشینید، نگویید الان مسلک شیخ [عبدالکریم حائری] (رضوان‏الله علیه) [است]. والله شیخ اگر حالا بود تکلیفش این بود. امروز سکوت، همراهی با دستگاه جبار است...

در پایان خطاب به مراجع و علما فرمود:

اگر آقایان علمای اعلام، خطباء، طلاب، همه با هم همصدا بگویند که آقا ما نمی‏خواهیم که یهود بر مقدرات مملکت ما حکومت کند، ما نمی‏خواهیم که مملکت ما با مملکت یهود هم پیمان شود در مقابل پیمان  اسلامی [رژیم چه می‏کند؟]... مسلمین [= کشورهای عرب مسلمان منطقه] باهم هم‏پیمان می‏شوند آقایان [= رژیم شاه] با یهود هم پیمان می‏شوند! چه وضعی است این مملکت؟ اگر نوکر هستید چرا این قدر نوکر؟

امام در نامه دیگری خطاب به علمای تهران، ابعاد دیگری از جنایات شاه را بر شمرد و وظایف آنان را خاطر نشان ساخت.

حمله کماندوها و مامورین انتظامی دولت با لباس مبدل و به معیت و پشتیبانی پاسبان‏ها به مراکز روحانیت، خاطرات مغول را تجدید کرد، با این تفاوت که آنها به مملکت اجنبی حمله کردند و اینها به ملت مسلمان خود و روحانیون و طلاب بی‏پناه... اینان با شعار شاه دوستی به مقدسات مذهبی اهانت می‏کنند. شاه دوستی یعنی غارتگری، هتک اسلام، تجاوز به حقوق مسلمین، تجاوز به مراکز علم و دانش، شاه دوستی یعنی ضربه زدن به پیکر قرآن و اسلام ... شاه دوستی یعنی تجاوز به احکام اسلام و تبدیل احکام قرآن کریم، شاه دوستی یعنی کوبیدن روحانیت و اضمحلال آثار رسالت.

حضرت آقایان توجه دارند اصل اسلام در معرض خطر است، قرآن و مذهب در مخاطره است. با این احتمال تقیه حرام است و اظهار حقایق، واجب. « ولو بلغ مابلغ».

سپس جنایات و آدم کشی‏های ماموران شاه را به شدت تقبیح نمود و به نام ملت ایران، علم را استیضاح کرد و ضمن پیش‏بینی آینده شوم کشور، تصمیم خود را بر ادامه مبارزه تا نیل به شهادت اعلام داشت.

از سوی دیگر ساواک مرکز طی نامه «خیلی فوری» و «خیلی محرمانه‏» ای به ساواک قم دستور داد تا برای خنثی کردن فعالیت‏های امام «یک سلسله اقدامات و عملیات اسامی بدون تظاهر» به عمل آید تا طرفداران امام از اطراف ایشان پراکنده شوند. چنانکه خواهد آمد ساواک قم مدتی بعد دست به اقداماتی زد که همگی به شکست انجامید.

همزمان با این دستور، تبلیغات علیه امام و مراجع بار دیگر از طریق رسانه‏ها شدت یافت. در اخبار و تفاسیر خبری رادیو صریحاً به امام توهین شد که البته بدون واکنش نماند. شاه و رسانه‏های ارتباطی با رهنمود ساواک می‏کوشیدند تا مالکان را محرک علما معرفی نموده و انگیزه علما را مخالفت با اصلاحات ارضی و اصلاحات اجتماعی شاه و در یک جمله: مخالفت با ترقی و پیشرفت به رهبری شاه و دفاع از فئودالیسم و ارتجاع معرفی نمایند. بدین منظور برخی از اصناف به دستور ساواک اعلامیه‏هایی به طرفداری از شاه و لوایح شش‏گانه و علیه « مخالفین اصلاحات ارضی» صادر کردند.

با وجود این کوشش‏ها نظر سنجی ساواک در پایان فروردین ماه 42، حاکی از نفوذ و قدرت سیاسی چشم‏گیر امام در مجامع روحانی بود. در این گزارش آمده است: «اقدامات مخالفت آمیز چند ماه اخیر آیت الله خمینی و پیشقدمی مشارالیه در مخالفت با عملیات اصلاحی اعلیحضرت همایونی و دولت، موجب تمرکز قدرت‏های روحانی در اطراف وی گردیده و به خاطر همین مرکزیت هم اکنون حوزه‏های علمی مدهبی خارج از ایران نیز نامبرده را مشخص‏ترین رکن جامعه روحانیت می‏شناسند. تلگراف تسلّی آمیز واقعه اخیر [= فاجعه فیضیه] از جانب آیت‏الله حکیم خطاب به وی، نتیجه همین شاخصیت اوست و خود وی نیز عملاً داعیه مرجعیت دارد [!]».

رژیم شاه می‏دانست که در صورت کوتاه آمدن امام، سایر علما نیز از ادامه مبارزه دست خواهند کشید؛ ولی چون امام حاضر به هیچ‏گونه آشتی نبود لذا در صدد برآمد تا با یک «سلسله اقدامات و عملیات اساسی بدون تظاهر» ایشان را بتدریج منزوی و وادار به ترک مبارزه نماید

سخنان و اعلامیه‏های آتشین امام پس از فاجعه فیضیه نشان داد که امام نه تنها مرعوب اعمال رژیم شاه نشده بلکه مصمم‏تر از گذشته به مبارزه با رژیم ادامه داده و مستقیم و غیرمستقیم، شخص شاه را نشانه رفته است. صراحت گفتار، شجاعت بی‏نظیر و مواضع انقلابی امام سبب محبوبیت روزافزون امام در جامعه می‏گردید و اقشار و گروه‏های مختلف مذهبی از ایشان به عنوان مرجع مذهبی- سیاسی، تقلید و تبعیت نموده و مواضع و اقداماتشان را تایید می‏کردند. همین امر موجب گردید تا برخی از مراجع و علمای که با روش امام باطناً موافقت نداشتند برای حفظ حیثیت سیاسی و اجتماعی خود ناگزیر به پیروی از روش امام در مبارزه با رژیم شوند.

رژیم شاه می‏دانست که در صورت کوتاه آمدن امام، سایر علما نیز از ادامه مبارزه دست خواهند کشید؛ ولی چون امام حاضر به هیچ‏گونه آشتی نبود لذا در صدد برآمد تا با یک «سلسله اقدامات و عملیات اساسی بدون تظاهر» ایشان را بتدریج منزوی و وادار به ترک مبارزه نماید. از این رو ساواک با همه امکانات وارد عمل گردید و از طرق مختلف  هرگونه تماس امام را زیر نظر گرفت و در صدد اطلاع از برنامه‏ها و اقدامات آتی ایشان برآمد تا بتواند به موقع آنرا خنثی و یا مقابله نماید. همچنین برای تضعیف و منزوی نمودن امام در کوتاه مدت دست به اقدامات زیر زد:

اول؛ چنانکه انتظار می‏رفت- ایجاد شکاف در میان امام و سایر مراجع و علما بود. امام که اجمالاً از ترفند رژیم آگاه بود کوشید تا با تشکیل جلساتی با مراجع قم و نیز ارسال نامه‏هایی برای مراجع تهران و نجف، آنان را نسبت به نقشه‏های ضد اسلامی شاه آگاه و هشیار نماید و آنان را به مبارزه‏ای گسترده با رژیم در ایام محرم دعوت کرد.

دوم؛ انتشار اعلامیه‏هایی علیه امام توسط برخی از روحانیون وابسته به رژیم بود.

سوم؛ بررسی ابعاد موقعیت امام در حوزه و تبلیغ برای مرجع اعلم غیرسیاسی حوزه به جای امام بود. ضمناً رژیم، پنج روز قبل از ماه محرم توسط دادسرای قم پرونده‏ای علیه امام به اتهام «اخلال در نظم عمومی» تشکیل داد و ایشان را برای ادای توضیحات احضار نمود که با بی‏اعتنایی امام و خشم بیشتر مردم و روحانیون نسبت به رژیم روبرو شد.

قیام 15خرداد

در همان ایام امام اعلامیه‏ای صادر کرد که در آن ضمن محکوم نمودن قوانین ضد اسلامی رژیم، از تسهیلاتی که برای دو هزار نفر از افراد فرقه بهایی برای مسافرت به لندن قائل شده و از کار شکنی‏هایی که در امور حجاج به وجود آورده بودند به شدت انتقاد نمود و بار دیگر خطر نزدیکی دولت ایران و اسرائیل را یادآوری کرد و از همه مردم خواست از آن کار جلوگیری نمایند. در پایان نیز ضمن اعلام این مطلب که «امروز روزی نیست که به سیره سلف صالح بتوان رفتار کرد» تاکید نمود:

من مصمم هستم که از پا ننشینم تا دستگاه فاسد را به جای خود بنشانم و یا در پیشگاه مقدس حق تعالی با عذر وفود کنم. شما هم ای علمای اسلام مصمم شوید و بدانید پیروزی با شماست...

با نزدیک شدن ماه محرم، رویارویی میان امام و شاه حتمی می‏نمود؛ زیرا ایام محرم و بویژه دهه اول آن، بهترین فرصت برای افشای جنایت رژیم و برنامه‏های ضد اسلامی او بود. از سوی دیگر پس از واقعه فیضیه تا ماه محرم، به مدت دو ماه، به دلیل کنترل شدید ساواک و شهربانی، بسیاری از وعاظ و گویندگان امکان نیافتند تا در منابر، جنایات رژیم را در واقعه فیضیه افشا کرده و از برنامه‏های ضد اسلامی او پرده بردارند. در همین مدت نیز شاه، نخست وزیر، مطبوعات، رادیو و تلویزیون گستاخانه به مراجع و روحانیون توهین می‏کردند؛ حتی شاه نسبت به یک سرکوب شدید و خونین هشدار داد.

پیش از آغاز محرّم، امام خطاب به برخی از وعاظ خاطر نشان ساخت که بدون بیم و هراس از ماموران امنیتی و انتظامی از سیاست‏های ضد اسلامی رژیم شاه و همدستی آن با اسرائیل انتقاد نمایند و اظهار داشت که به دلیل حساسیت این ایام در صورتی که رژیم بخواهد از منابر وعاظ جلوگیری کند، وی و دیگر مراجع به شدت واکنش نشان داده و مردم را به قیامی عمومی علیه رژیم دعوت خواهند کرد که به نابودی رژیم خواهد انجامید امام ضمناً تاکید نمود که تا روز هفتم محرم مجالس وعظ و مراسم عزاداری به ظور عادی برگزار شود و اگر تا آن روز دولت تسلیم نظرات مراجع  نگردید و درخواست‏های آنان را اجابت ننمود در منابر و مجالس به شدت از رژیم انتقاد کرده و در مراسم عزاداری، نوحه‏ها و مرثیه‏ها را طوری سروده و بخوانند که خاطره فاجعه مسجد گوهرشاد و مدرسه فیضیه در اذهان مردم زنده شود.

وای بر این مملکت، وای بر این هیات حاکمه، وای بر این دنیا، وای بر ما، وای بر این علمای ساکت

شهربانی کل کشور به مناسبت فرا رسیدن ماه محرم طی اطلاعیه‏ای ضمن تاکید بر «رعایت نظم و ترتیب کامل» در مراسم سوگواری، خاطر نشان ساخت که «... اعمال و تظاهراتی که شرع مقدس نیز آنها را تجویز نفرموده است به کلی ممنوع است و اگر اشخاصی مراسم مذهبی را وسیله اغراض شخصی قرار دهند شدیداً مجازات خواهند شد». ساواک نیز متقابلاً پیش از آغاز این ماه، عده‏ای از وعاظ را احضار نمود و آنان را  ملزم کرد در محافل و مجالس عزاداری از بیان سه مطلب خودداری کنند: 1- علیه شخص اول مملکت سخن نگویند، 2- علیه اسرائیل مطلبی گفته نشود؛ 3- مرتب به مردم نگویند که اسلام در خطر است ولی در بیان سایر مطالب آزادند!

امام پس از اطلاع از این حرکت مذبوحانه، اعلامیه‏ای «خطاب به وعاظ و گویندگان و هیات مذهبی» صادر کرد. در این اعلامیه التزامات ساواک را غیر قانونی و بی‏اثر و التزام گیرندگان را مجرم و قابل تعقیب دانست و با اشاره به گفته شاه که اکثریت قاطع مردم را پشتیبان اصول ششگانه خود می‏دانست، نوشت:

اگر این ادعا صحیح است ملت را این چند روز به حال خود واگذارند تا از پشتیبانی مردم متمتع شده، موافقت شش میلیونی به همه ملل  جهان ظاهر، والا اشاعه اکاذیب برای تشویق افکار عامه برخلاف مصالح اسلام و مملکت، جرم و قابل تعقیب است.

همچنین بار دیگر خطر نفوذ اسرائیل و عمال آنها (بهایی‏ها) را در ارگان‏های لشکری و کشوری یادآور شدند.

دستگاه جبار با تمام قوا به اسرائیل و عمال آنها (فرقه ضال و مضله) همراهی می‏کند. دستگاه تبلیغات را به دست آنها سپرده  و در دربار دست آنها باز است. در ارتش و فرهنگ و سایر وزارتخانه‏ها برای آنها جا باز نموده و شغل‏های حساس به آنها داده‏‏اند.

در پایان از وعاظ خواستند که علی‏رغم میل رژیم، «خطراسرائیل و عمال آن را» به مردم تذکر دهند و اظهار حقایق نمایند؛ زیرا «سکوت در این ایام، تایید دستگاه جبار و کمک به دشمنان اسلام است».

امام که از تهدید و ارعاب وعاظ توسط ساواک اطلاع داشت، طی نامه‏ای خطاب به واعظ شهیر آقای فلسفی، وظیفه سنگین الهی وعاظ را در آن روزهای حساس بر شمرد در بخشی از این نامه آمده است:

... امروز روزی است که حضرات مبلغین محترم و خطباء معظم، دین خود را به دین اثبات فرمایند. امروز روزی است که یا باید رضایت خداوند غفور را جلب نمایند یا خدای نخواسته به شخط ذات مقدسش مبتلا شوند. امروز روزی است که نظر مبارک امام زمان صلوات‏الله علیه به حضرات مبلغین اسلام دوخته شده است و ملاحظه می‏فرمایند که آقایان به چه نحو خدمت خود را به شرع مقدس ابراز و دین خود را ادا می‏فرمایند...

در پایان درخواست شده بود که برای تجدید ساختمان و تعمیرات مدرسه فیضیه، علاقمندان کمک‏های نقدی  خود را به حساب ویژه واریز نمایند. ضمناً امام از آغاز دهه اول محرم در منزل خود مجلس روضه‏خوانی منعقد کرد که جمعیت انبوهی در آن شرکت می‏کردند. علاوه بر آن هر شب نیز به یکی از مجالس سوگواری محله‏های قم می‏رفت که با استقبال شایان مردم هر محل روبرو می‏شد. در این مجالس یکی از همراهان امام سخنرانی می‏کرد تا حضار را از جریانات و حوادث سیاسی که بر کشور و مردم می‏گذرد آگاه سازد. اقدام امام که تا آن زمان بی‏سابقه بود، موجب استحکام روابط عاطفی بیشتر مردم و ایشان گردید و به صورت پشتوانه مردمی نیرومندی برای ایشان درآمد.

تهیه و تنظیم برای تبیان: عطاالله باباپور