تبیان، دستیار زندگی
پسر چون زده بر گذشتش سنین ز نامحرمان گو فراتر نشین ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پس گردنی درمانی!

خشمگین

تبیاد (تبیان +ادبیات- برخی اضافات) :شیخ اجل سعدی شیرازی در کتاب مستطاب بوستان برای تنبیه خواطر مربیان و توجه بواطن پدران و مادران ، اصول تربیتی چندی را به حکم "من جرب المجرب حلت به الندامه" بیان می دارد و از آن جمله است این قطعه در نحوه تربیت پسران که بسیار ما را خوش آمد ، امید که شما را هم.!

پسر چون زده بر گذشتش سنین          

 ز نامحرمان گو فراتر نشین

بر پنبه آتش نشاید فروخت                  

که تا چشم بر هم زنی خانه سوخت

چون پسران ده سالشان تمام شد به آنان بگویید که نزد نا محرمان ننشینند چونکه آتش پاره هستند و مخدرات غالبا از جنس پنبه به تن دارند و ناگهان آتش پارگی آنان در پنبه اینان بگیرد و خانه و کاشانه را پاک بسوزاند !!

چو خواهی که نامت بماند بجای           

پسر را خردمندی آموز و رای

چو فرهنگ و رایش نباشد بسی           

بمیری و از تو نماند کسی

چنانچه تمایل داری که بعد از مرگت نامت نمیرد یک پسری تربیت کن ، به انواع علوم و فنون آراسته و خوش رای و با فرهنگ و پیراسته که اگر پسرت این گونه نباشد خواسته ناخواسته او هم مثل تو جنازه خواهد بود و جنازه نمی تواند نامت را به دوش بکشد.

با روزگاران که سختی برد                  

پسر چون پدر نازکش پرورد؟

خردمند و پرهیزگارش بر آر              

گرش دوست داری بنازش مدار

در این دوره و زمانه ی "وا نفسا" پسری که پدرش او را "نازک و نارنجی" بار آورده است ، چگونه می تواند پس فردا یک خانواده را نان بدهد؟ پس پسرت را با درایت و با دیانت بار بیاور و جان هرکه دوست داری او را لوس نکن تا پس فردا که نان آور یک خانواده شد بگویند خدا پدرش را بیامرزد !

بخردی درش زجر و تعلیم کن             

 به نیک و بدش وعده و بیم کن

نوآموز را ذکر و تحسین و زه             

 ز تو بیخ و تهدید استاد به

وقتی پسرت کوچک است به هر لطایف الحیلی که هست یک چیزی در مغزش فرو کن باشد که فرا گیرد! خوب و بد را به او گوشزد کن باشد که پند پذیرد .و البته اگر کودک را تشویق کنی و "زه و آفرین" بگویی تاثیر تربیتی اش از اینکه معلمانش دعوایش کنند و از نمره انضباطش کم کنند بیش است . (اما در راستای اهداف ضد لوس بازی لطفا وقتی می زند شیشه خانه ی همسایه را می شکند نگو آماشالا پسرکم چه تمیز خرابکاری می کند ! )

بیاموز پرورده را دسترنج                 

 و گر دست داری چو قاورن بگنج

مکن تکیه بر دستگاهی که هست          

که باشد که نعمت نماند بدست

بپایان رسد کیسه سیم و زر                 

 نگردد تهی کیسه پیشه ور

چه دانی که گردیدن روزگار               

بغربت بگرداندش در دیار

چو بر پیشه ای باشدش دسترس            

 کجا دست حاجت برد پیش کس؟

آقای محترم کارخانه داری؟ در بازار حجره ات سر نبش است؟ از ما بهتران برایت کیسه کیسه اشرفی می آورند؟ خوب باشد چرا پسرت را بی عرضه بار می آوری ؟ اگر ور شکست بشوی یا حجره ات در طرح نوسازی شهرداری بیافتد یا اجنه نظرشان از تو برگردد با این پسر بی هنرت چه می کنی؟ حساب بانکی آدم ته می کشد اما کار آدم حسابی کساد نمی شود. اصلا آمدیم زد به سرش ، رفت فرنگ لا اقل یک ظرفشویی بلد باشد که در غربت به گدایی نیافتد آبروی ایرانی جماعت را هم ببرد.

ندانی که سعدی مراد از چه یافت          

نه هامون نوشت و نه دریا شکافت؟

بخردی بخورد از بزرگان قفا              

 خدا دادش اندر بزرگی صفا

هر آنکس که گردن بفرمان نهد            

بسی برنیاید که فرمان دهد

هر آن طفل کو جور آموزگار             

نبیند جفا بیند از روزگار

راست حسینی می خواهی بگویم من سعدی ، چه شد که سعدی شدم؟

نه خیر نه شاخ غول شکستم نه فیل هوا کردم ،بچه که بودم روزی سه بار به قاعده استامینوفن به وقت زکام ، از پدر مرحومم پس گردنی خوردم (بخردی بخورد از بزرگان قفا ) خدا هم که صبر مرا دید بزرگ که شدم یک گلستان و یک بوستان به دستم داد . شما هم اگر می خواهید آقازاده ، گل و بلبل از آب و گل در بیاید یکم او را "پس گردنی درمانی " کن . چراکه : هر آن طفل کو جور آموزگار              نبیند جفا بیند از روزگار

پسر را نکودار و راحت رسان            

 که چشمش نماند بدست کسان

هر آن کس که فرزند را غم نخورد       

دگر کس غمش خورد و بد نام کرد

نگه دار از آمیزگار بدش                   

که بدبخت و بی ره کند چون خودش

البته ما گفتیم کمی زدو خورد بد نیست اما مواظب باش از آن طرف بوم نیافتی و پسرت را از مواهب دنیا محروم کنی ، آن وقت عقده ای می شود و دله بار می آید ها!! مدام به دست دیگران چشم خواهد دوخت و از میان این دیگران یکی پیدا می شود به او از تو بیشتر محبت می کند و مواد دستش می دهد و قرص اِکس به او تعارف می کند پسر تو هم که عقده ی شادمانی دارد با این " آمیزگار بد" می رود میهمانی و بدبخت و گمراه می شود تو را هم بی آبرو می کند و در این مرحله "پس گردنی درمانی " هم جواب نمی دهد و تو می مانی و "پسر بی ادب و بی هنرت".

تحشیه :

تبیاد نسبت به دقت و ادبیت معانی ابیات هیچ تعصبی ندارد و از روح سعدی بزرگ اگر به واسطه این معنی کمی بر خود لرزید پوزش می طلبد . شما هم سخت نگیرید اما مفهوم را بگیرید.


  بوستان سعدی