تبیان، دستیار زندگی
پرسش: غرور و تكبّر سرچشمه بدبختیها!؟ پاسخ:
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

درمانگاه قرآن (3)

دارو

تکبّر

# پرسش:

غرور و تكبّر سرچشمه بدبختیها!

# پاسخ:

مهمترین نكته تربیتى كه از داستان «ابلیس و آفرینش آدم» كه در سوره هاى مختلف قرآن آمده، استفاده مى شود، همان سقوط وحشتناك «ابلیس» از آن مقام والایى كه داشت، به خاطر كبر و غرور است!

مى دانیم «ابلیس» از فرشتگان نبود و آن چنان ارتقاء مقام در سایه اطاعت فرمان خدا پیدا كرده بود كه در صفوف فرشتگان قرار داشت، حتى بعضى مى گویند: معلم فرشتگان بود، و طبق آنچه از «خطبه قاصعه در نهج البلاغه» استفاده مى شود، هزاران سال پرستش خدا كرده بود. اما همه این مقامات را به خاطر یك ساعت تكبر و غرور از دست داد و آن چنان گرفتار تعصب و خودپرستى شد كه حتى در مقام عذرخواهى و توبه برنیامد بلكه همچنان به كار خود ادامه داد و در جاده لجاجت آن چنان ثابت قدم ماند كه تصمیم گرفت مسئولیت شركت در جرم همه ظالمان و گنهكاران از فرزندان آدم را به عنوان یك وسوسه گر بپذیرد و معادل كیفر و عذاب همه آنها را یك جا تحمل كند!

این است نتیجه خودخواهى و غرور و تعصب و خودپسندى و استكبار. نه تنها ابلیس كه با چشم خود انسانهاى شیطان صفتى را دیده ایم یا شرح حال آنها را در صفحات سیاه تاریخ مطالعه كرده ایم كه هنگامى كه بر مركب غرور و تكبر و خودخواهى سوار شدند، دنیایى را به خاك و خون كشیدند، گویى پرده اى از خون و جهل، چشمان ظاهر و باطن آنها را از كار انداخته و هیچ حقیقتى را مشاهده نمى كنند، دیوانه وار در راه ظلم و بیدادگرى گام بر مى دارند و سرانجام خود را در بدترین پرتگاهها ساقط مى كنند. این استكبار و غرور، آتش سوزان و وحشتناكى است، همان گونه كه انسان ممكن است سالیان دراز زحمت بكشد و خانه، وسائل و سرمایه اى براى زندگى فراهم سازد، ولى محصول آن را تنها با یك شعله آتش در چند لحظه تبدیل به خاكستر كند، همچنین كاملاً امكان پذیر است كه محصول اطاعت هزاران سال را با ساعتى استكبار و غرور در برابر خدا از دست دهد، چه درسى از این گویا و تكان دهنده تر؟!.

عجب این كه ابلیس حتى به این نكته روشن نیز توجه نداشت كه آتش بر خاك برترى ندارد چرا كه منبع همه بركات گیاهان، حیوانات، معادن، محل ذخیره آبها خلاصه سرچشمه پیدایش هر موجود زنده اى خاك است ولى كار آتش سوزندگى و در بسیارى از مواقع ویرانگرى است.

على علیه السلام در  «خطبه قاصعه» (خطبه 192 نهج البلاغه) از ابلیس به عنوان «عَدّوُّ اللّه» (دشمن خدا) و «اِمامُ الْمُتَعَصِّبِیْنَ وَ سَلَفُ الْمُسْتَكْبِرِیْنَ» (پیشواى متعصبان لجوج و سر سلسله مستكبران) نام برده، مى گوید:

به همین جهت خداوند لباس عزت را از اندام او بیرون كرد و چادر مذلت بر سر او افكند. سپس اضافه مى كند: آیا نمى بینید چگونه خداوند او را به خاطر تكبرش كوچك كرد؟ و به خاطر برترى جوئیش پست ساخت؟ در دنیا رانده شد و عذاب دردناك در سراى دیگر براى او فراهم ساخت. «أَ لاتَرَوْنَ كَیْفَ صَغَّرَهُ اللَّهُ بِتَكَبُّرِهِ وَ وَضَعَهُ بِتَرَفُّعِهِ فَجَعَلَهُ فِی الدُّنْیَا مَدْحُوراً وَ أَعَدَّ لَهُ فِی الآخِرَةِ سَعِیراً» (1)


1- آیةالله ناصر مکارم شیرازی، کتاب تفسیر نمونه، جلد 11، صفحه 90؛ بااندکی تصرف