تبیان، دستیار زندگی
این مطلب خلاصه شده ی گفتگو با سید حسن نصر الله است که از کتاب گفتگو با سید حسن نصر الله نوشته ی حجت الاسلام محمد رضا زائری انتخاب شده است . ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مرد لبنان
سید حسن نصر الله

 مصاحبه با سید حسن نصر الله(قسمت اول)

این مطلب خلاصه شده ی گفتگو با سید حسن نصر الله است که از کتاب گفتگو با سید حسن نصر الله نوشته ی حجت الاسلام محمد رضا زائری انتخاب شده است  .

سوال : اگر بخواهید شخصیت ها و چهره هایی که شخصیت شما را شکل داده اند ، به درصد نام ببرید ، این  در صد چگونه تقسیم می شود؟

سید حسن نصرالله :

برایم سخت است به درصد بگویم ولی در دوران کودکی و نوجوانی شخصیت اثر گذار برای من در درجه ی اول امام سید موسی صدر بود که امیدواریم خدا ایشان را به سلامت برگرداند .

حوالی دهه ی شصت و هفتاد میلادی او شخصیت مرکزی لبنان بود و تاثیر گسترده ای داشت . من و خانواده و محیطی که در آن زندگی می کردیم ، برای امام موسی صدر ارزش بسیاری قائل بودیم و دوستش داشتیم و این علاقه ، علاقه ای عاطفی بود .

یمن از شهید صدر خیلی تاثیر گرفتم. به ایشان خیلی علاقه داشتم. فقط نه از جهت علمی و فکری  مسائلی که برای ایشان جای گاه بسیار والایی می ساخت ، بل که در آن سن جوانی تواضع ایشان خیلی بر من تاثیرگذار بود .

...در مرحله دوم ، زمانی که من دانش آموز راهنمایی بودم ، در منطقه ی سن فیل در شرق بیروت زندگی میکردیم . در همسایگی این منطقه ، محله ی نبع قرار داشت و آن جای یک مرکز اسلامی بود که حضرت آیت الله سید محمد حسین فضل الله نماز جماعت را اقامه میکردند . در فاصله ی دوازده تا پانزده سالگی یعنی حدود 3 سال هر روز در نماز جماعت و سخنرانی های ایشان شرکت میکردم.

امام موسی صدر

... در سال 1975 ما بیروت را ترک وبه روستایمان بازوریه در جنوب لبنان برگشتیم که در کنار شهر صور قرار دارد . من از روستایمان به صور می رفتم و مخصوصا روزهای جمعه برای شرکت در نماز جمعه ، در آن جا با سید محمد غروی آشنا شدم و آقای غروی علی رغم سن و سال کم من خیلی با محبت و لطف با من برخورد می کردند . در نتیجه ی این آشنایی به زیارت نجف اشرف و تحصیل در حوزه ی علمیه ی آن جا علاقه مند شدم .

در پانزدهم کانون الاول 1976 به نجف رفتم . سید محمد غروی برای معرفی من به سه تن از علمای بزرگ نجف نامه نوشت ، یک نامه ی مهم به شهید آیت الله سید محمد باقر صدر و دو نامه ی دیگر خطاب به شهید سید محمد باقر حکیم و حضرت آیت الله سید محمود هاشمی شاهرودی .

در خمینی ذوب شوید ، همان طور که او در اسلام ذوب شده است

... فردای روزی که به نجف رسیدم رفتم سراغ دوستم شهید شیخ علی کریم که از لبنان می شناختمش . گفتگ کسی را معرفی کن که پیش آقای سید محمد باقر صدر ببردم . گفت یک نفر هست که می تواند این کار را بکند و قراری گذاشتیم. شهید سید عباس موسوی [دبیر کل سابق حزب الله لبنان] بود . من با شهید سید عباس آن جا آشنا شدم .

با هم رفتیم منزل شهید سید محمد باقر صدر تعجب کردم وقتی دیدم برای دیدن ایشان نیازی به وقت گرفتن نیست . اجازه خواستیم و رفتیم خدمتشان ایشان را خصوصی ملاقات کردیم . من نامه ی آقای غروی را به شان تقدیم کردم . ایشان با این که من شانزده سال بیشتر نداشتم ، نامه را با توجه و عنایت مطالعه کردند.

سید فضل الله

حدود نیم ساعت با من حرف زدند . از اوضاع لبنان و جنوب لبنبن و امام موسی  صدر و بعضی علما پرسیدند و از پاسخ های من خیلی راضی و خوشحال بودند . بعد مرا به شهید سید عباس موسوی سپردند. یادم هست که در پایان جلسه از من پرسیدند «پول داری؟» گفتم : «مقداری داشته ام و تمام شده است.»ایشان مبلغی پول به آقای سید عباس دادند و گفتند «با این پول عمامه و عبا و لباس و کتاب بخر و یک اتاق برایش جور کن و خودت به امورش رسیدگی کن »

... من از شهید صدر خیلی تاثیر گرفتم. به ایشان خیلی علاقه داشتم. فقط نه از جهت علمی و فکری  مسائلی که برای ایشان جای گاه بسیار والایی می ساخت ، بل که در آن سن جوانی تواضع ایشان خیلی بر من تاثیرگذار بود . یک مرجع بزرگ نجف با جوانی روبه رو شده بود که از لبنان آمده هنوز طلبه هم نشده و میخواهد تازه طلبه شود ، ولی به او وقت می دهد و با حوصله به جزئیات وضع زندگی و تحصیلش توجه می کند . این برایم خیلی مهم بود .

... بعد از این که به لبنان برگشتیم و انقلاب اسلامی در ایران اوج گرفت ، امام خمینی ره از نجف به فرانسه رفتند ، همان زمان با ایشان هم آشنا شدیم .

از آن به بعد شخصیت محوری در زندگی من و فکر می کنم میلیون ها نفر دیگر مثل من شخصیت امام خمینی ره بود .

چیزی که موضوع را بیشتر تقویت کرد  ،این بود که مرجع تقلید ما که از او تبعیت می کردیم و شخصیتی که بیش از همه به او دل بسته بودیم ، یعنی شهید سید محمد باقر صدر در همان روزهای آغاز انقلاب بیانیه ای صادر کردند و با لحنی صریح امام را تایید نمودند و آن جمله ی معروف را گفتند که « در خمینی ذوب شوید ، همان طور که او در اسلام ذوب شده است » هم امام به حق شایسته ی این مقام و موقعیت بود و هم استاد و مرجع ما به این موضوع تاکید کرده بود ، بنابراین از آن به بعد شخصیت محوری در زندگی من و فکر می کنم میلیون ها نفر دیگر مثل من شخصیت امام خمینی ره بود .

آقا و نصر الله

بعد از آن در جریان ارتباط با مسئولین جمهوری اسلامی ایران و خصوصا بعد از شکل گیری حزب الله ، مرحله ی جدیدی شروع شد ؛ حوالی سال 1988 آشنایی با آیت الله خامنه ای همین زمان اتفاق افتاد. اوایل دوران ریاست جمهوری ایشان بود . از همان آغاز ارتباط و اشنایی، توجه و لطف ایشان به ما و مجموعه ی طلاب و علمای مجاهد با عث شد تا از شخصیتشان تاثیر زیادی بگیریم . این ارتباط بعد از رحلت امام و به عهده گرفتن رهبری انقلا توسط ایشان قوی تر شد. شخصیت های اصلی محوری ای که من به شدت در زندگی از آنها متاثر بودم و تا همین حالا در زندگی من نقش اساسی داشته اند ، همین ها بودند.

ادامه دارد

منبع:طلب وصل