تبیان، دستیار زندگی
شنودها و سانسور نامه‌هالی ارسالی برای آیت‌الله صدوقی در این سال‌ها از سوی ساواك گسترده‌تر شده، تمام تحركات وی تحت مراقبت شدیدتر ..
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حج مشروط را نمی پذیرم
شهید صدوقی

صدوقی؛خضر زمان 3

برای مشاهده قسمت های قبل اینجا را کلیک کنید.

مراقبت شدید ساواک

شنودها و سانسور نامه‌هالی ارسالی برای آیت‌الله صدوقی در این سال‌ها از سوی ساواك گسترده‌تر شده، تمام تحركات وی تحت مراقبت شدیدتر قرار می‌گیرد. ساواك با قرار دادن منبع در كنار وی حتی در مسافرت‌ها، ایشان را به دقت زیر نظر می‌گیرد. در سال 1352، رییس اوقاف یزد از ایشان جهت شركت در مجلس نیایش و دعا برای سلامت شاه دعوت به عمل می‌آورد كه وی از رفتن به این مراسم تحمیلی خودداری كرد.

در پی دستور ثابتی ساواك یزد كه از میزان محبوبیت وی در نزد مردم آگاه است، جرأت احضار او را نمی‌كند و موضوع را به گردن شهربانی می‌اندازد و بر طبق اسناد موجود سندی از اقدام شهربانی یافت نشد.

«از شهربانی به من تلفن شده كه مطالبی را عنوان نكنم، چهار حالت دارد: یا می‌گیرند، یا زندانی یا تبعید می‌كنند و یا می‌كشند. اگر بكشند، قطره قطره‌ی خون من، صدوقی‌ها خواهد شد.

فعلاً شما شعاری ندهید و اقدامی نكنید تا ببینیم با ما كنار می‌آیند یا نه».

به رغم مراقبت‌های ویژه ساواك بر طبق اسناد موجود آیت‌الله صدوقی با زیركی خاصی ارسال كمك‌های مالی و وجوه شرعیه را به دفتر امام در نجف، افزایش داده و تمام تلاش‌های ساواك را ناكام می‌گذارد.

در سال 1354 ساواك اقدام به جلوگیری از ادامه كار بنای ساختمان مؤسسه عظیم صدوق كه توسط ایشان در دست احداث بوده، می‌نماید و در پی تصمیم آیت‌الله صدوقی برای سفر به عراق وی را ممنوع‌الخروج می‌نمایند.

در خرداد سال 1356 ساواك از تشكیل سپاه اسلام در استان یزد توسط آیت‌الله صدوقی خبر داده و به مقابله با این حركت تبلیغی كه طی آن و روحانیون به مناطق مختلف استان اعزام شده و به گونه‌ای متشكل در روستا و شهر مستقر می‌شدند، می‌پردازد.

آیت‌الله صدوقی در سال 56 به قصد سفر به مكه درخواست صدور اجازه‌ی خروج از كشور می‌نماید كه ساواك مركز طی دستورالعملی از ساواك یزد می‌خواهد كه «به نحو مقتضی با نامبرده بالا تماس حاصل نماید و ضمن توجیه و تذكر به سوابق وی چنان‌چه حاضر شد، در آینده اعمالی مغایر با مصالح كشور مرتكب نشود و تعهّد اخلاقی و عملی بسپارد با صدور گذرنامه مشارالیه موافقت در غیر این صورت مخالفت به عمل آید».

ساواك یزد طی برگ خبری اعلام می‌كند: «یادشده اظهار داشت حاضر به سپردن تعهّد نبوده و به این ترتیب از رفتن به عربستان سعودی صرف نظر می‌نماید».

با شهادت آیت‌الله حاج آقا مصطفی خمینی در اول آبان‌ماه سال 1356 و اوج‌گیری نهضت امام خمینی، آیت‌الله صدوقی فصل جدیدی از مبارزه‌ی خود را آغاز می‌كند و ضمن برپایی مجالس ترحیم باشكوه برای ایشان در استان یزد، به سازمان دادن مبارزات در بخش وسیعی از كشور دست می‌زند كه نقش محوری وی در لابه‌لای اسنادی كه خواهید خواند،‌ آشكار است».

در سال 56 كه تعداد زیادی از روحانیون و علما در تبعید بودند، وی با عده‌ای از یارانش حركت كرد و راه‌های طولانی را پیمود و به دیدن همه‌ی تبعیدی‌هایی كه در شهرهای مختلف بودند، رفت و طبیعی است كه رفتن ایشان و سركشی‌شان و كمك به خانواده آنان اثر می‌گذاشت.

وی در برگزاری مراسم شهدای 19 دی 56، سفر به قم و دیدار با مراجع حوزه برای كسب تكلیف و تشجیع آنان در جهت تعطیلی عمومی و اعتراض به كشتار 19 دی، تعطیل نمازهای جماعت نقش به سزایی داشته است. وی با صدور اطلاعیه‌ای جشن‌های نوروز سال 57 را تحریم كرد.

آیت‌الله طی بیانیه‌ای به پاس بزرگداشت شهدای بهمن 56 تبریز، در روز پنج‌شنبه 10 فروردین 57، مردم یزد را به اجتماع در مسجد روضه‌ی محمدیه، (حظیره) و برگزاری مراسم فرا خواند. مردم از این دعوت استقبال كرده، هزاران نفر در مسجد و خیابان‌های اطراف اجتماع كردند و پس از سخنرانی، به آرامی به سوی منازل و مقاصد خود رهسپار شدند كه ناگهان با كمین نیروهای پلیس و آتش گلوله‌های آنان مواجه شدند. با كشتار یزدیان،‌ روز دهم فروردین‌ماه سال 57، در سلسله‌ی چله‌هایی جای گرفت كه به سقوط حكومت پهلوی انجامید.

پس از ماجرای دهم فروردین 57،‌ آیت‌الله صدوقی در هر فرصتی اقدام به صدور اعلامیه‌‌ها و بیانیه‌های افشاگرانه می‌كند كه تفصیل آن‌ها از لابه‌لای اسناد ساواك جمع‌آوری شده است. وی با هشیاری كامل و پرهیز از دادن تلفات در طول این دوران، مسجد حظیره را به پایگاهی مستحكم برای انقلاب تبدیل می‌كند.

وی در تلاشی وسیع، مراجع عظام قم را برای برگزاری چهلم شهدای یزد تشویق می‌كند و روز 19/2/57 از سوی مراجع قم در سراسر كشور عزای عمومی اعلام شد.

بعد از بازگشت آیت‌الله صدوقی از قم، ساواك یزد، پیشنهاد تبعید وی را به مركز ارسال می‌دارد. رژیم برای تعدیل مواضع آقای صدوقی دست به كار شده و در یك اقدام كم‌سابقه استاندار یزد به ملاقات آقای صدوقی می‌شتابد. در این ملاقات، آقای صدوقی ضمن تشریح قضایای 19 دی‌ماه و مقاله‌ی احمد رشیدی‌مطلق، به عملكرد رژیم در كشتار مردم در روز دهم فروردین در یزد انتقاد می‌كند.

شهربانی یزد در پی دستور ساواك، آیت‌الله صدوقی را تلفنی تهدید می‌كند و بلافاصله او نیز در سخنرانی یازدهم خردادماه 57 در مسجد حظیره چنین می‌گوید: «از شهربانی به من تلفن شده كه مطالبی را عنوان نكنم، چهار حالت دارد: یا می‌گیرند، یا زندانی یا تبعید می‌كنند و یا می‌كشند. اگر بكشند، قطره قطره‌ی خون من، صدوقی‌ها خواهد شد.

فعلاً شما شعاری ندهید و اقدامی نكنید تا ببینیم با ما كنار می‌آیند یا نه».

همزمان با سایر مراجع آقای صدوقی، روز 15 خرداد 57 را عزای عمومی اعلام می‌كند و از مردم می‌خواهد كه از خانه‌های خود بیرون نیایند و مغازه‌های خود را تعطیل كنند.

همچون گذشته اعلامیه‌های امام، از نجف، تلفنی به منزل ایشان مخابره و پس از ضبط و پیاده شدن، زیر نظر ایشان تكثیر و به سایر نقاط ایران پخش می‌شد».

او در واقعه‌ی هولناك آتش‌سوزی در سینما ركس آبادان اولین كسی است كه با صدور بیانیه‌ای شدیداللحن موضع‌گیریكرده، نقاب از چهره‌ی دسیسه‌گران برمی‌دارد و با انتساب این حادثه دهشت‌انگیز به دولت، رژیم شاهنشاهی را مقصر اصلی این آدم‌سوزی قلمداد كرده، تبلیغات رسانه‌های رژیم را نوعی سالوس و نفاق می‌خواند و مواضع سران آن دولت را اشك تمساح می‌نامد».

وی در جریان روی كار آمدن دولت شریف‌امامی، با صدور اطلاعیه‌ای به افشای توطئه‌ی دولت آشتی ملی دست زده و ادعای روحانی‌زاده بودن شریف‌امامی فراماسونر را به تمسخر می‌گیرد. مقدم - رئیس تازه منصوب شده‌ی ساواك - با اطلاع از فراگیر شدن مبارزات صدوقی، عاجزانه از نماینده‌ی خود در یزد می‌خواهد كه با او ملاقات‌های پی در پی داشته باشند تا مواضع او را تعدیل كنند. این حركت‌ها با هوشیاری آیت‌الله صدوقی ناكام مانده، كمترین سودی عاید آنان نمی‌كند، در مماشات و عقب‌نشینی جریانات ملی‌گرا در مقابله با رژیم سلطنتی و اكتفا به مبارزه‌ی قانونی و امید به جدال پارلمانی و ... كه به قول بارزگان لاجرم می‌بایست به دنبال مردم حركت می‌كردند، وی با ارسال پیام و مذاكرات گوناگون، آنان را به پیروی از خط رهبری فرا می‌خواند.

«به نحو مقتضی با نامبرده بالا تماس حاصل نماید و ضمن توجیه و تذكر به سوابق وی چنان‌چه حاضر شد، در آینده اعمالی مغایر با مصالح كشور مرتكب نشود و تعهّد اخلاقی و عملی بسپارد با صدور گذرنامه مشارالیه موافقت در غیر این صورت مخالفت به عمل آید».

در طبس، آیت‌الله صدوقی اردوگاهی برای كمك به زلزله‌زدگان تحت عنوان «اردوگاه امام خمینی» تشكیل داده و اظهار داشته تمام كمك‌ها حتی هواپیما و وسایل ارتشی به دستور خمینی به این منطقه آمده و كوچك‌ترین كمك خود را به دستور خمینی می‌داند. كلیه‌ی تابلوهای [انقلاب سفید] كه در مسیر خیابان طبس نصب گردیده بود، شكسته شده و الاغی را كه مطالب زننده‌ای روی آن نوشته شده بود در طبس به گردش درآوردند».

محاصره منزل امام در نجف در مهرماه سال 57، وی را به تلاطم واداشته، و قرار از كفش بیرون می‌كند و بدین رو با تشجیع و ترغیب علما و مراجع، در جهت شكستن حصر منزل امام، اقدامات مؤثری به عمل می‌آورد».

ساواك كه از اقدامات آقای صدوقی به ستوه آمده است، دست به دامن بعضی از مراجع از قبیل آیت‌الله شریعتمداری شده و از آنان می‌خواهد كه این «كارگزارجدی خمینی» را تعدیل كنند. آنان اعلام می‌دارند كه با در نظر گرفتن اوضاع و احوال محل و نفوذ مشارالیه اصلح است؛ فعلاً تلفن او قطع و منزلش مورد محدودیت قرار گیرد.. و در صورتی كه لازم بود، تصمیمات جدی‌تری در مورد او اتخاذ گردد.

سرانجام با ابرام و پیگیری او روز یكشنبه 29 شوال مصادف با 10 مهرماه سال 57، در اعتراض به محاصره‌ی بیت امام در نجف، در سراسر ایران اعلام اعتصاب عمومی شد.

با هجرت امام به پاریس، میزان فعالیت آقای صدوقی گسترده‌تر شده و ضمن هماهنگ كردن فعالیت‌ها، یزد و مسجد حظیره و بیت ایشان،‌ به كانال مطمئن پیام‌رسانی و ستاد هماهنگ كننده مبارزات تبدیل می‌شود.

اقدامات كنترلی ساواك و مراقبت شدید آنان، در مهار فعالیت‌های او ثمری نبخشیده، رییس ساواك اصفهان را وادار می‌كند كه طی گزارشی از مركز، كسب تكلیف كند.

«به مبارزه‌ی خود ادامه بدهید و هیچ‌كس حق ندارد برای مجالس و غیره از شهربانی اجازه بگیرد. اگر شهربانی مجلس را به علت اجازه نگرفتن تعطیل كرد، بلافاصله مطلب را درشت بنویسید و بالای محل الصاق و نصب كنید».

«نامبرده‌ی بالا دست از تحریكات خود برنداشته و كماكان مبادرت به صدور اعلامیه نموده و به وسیله‌ی عوامل خود به اصفهان ارسال و مخفیانه توزیع می‌نماید كه نتیجه‌اش تحریك افكار و احساسات مردم و به دنبال آن آشوب و تشنج می‌باشد. مراتب جهت استحضار و هرگونه اقدام لازم اعلام می‌گردد.

در تاریخ 24/7/57 ساواك یزد خبر از قصد مسافرت وی به پاریس می‌دهد؛ اما مسافرت انجام نمی‌شود.

پیش از عزیمت آقای صدوقی به پاریس، ساواك خبر از توزیع اسلحه توسط وی می‌دهد: «شب گذشته در مسجد حظیره توسط شیخ محمد صدوقی تعدادی در حدود 50 قبضه اسلحه كمری بین چند گروه تقسیم و اظهار داشته: عده‌ای كه اسلحه ندارند، قمه و كارد در زیر لباس‌های خود پنهان نموده و در صورت لزوم از آنها استفاده شود».

در تاریخ 18/8/57 ساواك قم در مورد سفر آیت‌الله صدوقی به پاریس، این خبر را به مركز مخابره می‌كند: قرار است آیت‌الله صدوقی و 8 نفر از روحانیون افراطی و مخالفین در این شهرستان، بنا به دعوتی كه از پاریس از ایشان شده، به پاریس عزیمت و پس از پیوستن به آیت‌الله خمینی، ترتیب تشكیل و اعلام حكومت جمهوری اسلامی ایران را در پاریس داده شود و در مقرّ آن در پاریس و تحت نظر خمینی، برنامه‌های آینده را تنظیم نمایند».

سرانجام وی در تاریخ 13/8/1357 به طرف پاریس پرواز می‌كند.

طبق گزارش نمایندگی ساواك در فرانسه، محور مذاكرات آیت‌الله صدوقی با امام خمینی، در مورد اعتصابات بازار و چگونگی ساماندهی مبارزات مردم و جلوگیری از فشار بیش از حد به كسبه بوده است.

با فرا رسیدن محرم سال 57، كه امام ماه پیروزی خون بر شمشیرش لقب داد، دامنه‌ی مبارازت مردم گسترش غیرقابل محاسبه‌ای یافت. رژیم، شرط برگزاری مجالس عزاداری سالار شهیدان را منوط به كسب اجازه از شهربانی و كلانتری‌ها كرده بود و در رسانه‌های گروهی خویش بر این مطلب اصرار می‌ورزید. امام طی پیامی به عموم توصیه كردند كه به رغم انف رژیم در برگزاری مجالس خویش از شهربانی و ساواك اجازه نگیرند.

آیت‌الله صدوقی نیز طی سخنانی در مسجد حظیره در این باره می‌گوید: «به مبارزه‌ی خود ادامه بدهید و هیچ‌كس حق ندارد برای مجالس و غیره از شهربانی اجازه بگیرد. اگر شهربانی مجلس را به علت اجازه نگرفتن تعطیل كرد، بلافاصله مطلب را درشت بنویسید و بالای محل الصاق و نصب كنید».

در پی انعكاس این نظر بین مردم، به اعتراف شهربانی یزد، هیچ‌كس برای برقراری مجلس عزاداری به آنان مراجعه نمی‌كند».

به دنبال حركت انفعالی مأمورین ژاندارمری در جمع‌آوری عكس‌های امام خمینی از میان مغازه‌ها، وی اعلام اعتصاب می‌كند. پس از این اعلام، رژیم به گونه‌ای سراسیمه تصمیم به تشكیل شورای تأمین استان می‌گیرد و به صورتی آشكارا عقب‌نشینی می‌كند. «شورای تأمین استان یزد تشكیل و به او اطمینان داده شود كه مأمورین از این تاریخ به بعد با عكس‌های امام خمینی كاری نخواهند داشت».

آیت‌الله صدوقی با تشكیل «كانون معلّمان» در یزد به سازماندهی معلّمان و فرهنگیان پرداخته، اعتصاب بزرگ فرهنگیان را به راه می‌اندازند. به دنبال تشدید فشارهای مردم یزد به رهبری آیت‌الله صدوقی در تاریخ 17/10/57 رییس ساواك یزد طی گزارشی به مركز، در واقع مراتب انحلال ساواك را اعلام كرده و از عدم امنیت برای خبرچینان و نیروهای ساواك خبر می‌دهد و پرونده‌ها و مدارك مربوطه را به شهربانی منتقل می‌كند.

به دنبال تحصن روحانیت مبارز در دانشگاه تهران، آیت‌الله صدوقی نیز به جمع آنان پیوسته در پی بازگشت پیروزمندانه امام در روز 12 بهمن، آیت‌الله صدوقی پس از دیدار با رهبر و مراد خود، روز 13 بهمن به یزد بازمی‌گردد و مردم یزد از وی استقبالی بی‌نظیر به عمل می‌آورند.

ادامه دارد

منبع: كتاب یاران امام به روایت اسناد ساواك

مطالب مرتبط:

صدوقی؛خضر زمان

همیشه حاضر

رهرو راه مولا