قصه های حیوانات

لطفا منتظر باشید ...
پنهان کردن پلیر
صوت تبیان بارگذاری صوت
آلبــــوم
تک فایــــل
ویدئوهــــا
تعداد نتایج : 331
داستان خوشگل کودکانه با عنوان «آقا فیله چه مهربونه!» برای بچه های عزیز و ناز «در جنگل زیبایی همه ی حیوانات با هم زندگی می کنند و به هم کمک می کنند. خارپشت و خرگوش و سنجاب خانه شان نزدیک هم است. یه روز خرگوش زودتر از خواب بیدار شد و کیکی را درست کرد...» تهیه شده در ایران صدا
06':03''
84556
99
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (دو تا شغال، قالب پنیری پیدا کردند. قرار شد که پنیر را به قسمت مساوی بین خودشان، تقسیم کنند. اما روباه، برای پنیر نقشه کشیده است) (تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
04':00''
68031
-1
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (توی یک جنگل زیبا، خانم بزه و بزغاله اش زندگی می کردند. یک روز بزغاله بازیگوش، به دست گرگ افتاد. خانم بزه رفت تا بچه اش رو از دست گرگ نجات بدهد) (تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
05':42''
144040
-1
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (سبزک، قورباغه کوچولویی بود. اون هر روز با دوستانش بازی می کرد.)(تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
05':34''
47887
-1
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (سانتی، کرم کوچولویی بود که وقتی راه می رفت، بقیه حیوانات فکر می کردند او چیزی را اندازه می گیرد!)(تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
05':58''
39831
60
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (توی جنگل سرسبز، وقتی بهار اومده بود، همه تلاش می کردند که خانه هایشان را تمیز بکنند.)(تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
04':51''
34122
50
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (یک روباه حیله گری بود که کارش خوردن مرغابی ها و گوسفندها بود. اون ادعا می کرد که میتونه آینده رو پیش بینی بکند) (تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
06':33''
114541
106
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (گربه کوچک می خواهد برای خودش دوست پیدا کند. او دنبال یک دوست قشنگ می گردد. اما او دچار یک اشتباه شده است.)(تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
04':57''
22332
29
0
داستان زیبای کودکانه تقدیم به فرزندان خوب ایران زمین (در دهکده اسباب بازیها، میمون همه را مسخره می کرد. اما حالا میمون به دردسر افتاده است.)(تولید شبکه ماهواره ای هدهد)
05':10''
26631
-1
0
داستان قشنگ کودکانه «مرغابی ها و ماهی ها» تولید شده توسط ایران صدا «کنار رودخانه ای بزرگ چند مرغابی با هم زندگی می کردند. آن ها با ماهی های رودخانه دوست بودند و با هم بازی می کردند تا اینکه روزی...» تقدیم به بچه های نازنین
09':17''
71880
88
0
حکایت زیبای کودکانه « گردش حیوانات در صحرا» تولید شده توسط ایران صدا «در یک روستای سبز و قشنگ مرغی بود با جوجه ی کوچکش زندگی می کردند و مرغابی هم همسایه ی خوب آن ها بود. روزی آن ها به گردش رفتند...» تقدیم به بچه های نازنین
10':47''
35720
-1
0
حکایت زیبای کودکانه «گربه و طوطی» تولید شده توسط ایران صدا «قصه گربه و طوطی که با هم دوست بودند و به خوبی با هم بازی می کردند اما گربه به طوطی طمع کرد و نتیجه کارش رو دید، اما چطور؟! بیاید با هم قصه رو گوش کنیم» تقدیم به بچه های عزیز
06':53''
63069
25
0
حکایت زیبای کودکانه «گاو شیر ده» تولید شده توسط ایران صدا «بهار تازه آمده بود و همه جا داشت سبز می شد. احمد کوچولو به همراه پدر و مادرش به روستایی که پدربزرگش در آن زندگی می کرد رفتند. روزی که احمد کوچولو از خواب بیدار شد به حیاط رفت و دید...» تقدیم به بچه های عزیز
05':39''
45126
22
0
حکایت زیبای کودکانه «کلاغ دوست داشتنی» تولید شده توسط ایران صدا «در این قصه ما بلبلی بود خوش صدا که همه از او و صدای زیبایش خوششان می آمد اما یک کلاغ بدجنسی هم بود که به بلبل حسودی می کرد و...» تقدیم به بچه های عزیز
08':19''
20375
31
0
حکایت زیبای کودکانه «میوه فروش و روباه و گرگ» تولید شده توسط ایران صدا «در روستایی کوچک یک مغازه میوه فروشی بود که صاحب آن پیرمرد مهربانی بود و پیرمرد گرگی داشت که از مغازه نگهداری می کرد...» تقدیم به بچه های خوب و نازنین
09':30''
64970
25
0
داستان جالب کودکانه «کلاغ شیطون» تولید شده توسط ایران صدا «روی درخت بلندی، روی یک شاخه کلاغ شیطونی لانه ساخته بود. لانه ی کلاغ نزدیک خانه پریا کوچولو بود. بعضی وقت ها پریا با اجازه مادرش برای کلاغ پنیر می گذاشت...» تقدیم به بچه های خوب و نازنین
06':20''
23428
17
0
داستان جالب کودکانه «کبوتران و عقاب» تولید شده توسط ایران صدا «قصه درباره همکاری چند تا پرنده با هم است. در این داستان کبوتر مهربان و دانا چندین فرزند دارد که منتظر است فرزندانش زودتر بزرگ بشوند ولی...» تقدیم به بچه های خوب و نازنین
11':11''
22129
-1
0
داستان زیبای کودکانه «بزغاله کوچولو» تولید شده توسط ایران صدا « بزغاله کوچولویی که تازه متولد شده بود شروع کرد به مکیدن شیر از مادرش. وقتی کاملا سیر شد رو کرد به مادرش و گفت که اینها چی هست که در سر شما هست؟» تقدیم به بچه های خوب و نازنین
08':06''
22406
23
0
داستان زیبای کودکانه «کلاغ باهوش» تولید شده توسط ایران صدا «کلاغی بود که به مسافرت رفتن علاقه زیادی داشت. کلاغ دوست داشت دیدنی های همه جا را ببیند...» تقدیم به بچه های خوب و نازنین
04':23''
17783
-1
0
داستان زیبای کودکانه «خرس کوچولو» تولید شده توسط ایران صدا «خرسی در یک جنگل قشنگ یک خرس کوچک با مادرش زندگی می کرد. یک روز صبح که خرس از خواب بیدار شد دید مادرش هنوز خواب است...» تقدیم به بچه های خوب و نازنین
11':14''
64780
41
0
قصه زیبای کودکانه «قورباغه مغرور» تولید شده در ایران صدا «سال ها پیش چند حیوان با هم دوست و همسایه بودند. آن ها یک روز قرار گذاشتند که دسته جمعی به گردش بروند ولی وقتی به رودخانه رسیدند همه ایستادند...» برای بچه های خوب و نازنین
11':16''
32766
15
0
قصه زیبای کودکانه «قورباغه ی خوش باور» تولید شده در ایران صدا «کنار یک رودخانه ی پر آب ، یک خاله قورباغه زندگی می کرد که خیلی خوش باور بود و هر کس به او چیزی می گفت، حرف او را باور می کرد. یک روز حیوانات خواستند سر به سر او بگذارند...» برای بچه های خوب و نازنین
11':41''
22887
17
0
قصه زیبای کودکانه «یوز حنایی» تولید شده در ایران صدا؛ نویسنده: محمد رضا یوسفی «شکارچی‌ها از هر طرف، با تفنگ‌های پر از گلوله به یوز حنایی نزدیک می‌شدند. یکی از آنها تیری شلیک کرد، تیر به سنگی در کنار یوزحنایی خورد، او از جا پرید و و حشت‌زده فرار کرد. دو شکارچی فریاد کشیدند و دویدند...» برای بچه های خوب و قشنگ
11':22''
7751
9
0
قصه زیبای کودکانه «مار بدجنس» تولید شده در ایران صدا «در یک جنگل قشنگ حیوانات زیادی زندگی می کردند. آن ها زندگی خوبی داشتند. ولی یک روز اتفاقی افتاد که همه ی حیوانات ناراحت شدند...» برای بچه های خوب و قشنگ
05':59''
24500
-5
0
قصه قشنگ کودکانه «الاغه و کلاغه» نویسنده: اسد الله شعبانی؛ گوینده: خانم آزاده آل ایوب «الاغه علفش را خورد. آبش را هم نوشید تووی علفها غلتی زد و با خوشحالی آواز خواند: عرعر... بعد هم از جایش بلند شد و گفت: حالا باید بروم کمی گردش کنم. آن وقت از تپه ای که تووی علفزار بود، بالا رفت. آن طرف تپه چند درخت بود. وی درختها کلاغها لانه داشتند کلاغها و کلاغکها پای درخت جمع شده بودند و غذا می پختند...» منبع: ایران صدا
10':39''
37483
-2
0
قصه قشنگ کودکانه «فیل در جنگل» تقدیم به بچه های خوب عزیز «داستان فیل عظیم‌الجثه‌ایه که در جنگل راه میره و هیچ توجهی به حیوونای کوچیکی که ممکنه زیر گامهای اون له بشن و آسیب ببینن نداره! اما بز و مار و موش تصمیم می‌گیرن تا فیل جنگل رو ادب کنن...» منبع: ایران صدا
09':57''
10819
8
0
داستان زیبای کودکانه «فیل پودینگی» تقدیم به بچه های خوب عزیز؛ گوینده: اعظم حبیبی «قراره سری بزنیم به یه سیرک و بریم سراغ قصه فیل، اما این فیل با فیل‌هایی که شما تا به حال تووی تلویزیون دیدید خیلی فرق داره، می‌پرسید چه فرقی؟ داستان رو گوش کنید تا خودتون متوجه بشید» منبع: ایران صدا
08':54''
4084
3
0
داستان زیبای کودکانه «حلزون قهوه ای» تقدیم به بچه های خوب عزیز «داستان حلزونی که رنگ صدفش قهوه ای است. یک روز بعد از این که باران قطع می شود حلزون از صدفش بیرون می آید...» منبع: ایران صدا
07':30''
7871
-1
0
داستان زیبای کودکانه «پروانه مهربان» تقدیم به بچه های خوب عزیز «پروانه قشنگی در یک باغ زیبایی زندگی می کرد و هر روز صبح با گلها صحبت می کرد و برایشان قصه می خواند. گلها هم خیلی پروانه مهربان را دوست داشتند تا اینکه یک روز در باغ باز شد...» منبع: ایران صدا
07':13''
11133
-1
0
داستان زیبای کودکانه «غازها» تقدیم به بچه های خوب عزیز «در کنار رودخانه ای چندغاز زیبا که بسیار اهل کار و تلاش بودند و خیلی هم با هم دوست بودند زندگی می کردند. در کنار رودخانه مردابی بود که در آن جا هم تعدادی غاز با هم زندگی می کردند، غازها بسیار تنبل بودند...» منبع: ایران صدا
09':24''
11236
0
داستان زیبای کودکانه «گوساله شکمو» تقدیم به بچه های خوب عزیز «در روستایی گوساله شکمویی زندگی می کرد که فقط شیر مادرش را می خورد. همسایه های خانم گاوه بخاطر گوساله شکمو او را مسخره می کردند. تا یک روز ...» منبع: ایران صدا
10':50''
16751
4
0
داستان زیبای کودکانه «غذای مورچه ها» تقدیم به بچه های خوب «در یک جنگل سبز و قشنگ حیوانات زیادی زندگی می کردند که وقتی صبح می شد همه دنبال غذا می رفتند. یک روز مورچه خانم و بچه هایش به دنبال غذا رفتند...» منبع: ایران صدا
07':18''
10358
2
0
داستان زیبای کودکانه «شیر و مرد روستایی» تقدیم به بچه های خوب «در یک روستای کوچک مردی به همراه همسرش زندگی می کرد. آنها وقتی محصولشان را برداشت کردند با هم گندم ها را کیسه کردند تا مرد آن ها را به شهر ببرد و بفروشد...» منبع: ایران صدا
11':35''
5437
1
0
قسمت اول از داستان زیبای کودکانه «عنکبوت کوچولو» تقدیم به عزیزان مهربان «یک شب عنکبوت کوچولو خواب می بیند که یک آدم به اتاقش آمده. عنکبوت کوچولو هر شب همون خواب را می دید...» منبع: ایران صدا
10':43''
14150
1
0
قسمت دوم از داستان زیبای کودکانه «عنکبوت کوچولو» تقدیم به عزیزان مهربان «جورج، عنکبوت کوچک داستان از آدمها خیلی می ترسید و این مساله باعث نگرانی پدر و مادرش شده بود تا اینکه یک روز پدر جورج کوچولو تصمیم گرفت با او صحبت کند و علت ترس پسرش را بفهمد. وقتی آنها نشستند و با هم صحبت کردند جورج گفت: از اینکه آمها دوتا پا دارند و همبرگر به جای مگس می خورند می ترسد و...» منبع: ایران صدا
09':13''
6517
0
داستان زیبای کودکانه «قارچ» تقدیم به عزیزان مهربان «یک روز میان سبزه یک مورچه از لونش خارج شد و در همین موقع باران شدیدی بارید و دیگه نتونست دوباره به لونش برگرده در همین موقع چشمش افتاد به یه قارچ و ...» منبع: ایران صدا
07':58''
19875
1
0
داستان زیبای کودکانه «عاقبت دروغگو» تقدیم به عزیزان مهربان «روزی از روز ها پا کوتاه داشت در صحرا قدم می زد و فکر می کرد که صداهایی شنید. نگاه کرد و دید همه ی حیوانات دور هم جمع شده اند و یک صدا می گویند دروغگو دشمن خداست. او فهمید حیوانات از دست خروس قندی عصبانی اند...» منبع: ایران صدا
12':43''
32899
3
0
داستان زیبای کودکانه «طوطی و شاهزاده خانم» تقدیم به عزیزان مهربان «تاجری بود که پسری داشت، این پسر بسیار تنبل بود. از قضای روزگار تاجر بیمار شد و در هنگام مرگ از پسر قول گرفت که وقتی احساس کردی که نه راه پس و نه راه پیش داری، و مجبور شدی خودت را بکشی وسایلی را برای تو آماده کرده ام...» منبع: ایران صدا
09':00''
4051
-1
0
قسمت اول از قصه زیبای کودکانه «شیر و شغال» برای بچه های خوب و نازنین «در روزگاران قدیم در گوشه ای از سرزمین سرسبز هندوستان شغالی مهربان زندگی می کرد و هیچ حیوانی را شکار نمی کرد. روزی پادشاه جنگل داستان زنگی شغال را می شنود...» منبع: ایران صدا
09':26''
11250
-4
0
قسمت دوم از قصه زیبای کودکانه «شیر و شغال» برای بچه های خوب و نازنین «شیر باور نمی کرد که شغال غذای شیر را برداشته ولی حیوانات دیگر اصرار داشتند که او این کار را کرده...» منبع: ایران صدا
12':22''
5626
1
0
قصه زیبای کودکانه «شغال خر سوار» برای بچه های خوب و نازنین «شغال خیلی تنبلی بود که قصد فریب حیوانات دیگر را داشت و همیشه طمع می کرد...» منبع: ایران صدا
09':13''
5709
1
0
قصه زیبای کودکانه «شیر و دو روباه» برای بچه های خوب و نازنین «قصمون درباره شیری است که فریب دوتا روباه را میخورد و جانش به خطر می افتد. شیر قصمون طمع کار بوده و بخاطر همین فریب می خورد...» تولید شده توسط ایران صدا
08':46''
69172
2
0
قصه زیبای کودکانه «شهر قشنگ جنگلی» نویسنده: آقای اسدالله شعبانی و گوینده: آزاده آل ایوب «یکی بود یکی نبود، در یک جنگل دور شهری قشنگ و زیبا بود که همه حیوانها در آنجا با خوبی و خوشی زندگی می کردند. در آن شهر یک خوک کله پوک بود که خیلی تنبل بود. خونه ی او تبدیل به کثیف ترین خونه شهر شده بود» تولید شده توسط ایران صدا
08':24''
4557
2
0
حکایت زیبای کودکانه «شغال نادان» تقدیم به بچه های عزیز «نزدیک یک ده کوچک دو شغال با هم زندگی می کردند که یکی از آن ها خیلی ترسو بود. آن ها هر شب به باغ های مردم ده می رفتند و انگور های رسیده را می خوردند...» تولید شده توسط ایران صدا
12':04''
3149
2
0
حکایت زیبای کودکانه «مرد شتربان و مار» تقدیم به بچه های عزیز «یک روز وقتی مرد شتربان از یک دشت بزرگ می گذشت دید که قسمت بزرگی از دشت در حال سوختن در آتش است...» تولید شده توسط ایران صدا
09':01''
4852
-2
0
حکایت زیبای کودکانه «شغال دانا» تقدیم به بچه های عزیز «در پایین کوه بلندی درخت سبز و بزرگی بود که خانم زاغی روی آن لانه کرده بود ولی از شانس بد کمی آن طرف تر مار بدجنسی لانه داشت...» تولید شده توسط ایران صدا
07':59''
9085
4
0
حکایت آموزنده کودکانه «شتر مرغ تنها» تقدیم به بچه های عزیز «کنار جنگلی حیوانات زیادی زندگی می کردند. به تازگی شتر مرغی هم راهش به آن اطراف افتاده بود و چون بین حیوانات غریبه بود زندگی خوبی نداشت...» تولید شده توسط ایران صدا
09':35''
5948
2
0
حکایت آموزنده کودکانه «موش تنها» تقدیم به بچه های عزیز « روزی روزگاری موش تنهایی زندگی می کرد. یک روز که این موش دلش از تنهایی گرفته بود برای گردش از لانه اش بیرون آمد...» تولید شده توسط ایران صدا
11':20''
4074
2
0
داستان قشنگ کودکانه «شاخ بزغاله» تقدیم به بچه های عزیز ایران «سال ها پیش در یک صحرای قشنگ بزغاله ی کوچکی بود که خیلی دوست داشت مثل پدر و مادرش شاخ داشته باشد و فکر می کرد آن روز همه از او می ترسند...» تولید شده توسط ایران صدا
12':19''
15112
4
0
داستان قشنگ کودکانه «سیب قدقدا خانم» تقدیم به بچه های عزیز ایران «روزی از روزها قدقدا خانوم و قندی در روستا قدم می زدند که ناگهان صدای پاکوتاه را شنیدند که به طرف آن ها آمد. پاکوتاه می خواست از پیش آن ها برود به ده بالایی پیش خواهرش...» تولید شده توسط ایران صدا
12':40''
11623
2
0

هنرمندان