• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
برای مشاهده معانی و تفاسیر هر آیه بر روی متن آیه کلیک نمایید.
سوره : الفجر  آیه شماره : 5
ریشه کلمه : حجر
فعل : حجر
معنی : سنگ، منع، حرام جمع آن «احجار» و «حجارة» و «حجور» است.
توضیح : «حَجَر» و «تحجير» آن است كه بر اطراف محلى سنگ بچينند، محل تحجير شده را حِجر گويند. حجر كعبه (حجر اسماعيل) طبرسى گويد علّت اين تسميه ممنوع الدخول بودن آن در طواف است. بدين اعتبار «حجر» را «منع» معنى كرده‏اند زيرا كه در آن يك نوع سنگينى هست. عقل را نيز حجر گفته‏اند كه شخص را از خواسته‏هاى نفس منع مى‏كند. حرام را از جهت ممنوع بودن حِجر گفته‏اند [انعام:138] . اصحاب حجر که همان قوم ثمود، قوم صالح هستند. زيرا نام شهرشان حجر بود و چون آنها از كوهها خانه مى‏تراشيدند و خانه هايشان محصور از سنگها بود. نقل شده كه چون كسى در جاهليّت در ماه حرام شخصى را ميديد و مى‏ترسيد كه او را بكشد مى‏گفت: «حجرا محجورا» يعنى كشتن من بر تو حرام است.