تبیان، دستیار زندگی
در فقه اسلام کتابی مانند جواهر الکلام نیست
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

كتابی كه در 32 سال نوشته شد

جواهر

به مناسبت سالروز رحلت آیةالله محمدحسن نجفی

در سال 1200 ه.ق در خانه شیخ محمد باقر نجفی کودکی به دنیا آمد که محمد حسن نامیده شد. جدّ سوم محمد حسن از اصفهان به نجف رفت و در نجف اقامت کرد و به این ترتیب این خاندان نجفی شدند و در آن شهر ماندند. محمد حسن دوران کودکی خود را در دامان خاندان علم و فضیلت سپری کرد و وارد حوزه علمیه نجف شد. او دروس مقدماتی را به سرعت فراگرفت ودر سایه تلاش زیاد در جوانی به درس خارج فقه و اصول كه بالاترین سطح درسی حوزه‌های علمیه است، راه یافت. محمد حسن سالیان دراز در درس‌های اساتید بزرگی چون آیت الله شیخ جعفر کاشف الغطاء، آیت الله سید مهدی بحرالعلوم، آیت الله سید جوادعاملی و آیت الله شیخ موسی کاشف الغطاء شرکت کرد. در 25 سالگی به درجه اجتهاد رسید و به تدریس علوم اسلامی همت گمارد. ایشان این امتیاز را داشت که همه شاگردانش از علمای بزرگ و سرشناس بودند و به گوشه و کنار جهان اسلام پخش شدند و به مرجعیت رسیدند. تعداد شاگردان حوزه درسی صاحب جواهر را نمی‌توان به شماره آورد. برخی از شاگردان او عبارتند از آیت الله سید حسین کوه کمری، آیت الله شیخ جعفر شوشتری، ملا علی کنی و شیخ محمد ایروانی.

صاحب جواهر تالیفات زیادی دارد که مهمترین آنها عبارت است از کتاب جواهر الکلام؛ صاحب جواهر در مدت 32 سال جواهر را نوشت و از 25 سالگی شروع به نوشتن آن کرد. علامه سید محسن امین می‌گوید: در فقه اسلام کتابی مانند جواهر الکلام نیست.

شیخ انصاری درباره جواهر می‌گفت: برای مجتهدی که می‌خواهد احکام الهی را استنباط کند، کافی است که كتاب جواهر و كتاب وسایل الشیعه شیخ حرّ عاملی راداشته باشد.

آیةالله نجفی در مدت 32 سال كتاب جواهر را نوشت و از 25 سالگی شروع به نوشتن آن کرد. علامه سید محسن امین می‌گوید: در فقه اسلام کتابی مانند جواهر الکلام نیست.

صاحب جواهر لباس تمیز می‌پوشید، ظاهری آراسته داشت، بسیار قانع و فروتن بود، برای شاگردانش احترام خاصی قایل بود، طلاب کوشا را گرامی می‌داشت.

ساختن گلدسته برای مسجد کوفه، احداث وضوخانه و مکانی برای سکونت خادمان مسجد سهله، احداث ساختمان حرم مسلم بن عقیل علیه‌السلام و حرم هانی بن عروة در کوفه از کارهای عملی صاحب جواهر است.

صاحب جواهر در اواخر ماه رجب سال 1266 ه.ق به بستر بیماری افتاد. ایشان همه علمای بزرگ نجف را دعوت کرد و پس از این که همه آمدند نگاهی به آنان کرد و گفت:

شیخ مرتضی انصاری کجاست؟

گفتند: نیامده است.

گفت: او را بیاورید.

شیخ انصاری را یافتند و آوردند. صاحب جواهر به شاگردش شیخ انصاری گفت:

در چنین وقت حساسی ما را تنها می‌گذاری؟!

شیخ انصاری گفت: رفته بودم به مسجد سهله تا برای بهبود حال شما دعا کنم.

صاحب جواهر گفت: زمام امور دینی را که به من مربوط است به تو می‌سپارم و پس از من مرجع مردم شما هستید.

صاحب جواهر چند روزی در حال بیماری ماند و روز اول شعبان 1266 قمری وفات کرد. شیعیان بسیار احترام کردند و پیکر او را در مقبره‌ای که خودش در جنب مسجدش آماده کرده بود، دفن کردند.


گلشن ابرار، ج 1، ص 353، بااندكی تصرف

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.