تبیان، دستیار زندگی
این مثل قصه‌ای دارد؛ می‌گویند مردی ادعای پیغمبری کرد. عده‌ای دور او جمع شدند و گفتند: «پیامبران هر یک معجزه‌ای داشتند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پیغمبران را افاده نیست

پیغمبران را افاده نیست

- پیغمبران را افاده نیست

توضیح:

این مثل قصه‌ای دارد؛ می‌گویند مردی ادعای پیغمبری کرد. عده‌ای دور او جمع شدند و گفتند: «پیامبران هر یک معجزه‌ای داشتند. اگر پیامبری، به ما معجزه‌ای نشان بده تا تو را باور کنیم!»

مرد گفت: «باشد، معجزه هم نشانتان می‌دهم. برای ما پیامبران، معجزه امری عادی است؛ هر چه بگویید و هر چه بخواهید، انجام خواهم داد.»

مردم به این سو و آن سو نگاه کردند تا کاری دشوار از او بخواهند و او مجبور شود معجزه‌اش را نشان بدهد.

در همین موقع، چشمشان به درخت بزرگی افتاد که در همان نزدیکی بود. گفتند: «فرمان بده تا درخت نزد تو بیاید.»

مرد پذیرفت و گفت: «خوب است، همین کار را می‌کنم.»

بعد رو به روی درخت ایستاد. سرش را بالا گرفت و با صدایی محکم گفت: «ای درخت! به فرمان پیغمبر خدا نزدیک من بیا!»

درخت از جای نجنبید. مرد بی‌درنگ جلو رفت و نزدیک درخت ایستاد. رو به مردم کرد و گفت: «اینک من و درخت، در کنار هم هستیم، باور کردید؟»

مردم از خنده روی پا بند نبودند. یکی گفت: «معجزه‌ای شگفت بود. ما گفتیم درخت نزد تو بیاید، نه آن که تو نزد درخت بروی.»

مرد گفت: «عجب مردمانی هستید که نمی‌دانید پیامبران غرور و تکبر ندارند.»

گفتند: «می‌دانیم، بر منکرش لعنت!»

مرد گفت: «مگر نه اینکه فضیلت و فروتنی، برترین اخلاق مردان خداست؟»

گفتند: «همین طور است.»

مرد گفت: «چون پیامبران را افاده نیست، به درخت گفتم نزد من آی، نیامد، خوب خود به سوی او رفتم!»

- کاربرد:

این مثل، در تمسخر و ریشخند برای کسی استفاده می‌شود که بی‌اساس و پوچ بودن ادعای بزرگش، به همه ثابت شده باشد؛ ولی سعی کند به هر طریقی، خود را محق نشان دهد.

- معنای لغت:

افاده:  تکبر، خودخواهی و خودبینی.

برگرفته از کتاب فوت کوزه گری

نوشته: مصطفی رحماندوست

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.