• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد نـهـم - صفحه 462 -  استقلال در گرو خروج از غرب زدگي
صفحه : 462
استقلال در گرو خروج از غرب زدگي
تا اين ملت از اين غربزدگي بيرون نيايد استقلال پيدا نمي كند. تا اين نويسنده هاي ماكتابهايشان به اين وضع است كه هر مطلبي كه مال خود ما هم هست وقتي بخواهند بيان بكنند استشهاد به قول فلان خارجي مي كنند، فلان غربي مي كنند، تا از اين وابستگي شماها در نياييد، استقلال پيدا نمي كنيد. تا اين خانمها - شما را نمي گويم . شما توده هستيد، آن خانمها را مي گويم - تا اينها توجهشان به اين است كه فلان چيز بايد، فلان مد[بايد] از غرب به اينجا بيايد، فلان زينت بايد از آنجا به اينجا سرايت بكند، تا يك چيزي آنجا پيدا مي شود اينجا هم تقليد مي كنند، تا از اين تقليد بيرون نياييد، نه مي توانيد آدم باشيد؛ و نه مي توانيد مستقل باشيد. اگر بخواهيد مستقل باشيد، اگر بخواهيد شما را به اينكه يك ملتي هستيد بشناسند و بشويد يك ملت ، از اين تقليد غرب بايد دست برداريد. تا در اين تقليد هستيد، آرزوي استقلال را نكنيد. تا اين نويسنده هاي ما،نويسندگان ما، همه حرفهايشان غربي است ، اين را دست از آن برندارند، اميد نداشته باشند كه ملتشان مستقل بشود. تا اين اسمهايي كه در خيابانها و در داروخانه ها و در كتابهاو در پارچه ها و در همه چيزتان ، فقط مساجد است كه اسما خارجي را ندارند! آن هم براي اينكه روحانيون تا حالا به حسب نوعشان آن جور نشده اند؛ و الا همه چيز بايد يك اسم غربي داشته باشد. هم آنهايي كه مي نويسند اسم غربي مي گذارند؛ هم شما كه مي خواهيد بخوانيد. اينهايي كه مي خواهند بخوانند تا يك اسم آن طور نباشد به آن
نيست آنجا؟ گفته بود يا هست ، يا نمي شناسيم . آن طور كه آن آقا نقل مي كرد، گفته بودامين الملك از - مثل اينكه همچو چيزي از ما بهتر است . طبيب خوب داريم ، لكن مغزهايمان مغزهاي غربي شده است ، خود طبيبها هم همين طورند. خودشان هم وقتي پيش خودشان برويد مي گويند ديگر بايد بروي اروپا. براي اينكه خودشان هم مغزشان اين طوري شده ، خودشان را گم كرده اند. قدرت را از دست داده اند. حيثيت [و] مليت خودشان را از دست داده اند؛ و [از] دست داده ايم همه مان .