• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد نـهـم - صفحه 431 -  هراس غرب از تربيت انسان متعهد در شرق
صفحه : 431
هراس غرب از تربيت انسان متعهد در شرق
آنها از انسان مي ترسند، از يك انساني كه متعهد باشد و مقابلشان بايستد مي ترسند.آنها ديدند كه يك مدرس - خدا رحمتش كند - وقتي در مجلس بود نمي گذاشت خيلي كارها انجام بگيرد. وقتي التيماتوم روس آمد براي مجلس شورا راجع به گذراندن يك مطلبي كه حالا من يادم نيست ، و [تهديد] كردند كه لشكر روس حركت كرده است طرف ايران ، يا از طرف قزوين دارند مي آيند و بايد اين كار را انجام بدهيد، در نوشته يكي از همين خارجيهاست - كه اوضاع ايران را نوشته - نوشته است كه مجلس سكوت كرد چه بكند! او نوشته است كه در بين اينها يك نفر روحاني كه دستش مي لرزيد آمدايستاد گفت : حالا كه بناست از بين برويم ، چرا خودمان خودمان را از بين ببريم . نخير، ردمي كنيم . رد كرد، و آنها هم قدرت پيدا كردند رد كردند و آنها هم هيچ كاري نكردند.همان ارعاب بود!
اين را بدانيد اكثر از باب ترساندن است ، نه عمل . اين دو تا قدرت مقابل هم ايستاده اند؛ شرق و غرب . اين از او مي ترسد. آن از اين مي ترسد. عمل نمي كنند؛ اماارعاب مي كنند. در زماني كه - خصوصا اين اخير - من مقداريش را خارج بودم ، اينهاارعاب مي كردند اگر بخواهيد برويد چه خواهد شد، ما چه خواهيم كرد. و من مي دانستم اين ارعاب است . آنها هميشه بنايشان اين است كه ارعاب كنند بترسانند. كشتيشان رابياورند در آبهاي خليج ! نمي خواهند عمل كنند، مي خواهند ما را بترسانند، ما نبايدبترسيم ، بايد متحول بشويم از اين غربيت به شرقيت ، يعني خودمان را بشناسيم ؛ بدانيم ماخودمان چه كاره ايم . زندگي ما چه جور بايد باشد؛ وضع ما چه جور بايد باشد. نمي گويم علوم غرب را و علوم شرق را قبول نكنيم . نخير، بايد اينها را قبول بكنيم . اما نبايد خودمان را ببازيم ؛ خودمان را هيچ حساب بكنيم . نبايد دو نفر آدم كه فرض كنيد در معلومات مساوي ، [آن ] شرقي [و اين ] غربي ، ما همچو خودمان را ببازيم كه تا او يك اصطلاح غربي گفت ، يا فرض كنيد در غرب يك ديپلمي تهيه كرده است ، ما همه متوجه به اوبشويم ؛ نه ديگر اين ديگري هيچي همه اينها براي اين است كه در طول مدتي كه