• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد نـهـم - صفحه 429 -  احياي مفاخر شرق
صفحه : 429
ميل ندارم اسمش را ببرم (1) - اين گفته بود كه ما همه چيزمان بايد انگليسي بشود! ما اگربخواهيم آدم باشيم ، همه چيزمان بايد انگليسي باشد! آتاتورك (2) هم در تركيه ، من مجسمه اش را ديده ام ايستاده و دستش را اين طور بلند كرده است . به من گفتند كه اين دستش را رو به غرب بلند كرده ، به اين [معنا] كه همه چيز بايد غربي بشود. اين براي اين بوده است كه ما از آن چيزهايي كه خود شرق داشته است غافل شديم . قانون (3) ابوعلي الان هم در غرب شايد مورد استفاده باشد؛ ما از او غافليم . كتابهاي طبي و فلسفي و اينهاكه در شرق هست ، غربيها از آنها استفاده كردند و متاع خود ما را به خودمان مي خواهندبرگردانند و ما غفلت داريم .
احياي مفاخر شرق
دروغين بودن ادعاي تمدن بزرگ شاه
لكن در زمان محمدرضا، در ذهن من است كه يك وقتي يكي از بستگان او مبتلا به لوزتين بود، از خارج برايش طبيب آوردند كسي كه مي گويد من مثلا مي خواهم به "تمدن بزرگ " برسانم ! اين دروغ را مي گويد، از يك همچو آدمي يك همچو عملي صادر بشود كه مثلا شاه يك مملكت در ايران نيافته يك نفر را كه لوزتين عمل بكند، از
آن چيزي كه الان براي همه ما لازم است اين است كه ما خودمان را از اين غربزدگي نجات بدهيم . بفهمانيم به خودمان كه ما شرقي هستيم و اهل شرق هستيم و ماثر شرق رااحيا كنيم . تا اين مطلب هست كه ما خودمان را نمي شناسيم و نشناختيم ، نمي توانيم يك استقلال صحيح پيدا كنيم . عمده استقلال ، استقلال فكري و روحي است . يك عده اي ازاطبا كه آمده بودند يك وقتي اينجا و من راجع به اينكه دانشگاهها چرا بايد طوري باشدكه طبيب ما نداشته باشيم كه مردم بروند به خارج . گفتم طبيب داريم ، لكن مي روند به خارج ، چرا بايد اين طور باشد؟ ما خودمان [بايد] داشته باشيم .