• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد نـهـم - صفحه 232 -  از نقشه هاي استعمار
صفحه : 232
اينطور است . همان وقتي بود كه بعضي از مراجع (2) ما با طياره رفته بودند به مشهد، درهمان اوان كه من از بالاي منبر گفتم كه تو اين حرفهايي كه مي زني ، الان بعضي از مراجع ما با طياره رفتند مشهد، چطور مي گوييد كه اينها مخالف با اينطور مسائلند.
ثمره اصلاحات ارضي شاه
مخالفت با فساد را و مخالفت با تمدن را - البته آن تمدني كه ايشان طرحش را ريخته بود، آن "تمدن بزرگي " كه ايشان طرحش را ريخته بود، همه ملت با آن مخالف بودند نه روحانيت تنها - آن تمدن اين بود كه ما همه كشاورزي مان را به هم بزنيم . و از آن ور هم آن جهت ديگرش را نتوانيم درست بكنيم . بگوييم مي خواهيم مملكت ما صنعتي بشود،كشاورزي اش را به هم بزنيم . صنعتي اش نتوانيم بكنيم يا نكنيم ، عمدا نكردند. آنقدري كه كردند اينكه كشاورزي را به هم زدند براي اينكه امريكايي ها گندمهايشان را توي دريامي ريختند، زيادشان بود، يا مي سوزاندند. خوب بازار درست كردند. بهتر از اين چه كه يك بازاري درست كنند و سالي چقدرها به اينجا بدهند و ارز بگيرند.
آن تمدني كه ايشان مي گفت [اين بود كه ] مراكز فساد در تهران بيشتر از مراكز علم بود. دكانهاي مشروب فروشي بيشتر از دكانهاي كتابفروشي بود. آن را هر آدمي مخالف با آن هست . اينها مي خواستند كه اين دو تا قدرت را از ملت بگيرند. ملت هم وقتي قدرت تفكرش كم باشد خوب نمي تواند كاري بكند و بايد تسليم بشود. از اين جهت نقطه نظرشان به دانشگاه بود و به مدارس علمي . بيشتر به اين دو تا، منتها با هر كدام به يك فرم خاصي عمل مي كردند.
از نقشه هاي استعمار
و يكي از نقشه هاي آنها هم اين بود كه اين دو تا قدرت را نگذارند با هم باشند. اولاقدرت را ازشان بگيرند - و ثانيا حالا چنانچه يكوقتي از دستشان در رفت و در بين اينها