• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد نـهـم - صفحه 197 -  آزادي ؛ هديه اي الهي
صفحه : 197
را كه يك پاسبان در بازار بزرگ ايران - كه تهران است - اگر مي آمد و مي گفت بايد بيرق بزنيد، كسي به خود اجازه نمي داد، فكر نمي كرد كه مي شود مقابل او ايستاد. همين ملت باهمين ضعف در ظرف يك سال و چندي به خيابانها ريخت و گفت ما شاه رانمي خواهيم ؛ ما ابرقدرت ها را محكوم مي كنيم . اينهايي كه از يك پاسبان مي ترسيدند ازتوپ و تانك و مسلسل هراس نداشتند، خانمهايي كه در قبل وضعشان يك نحو ديگري بود و رژيم آنها را به يك مسائل ديگري مشغول كرده بود، متحول شدند به كساني كه درمقابل رژيم ايستادند و با برادرها همدوش بلكه مقدم در اين نهضت شركت كردند و اين تحولها، تحولهاي اعجازآميز بود.
حس تعاون در همه ملت
از آن طرف ، تحول ديگري پيدا شد: امروز يك دسته از جوانها، زن و مرد، از اروپاآمدند پيش من و گفتند ما آمديم براي اينكه در روستاها برويم و به مردم خدمت بكنيم .جوانهايي كه سابق در مسائل ديگر فكر مي كردند امروز در اين جور مسائل فكرمي كنند. مي آيند، از اروپا مي آيند، از خارج مي آيند، زن و مردشان مي آيد براي اينكه در روستاها بروند و كمك كنند به روستاييها. چنانچه از داخل ، از دانشگاه ، طبيب ،مهندس ، خانمها، همه مي روند در اين روستاها و كمك مي كنند. اين حس تعاون يك حسي است كه - يك تحولي است - كه اعجاز آميز است و آنچه كه هست خداي تبارك و تعالي انجام داده است . همه چيز را از خدا بدانيد، ما بنده ضعيفي هستيم كه هيچ نيستيم ،هر چه هست او است ؛ و هر چه داريم از او داريم ، و پيروزي ما به دست او واقع شد. ما كه هيچ در دستمان نبود و پيروز بر همه چيز شديم با اراده حق تعالي بود.
آزادي ؛ هديه اي الهي
اين اراده حق تعالي دنبال اينكه شما اجتماعتان ، اجتماع اسلامي بود: يدالله مع الجماعه .(1) اجتماع ، اجتماع اسلامي بود و قيام ، قيام انساني - اسلامي بود و خداوند به شما