• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد نـهـم - صفحه 17 -  اهميت تحول روحي افراد
صفحه : 17
در يك شعاع كم ، چنانچه هر كداممان توجه به همين معنا داشته باشيم ، هر كسي به خودش متوجه بشود، خودش را درست كند، اداره اي كه داراي پانصد نفر مامور است ،هر ماموري آن كاري را كه به او محول است سرش را زير بيندازد و كارش را انجام بدهد،يك اداره درست مي شود، يك وزارتخانه درست مي شود، باقي درست مي شود، همه كشور درست مي شود. اگر يك همچو چيزي در يك كشوري پيدا شد، اين كشور مترقي است . كشور مترقي اين نيست كه سينماهاي كذا داشته باشد و آن كارهايي كه در آن مي شد. يا مترقي آن است كه مراكز فحشا، آن قدر زياد باشد، مشروبخوري آن قدر زيادباشد؛ اين انحطاط است .
ملاك مترقي بودن يك كشور
كشور مترقي اين است كه افرادش مترقي باشند. فرد مترقي آن است كه وظيفه شناس باشد، وظايف اداريش ، وظايف الهيش . اگر انسان وظيفه شناس شد، يك انسان مترقي است ؛ يك انسان عادل است . يك مملكتي اگر ان شاءالله موفق بشويم ، موفق بشويد، به اينكه [در] اين مملكت همه وظيفه شناس بشوند و جمهوري اسلامي بشود، جمهوري اسلامي اين است كه اداره ماليه اش هم اسلامي باشد؛ اداره عدليه اش هم اسلامي باشد.تحول بايد پيدا بشود. تحول در نظام و تحول در افراد كه اين نظام را مي خواهند پيش ببرند. به مجرد اينكه تحول در نظام هم باشد و تحول در افراد نباشد، فايده ندارد. براي اينكه وقتي تحول در افراد نباشد، اگر حالا هم يك كسي يك تحولي در نظام درست كند، فردا همين افرادند كه اين نظام را مي خواهند پيش ببرند؛ همين افراد نظام را معوج مي كنند؛ برخلاف مي كنند.
اهميت تحول روحي افراد
تحول در افراد، در روحيه افراد، ميزان است ، و اين با اين است كه همه آقايان بناي براين بگذارند كه كارهايشان را روي وظيفه شان عمل بكنند. خودشان را ببينند در يك جمهوري اسلامي ؛ ببينند در يك مملكتي هستند كه راس اين مملكت