• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد نوزدهم - صفحه 112 -  رحمت بودن قرآن و پيامبر اسلام براي بشر
سخنراني
زمان : صبح 20 آذر 1363 / 17 ربيع الاول 1405
مكان : تهران ، حسينيه جماران
موضوع : استمرار مبارزه تا رفع فتنه از عالم
مناسبت : ميلاد حضرت رسول اكرم "ص " و ولادت امام جعفر صادق "ع "
حضار: خامنه اي ، سيد علي "رئيس جمهور" - هاشمي رفسنجاني ، اكبر "رئيس مجلس شوراي اسلامي " - موسوي اردبيلي ، سيد عبدالكريم "رئيس ديوانعالي كشور" - موسوي ، ميرحسين "نخست وزير" و مسئولان كشوري و لشكري
صفحه : 112
بسم الله الرحمن الرحيم
رحمت بودن قرآن و پيامبر اسلام براي بشر
من متقابلا اين عيد بزرگ را كه بايد گفت هم عيد، بزرگترين عيد اسلامي و هم بزرگترين عيد مذهبي است به همه آقايان و به همه ملت و به همه ملل اسلامي ومستضعفين جهان تبريك عرض مي كنم . پيغمبر اكرم - صلي الله عليه و آله و سلم - كه ختم همه پيامبران است و كامل ترين دين را عرضه كرده است بر بشر، قرآن را كه به وسيله وحي بر او نازل شده است عرضه كرده است . قرآن يك كتابي است كه نمي شود دراطراف او با اين زبان هاي الكن صحبت كرد. قرآن يك سفره گسترده اي است از ازل تاابد كه از او همه قشرهاي بشر استفاده مي كنند و مي توانند استفاده كنند. منتها هر قشري كه يك مسلك خاصي دارد، روي آن مسلك خاص تكيه مي كند؛ فلاسفه روي مسائل فلسفي اسلام ، عرفا روي مسائل عرفاني اسلام ، فقها روي مسائل فقهي اسلام ، سياسيون روي مسائل سياسي و اجتماعي اسلام تكيه مي كنند، لكن اسلام همه چيز است و قرآن همه چيز. قرآن يك رحمتي است براي همه بشر و پيغمبر اسلام يك رحمتي است براي عالمين كه در همه امور رحمت است .
دعوت قرآن براي رفع فتنه از عالم
جنگ هاي رسول اكرم ، رحمتش كمتر از نصايح ايشان نبوده است . اينهايي كه گمان
صفحه : 113
مي كنند كه اسلام نگفته است "جنگ جنگ تا پيروزي "، اگر مقصودشان اين است كه درقرآن اين عبارت نيست ، درست مي گويند، و اگر مقصودشان اين است كه بالاتر از اين بازبان خدا نيست ، اشتباه مي كنند. قرآن مي فرمايد: قاتلوهم حتي لا تكون فتنه ، (1) همه بشر رادعوت مي كند به مقاتله براي رفع فتنه ؛ يعني "جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم "، اين غيراز آني است كه ما مي گوييم ، ما يك جز كوچكش را گرفته ايم ، براي اين كه خوب ! مايك دايره خيلي كوچكي از اين دايره عظيم واقع هستيم و مي گوييم كه : "جنگ تاپيروزي ". مقصودمان هم پيروزي بر كفر صدامي است يا پيروزي بر، فرض كنيد بالاتر ازآنها. آنچه قرآن مي گويد اين نيست ، او مي گويد: "جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم "؛يعني ، بايد كساني كه تبعيت از قرآن مي كنند، در نظر داشته باشند كه بايد تا آن جايي كه قدرت دارند ادامه به نبردشان بدهند تا اين كه فتنه از عالم برداشته بشود. اين ، يك رحمتي است براي عالم و يك رحمتي است براي هر ملتي ، در آن محيطي كه هست .رحمت بودن جنگهاي پيامبر براي عالم جنگ هاي پيغمبر، رحمت بوده است بر عالم ورحمت بوده است حتي بر كفاري كه با آنها جنگ مي كرده است . رحمت بر عالم است ،براي اين كه ، فتنه در عالم اگر نباشد، همه عالم در آسايش اند. اگر چنانچه آنهايي كه مستكبر هستند، با جنگ سرجاي خودشان بنشينند، اين رحمت است بر آن امتي كه آن مستكبر بر او غلبه كرده است . برخورد مستكبر رحمت است ، براي اين كه اساس عذاب الهي بر اعمال ماست .
هر عملي كه از ما صادر مي شود، در آن عالم يك صورت دارد، رد برانسان مي شود.اين طور نيست كه عذاب آخرت شبيه عذاب هاي دنيايي باشد كه مامورين بيايند،بكشندش و ببرندش ، و از باطن خود - ذات انسان - آتش طلوع مي كند. اساس جهنم ،انسان است ، و هر عملي كه از انسان صادر مي شود بر شدت و مدت عمل ، بر شدت ومدت عذاب مي افزايد. اگر يك كافري را سر خود بگذارند تا آخر عمر فساد بكند، آن
1- سوره بقره ، آيه 193: "با كافران جهاد كنيد تا فتنه و فساد از روي زمين برطرف شود".
صفحه : 114
شدت آن عذابي كه براي او پيدا مي كند، بسيار بالاتر است از آن كسي كه جلويش رابگيرند و همين حال بكشندش . اگر يك نفر فاسد كه مشغول فساد است بگيرند و بكشند،به صلاح خودش است ، براي اين كه اين اگر زنده بماند فساد زيادتر مي كند و فساد كه زيادتر كرد، عمل چون ريشه عذاب است ، عذابش در آن جا زيادتر مي شود. اين يك جراحي است براي اصلاح . حتي اصلاح آن كسي كه كشته مي شود، يك كسي كه دارديك زهر كشنده را به خيال اين كه يك شربت است ، مي خواهد بخورد. اگر چنانچه جلويش را شما بگيريد و با فشار و زور و كتك از دستش بگيريد، يك رحمتي بر اوكرديد ولو او خيال مي كند كه طعمه او را از دستش گرفتيد و يك زحمتي برايش ايجادكرديد؛ لكن خير، اين جور نيست . اگر امروز، اين سران استكباري بميرند، براي خودشان بهتر است از اين كه ده سال ديگر بميرند. اگر امروز، يك كسي كه فساد در ارض مي كندكشته بشود، براي خودش رحمتي است ، به خيال اين كه به صورت يك تاديب ، نه اين است كه اين يك چيزي باشد كه برخلاف رحمت باشد. پيغمبر، رحمه للعالمين است وتمام جنگ هايي كه او كرده است ، دعوت هايي كه او كرده است ، همه اش رحمت است .اين كه مي فرمايد كه : قاتلوهم حتي لا تكون فتنه بزرگترين رحمت است بر بشر. آنهايي كه خيال مي كنند كه اين آسايش دنيايي رحمت است و بودن در دنيا و خوردن و خوابيدن حيواني رحمت است ، آنها مي گويند كه اسلام چون رحمت است ، نبايد حدود داشته باشد، نبايد قصاص داشته باشد، نبايد آدمكشي بكند. آنهايي كه ريشه عذاب رامي دانند، آنهايي كه معرفت دارند كه مسائل عذاب آخرت وضعش چي است ، آنهامي دانند كه حتي براي اين آدمي كه دستش را مي برند براي اين كاري كه كرده است ، اين يك رحمتي است . رحمتش در آن طرف ظاهر مي شود. براي آن كسي كه فساد كن است ، اگر او را از بين ببرند يك رحمتي است بر او. اين طور نيست كه اين جنگ هاي پيغمبر مخالف با رحمه للعالمين باشد، موكد رحمه للعالمين است . الجنه تحت ظلال
صفحه : 115
السيوف (2)، ممكن است يك معنايش هم اين باشد كه اشخاصي كه در اين جنگ ها هم كشته مي شوند، باز هم به آن مرتبه از عذابي كه بايد برسند نمي رسند، و ممكن است كه يك مرتبه رحمتي براي آنها باشد.
توسعه معرفت ، هدف كتب الهي و انبياي عظام
بنابراين ، قرآن و كتاب الهي يك سفره گسترده اي است كه همه از آن استفاده مي كنند، منتها هركس به وضعي استفاده مي كند و عمده نظر كتاب الهي و انبياي عظام برتوسعه معرفت است . تمام كارهايي كه آنها مي كردند، براي اين كه معرفت الله را به معناي واقعي توسعه بدهند؛ جنگ ها براي اين است ، صلح ها براي اين است ، و عدالت اجتماعي ، غايتش براي اين است . اين طور نيست كه دنيا تحت نظر آنها بوده است كه مي خواستند فقط دنيا اصلاح بشود. همه را مي خواهند اصلاح بكنند. آن مذهبي كه جنگ درش نيست ، ناقص است اگر باشد. و من گمانم اين است كه حضرت عيسي - سلام الله عليه - اگر به او مهلت مي دادند، آن هم همين ترتيبي كه حضرت موسي - سلام الله عليه - عمل مي كرد، همان طوري كه حضرت نوح - سلام الله عليه - عمل مي كرد، آن هم با كفار آن طور عمل مي كرد. اين اشخاصي كه گمان مي كنند كه حضرت عيسي اصلا سر اين كارها را نداشته است و فقط يك ناصح بوده ، اينها به نبوت حضرت عيسي لطمه وارد مي كنند. اگر اين طور باشد، معلوم مي شود كه يك واعظي بوده ، نه يك نبي اي بوده است . واعظ غيرنبي است . نبي ، همه چيز دارد؛ شمشير دارد، نبي جنگ دارد،نبي صلح دارد؛ يعني ، جنگ اساسش نيست ، براي اين كه اصلاح را در دنيا توسعه بدهد،براي اين كه مردم را نجات بدهد جنگ مي كند. براي اين كه مردم را از شرخودشان نجات بدهد، حدود را، تعزيرات را وضع كرده است . براي اين كه هم تربيت بشود اين آدم و هم راحت بشود امت . اگر امروز ما جنگ مي كنيم و جوان هاي ما مي گويند: "جنگ تا پيروزي "، اين طور نيست كه اينها يك امري برخلاف قرآن مي گويند. اين يك ذره اي
2- بهشت ، زير سايه شمشيرهاست .
صفحه : 116
است ، يك رشحه اي است از آنكه قرآن مي گويد. آني كه قرآن مي گويد، بيشتر از اين حرف هاست . اين كه ما مي گوييم ، به اندازه حدود خودمان مي گوييم . ما چون امروز با -فرض كنيد كه - صدام يا با كساني كه مويد صدام هستند جنگ داريم ، در اين محيطناقص ، مي گوييم كه "جنگ جنگ تا پيروزي ".
ريشه قرآني شعار "جنگ جنگ تا پيروزي "
خداي تبارك و تعالي ، چون نظرش به اول و آخر است - تا آخر نظر دارد - مي گويدكه "جنگ تا رفع فتنه ". غايت ، رفع فتنه است ؛ يعني ، اگر ما پيروز هم بشويم يك كمي فتنه را كم كرديم ، اگر ما به جاي ديگر هم پيروز بشويم ، باز يك جاي كمي پيروزي حاصل شده است . اگر همه دنيا را هم ما فرض كنيد كه جنگ بكنيم و پيروز بشويم ، باز همه دنياي عصر خودمان را پيروزي درست كرديم . و قرآن اين را نمي گويد، قرآن مي گويد: "جنگ تا رفع فتنه "؛ بايد رفع فتنه از عالم بشود. بنابراين غلط فهمي است از قرآن كه كسي خيال كند كه قرآن نگفته است "جنگ جنگ تا پيروزي ". قرآن گفته است ، بالاتر از اين را گفته ،اسلام هم گفته است و بالاتر از اين را گفته است . و رحمت است اين ، نه اين است كه نقمتي (3) بر مردم است ، يك رحمتي است بر تمام بشر، كه خداي تبارك و تعالي مردم رادعوت به مقاتله كرده است ، نه اين كه خداي تبارك و تعالي مي خواهد زحمتي براي مردم ايجاد كند؛ مي خواهد رحمت درست كند، توسعه رحمت مي خواهد عنايت كند.بنابراين ، نبايد از قرآن سوءاستفاده كرد و آنهايي كه با رژيم ما مخالف هستند، بگويند:اين مخالف قرآن است ؛ يا آخوندهاي درباري بگويند: اين مخالف قرآن است ؛ ياآخوندهاي بدتر از آخوندهاي درباري بگويند: اين مخالف قرآن است . خير! اين موافق قرآن است . و اگر كسي بگويد كه : با فاسد جنگ نكنيد، مخالف قرآن است ؛ اگر كسي بگويد: فتنه را با جنگ رفع نكنيد، مخالف قرآن است . و ما بحمدالله ، جوان هايمان الان مشغول هستند و همان دستوري كه خداي تبارك و تعالي در قرآن داده است به اندازه
3- ضد رحمت .
صفحه : 117
محيط خودشان ، به اندازه سعه وجود خودشان را دارند انجام مي دهند، و اميدواريم كه خداي تبارك و تعالي به آنها توفيق بدهد كه هر چه بيشتر اين امور را انجام بدهند.
پايمال نمودن بشر به نام حقوق بشر
و ديروز يا پريروز - كه مثل اين كه ديروز بوده است ، يا پريروز بوده است - كه روزحقوق بشر بوده ، حرف هايي زده اند. آنهايي كه بشر را پايمال مي كنند، دم از حقوق بشرمي زنند! آنهايي كه از آن ور دنيا آمده اند و اين ور دنيا را به آتش كشيده اند، صحبت ازحقوق بشر مي كنند. آنهايي كه قضيه اختلاف نژادي مبداء امرشان است ، حتي نژاد سفيد راهم قبول ندارند، فقط يك نژاد و آن نژاد خودشان را قبول دارند، آنها از وحدت نژادصحبت مي كنند، آنها از اين كه نبايد نژاد مختلف باشد. دنيا، وضعش اين طور شده است كه ظالم بيشتر كانه داد رحمت مي دهد از مظلوم . آن كسي كه مردم را پايمال دارد مي كند،بيشتر از حقوق بشر صحبت مي كند. شما ببينيد كه در اين هواپيماربايي كه همه دست اندركاران ايران محكوم كردند اين را، و بعد هم به اين وضع خوب حل قضيه راكردند، باز هم مي گويند كه خود اينها دخالت داشتند. اين دليل بر اين است كه اضطراب درشان پيدا شده ، مضطربند. كساني كه مضطرب مي شوند در يك امري ، دست و پايشان را گم مي كنند، نمي دانند چي چي بگويند. اگر چنانچه اين هواپيماربايي از ايران شده بودو در يك جاي ديگر بود و اين طوري حل شده بود، حالا مي ديديد كه چه بساطي در دنيادرآمده بود، و در تبليغات درآمد كه چه جور خوب درست شد، چه جور خوب عمل شد، چه جور شد، چه جور شد. لكن وقتي كه ايران اين كار را كرده است ، اصلا سكوت كردند در آن . گاهي يك چيزي مي گويند، لكن رئيس امريكا مي گويد كه باز ما شواهدي بر اين كه احتمال اين را بدهيم ايران كرده است ، نمي دهيم . لكن از آن ور مي گويند كه -همان امريكايي ها مي گويند - خود ايران دخالت داشتند در اين امر؛ شواهد واضح است كه خود ايران دخالت داشته ! اين ، براي اين است كه مضطربند. جمهوري اسلامي و اين نهضت همگاني اسلامي ، اينها را مضطرب كرده كه نمي دانند چي چي بگويند، هر وقتي يك چيزي مي گويند. و اين براي اين است كه ، اين يك قدرت اسلامي است كه يك
صفحه : 118
جلوه كمي كرده است و اينها را اين طور مضطرب كرده است ، والا چرا بايد اين طور فتنه بكنند و اين طور افترا بزنند؟ دائما مشغول افترا زدنند به جمهوري اسلامي . دائما راجع به اين كه در جمهوري اسلامي حقوق بشر دارد از بين مي رود و جاهاي ديگر نه ! حقوق بشر سر جاي خودش هست . امريكا سرجاي خودش هست و روساي استكبار حفظمي كنند حقوق بشر را! فقط در ايران است كه حقوق بشر از بين مي رود! اين براي اين است كه ، مضطرب اند اينها. از اسلام اضطراب دارند، از اين كه اسلام پيشبرد بكند، اينهامي ترسند. از اين جهت ، اين طور مي گويند و اين موجب تقويت شما بشود.
تبليغات منفي دشمن ، دليل بر عظمت نظام اسلامي
هر چه آنها در بوق هايشان بر ضد شما صحبت كنند، دليل بر قوت شماست و دليل برعظمت اسلام و عظمت جمهوري اسلامي است ، و اين بايد باعث تقويت ما بشود. آنهابراي تضعيف ما اين طور بوق ها را به بار مي آورند و ما از اثر اين معنا - چون ريشه رامي دانيم كه چي هست - تقويت مي شويم . اگر ايران ، يك جايي بود كه سستي داشت وجمهوري اسلامي ديگر از بين مي خواست برود، اين قدر سروصدا نمي شد. چون مي بينند كه استقرار پيدا كرده است ، همه چيزش مستقر شده است و دارد پيش مي رود،اينها دست و پايشان را گم كرده اند و شروع كرده اند به اين حرف ها زدن ، و اين موجب تقويت روحي شما و ملت ما بايد بشود و جنگنده هاي ما بشود.
ان شاءالله خداوند تبارك و تعالي به بركت اين روز شريف كه هم ولادت موسس اسلام و موسس توحيد است - و توحيد به معناي اعلا - و هم ولادت ناشر احكام اسلام است ، به همه مسلمين و به همه مظلومان مبارك كند، و خداوند همه شما را مويد كند.
والسلام عليكم و رحمه الله