• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد اول - صفحه 302 -  آخوند مي ايستد، شما فرار مي كنيد
صفحه : 302
حبسها، با اين زجرها، با اين اهانتها، با اين فحشها و براي اين مملكت يك استوانه اي هستيم ؛ ايستاده ايم اينجا. اگر خداي نخواسته يك چيزي ، يك خطري براي اين مملكت پيش بيايد، ما ايستاده ايم در مقابلش و نمي ترسيم .
آخوند مي ايستد، شما فرار مي كنيد
اين آقاياني كه مي گويند كه ما مملكت را مي خواهيم حفظ كنيم ، ما چطور هستيم وكذا هستيم ، شما يادتان نيست كه وقتي كه متفقين آمدند اينجا، چطور فرار كردند اين بيچاره ها از تهران تا به يزد. اگر يك آخوند پيدا كرديد فرار كرده ، يك آخوند، يك آخوند. آن روز كه در بالاي تهران طياره ها راه افتاده بود و مردم را مي ترساندند، من تهران بودم ؛ خدا رحمت كند مرحوم آقاشيخ حسين قمي - رضوان الله عليه - با ايشان درآن ميدان شاپور، آنجاها بوديم ؛ ايشان سبيلش را چاق كرده بود(11) با كمال طمانينه ،اصلش كانه خبري نيست من هم مثل او، هيچ ابدا، كانه خبري نيست . اين بيچاره ها، اين نظاميهايي كه مي گويند اينقدر ما كذا هستيم و كذا هستيم و براي مملكت چه مي كنيم ،اينها وقتي كه پاي استفاده و پاي بردن منافع و پاي زورگويي هست ، اينطورند. خدا نكندكه يك روزي يك ورقي برگردد؛ اول كسي كه فرار كند همين نشاندارها هستند، و ماهستيم الحمدلله اينجا تا آخرش ؛ مگر اينها بيايند بگيرند ما را ببرند، ما باز هستيم .
دين عليه دين