تبیان، دستیار زندگی
در روزى از روزهاى خلافت امام علی(ع)، جمعه و عید غدیر (18 ماه ذی حجه) به یك روز افتاده بود. امام در آن روز خطبه اى عجیب خواند و توحیدى شگفت گفت. این خطبه (سخنرانی) را مآخذ چندى نقل كرده اند. من در اینجا ترجمه آن را به جوانان پرشور پارسى زبان ارمغان مى كنم
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نماز جمعه علی (ع) در روز غدیر

 علی

اهمیت اعتقادى موضوع

در روزى از روزهاى خلافت امام علی(ع)، جمعه و عید غدیر (18 ماه ذی حجه) به یك روز افتاده بود. امام در آن روز خطبه اى عجیب خواند و توحیدى شگفت گفت. این خطبه (سخنرانی) را مآخذ چندى نقل كرده اند. من در اینجا ترجمه آن را به جوانان پرشور پارسى زبان ارمغان مى كنم (1).

البته در ترجمه، همه بلاغت و جاذبه و رونق و آهنگ كلمات آن محفوظ نمى ماند. امید كه روزى این مواریث عظیم و زندگى آفرین به همهْ زبانها گردانیده شود و بشریت به عمق این تعلیم و محبت و پیمان و پاكى و جهاد و اعتقاد برسد.

امام در آن روز، پنج ساعت از آفتاب بالا آمده، به منبر بر آمد. در آغاز، خداى را ستایش كرد, آنگونه كه چونان ستایشی، از آن پیش، كس نشنیده بود. و ثنایى گفت خداوند را كه دیگران بدانسان نیارسته بودند ثنا گفتن.

از این خطبه آنچه در خاطر روایان ماند اینست:

خداوند را سپاس، كه سپاس را در عین بى نیازى از سپاسگزاران، وسیله اى ساخت براى اذعان خلق به پروردگارى او، و سببى افزونى رحمت را، و راهى روشن، آن كس را، كه فضل بیشتر او را خواهان باشد.

من گواهى مى دهم كه جز اللّه، معبودى نیست.

اوست یگانه و بى انباز. و نیز گواهى میدهم كه محمد بنده اوست و فرستاده او. در ازل، به علم خویش، او را از میان خلقها همه برگزید و در میان پیامبران نیز مرتبهاى والایش بخشید، تا از سوى خداوند امر و نهى كند. خداوند در رساندن احكام خود، محمد را به جاى خویش قرار داد. زیرا خداوند خود به چشمها دیده نشود، و به خاطرها در نگنجد، و در لایه هاى پیچیده گمان ها و پندارهاى انسان جاى نگیرد. آرى خدایى نیست جز همان اللّه ملك جبار.

بدین روی، جمعه را روز اجتماع قرار داد و همه را به شركت كردن در آن فرا خواند، تا آنچه در روزهاى هفته كردهاید تطهیر پذیرد و كژى و كاستىهایى كه در كار و كسبتان روا داشته اید, جمعه به جمعه، به هنجار آید و تصحیح شود. هم در این روز است یاد كرد مومنان یكدیگر را و هم پدیدار شدن بیم پرهیزگاران از خداوند. و در این روز است كه خداوند پاداش كردار نیكوكاران را چندین برابر دیگر روزها دهد. اما كار به اینجا تمام نشود، مگر آنكه هر چه را فرموده است به جاى آرید و از آنچه نهى كرده است دست بكشید و براى كارهایى كه به تاكید امر كرده است فروتنانه كمر اطاعت بندید.

خداوند اعتراف به نبوّت محمد را با اعتراف به الهیّت خود مقرون ساخت و او را به چنان اكرامى ویژه كرد كه یكى دیگر از خلق بدان پایه نخواهد رسید. محمد نیز شایسته این ویژگى و عنایت بود، چه او خود را ویژه خداوند كرد بود و ربیب خدا بود. آرى آن كس كه هر لحظه به گونه اى باشد به این ویژگى نرسد، و آن دل كه دستخوش هر گمانى گردد به مرتبه محبت حق نایل آمدن نتواند.

خداوند فرمود كه بر او درود فرستیم (2)، تا گرامیداشت بیشتر او باشد، و هم سببى كه درخواست درود فرستند به اجابت رسد (3). اكنون خداى بر او درود فرستد و او را از این بیش تكریم كند و تشریف بخشد و بزرگ افزاید، تا آنجا كه عظمتش پایان یافتن نشناسد و تا جاودان هماره بر جاى باشد.

آنكه خداوند، پس از محمد، از میان خلق، تنى چند را ویژه خویش ساخت. (4) این ویژگان را در پرتو اعتلاى محمد اعتلا بخشید، و رتبت محمد بدیشان سپرد. تا داعیانى باشند راستین كه خلق را به سوى خداى خوانند و مردمان را خداشناسى آموزند. از این دسته، در هر قرنى و زمانى، كس هست. خداوند اینان را در ازال بیافرید، به صورت انوارى زبان، به ستایش او گشوده، و شكر و تمجید او در دلشان افتاده. آنگاه ایشان را حجتهاى خویش كرد بر هر كس كه به ربوبیت خدا خستو است و به عبودیت خویش معترف.

خداوند، این ویژگان را به هنگام آفرینش دیگر آفریده ها حاضر داشت، و تا آنجا كه خود خواست، كار را به ایشان سپرد (5) و ایشان را ترجمان خواست و مشیت خویش قرار داد و زبان اراده خود ساخت. اما با اینهمه، ایشان بندگان اویند، بندگانى كه بى دستور او سخن نگویند و همواره به فرمان او روند. خداوند خود چگونگى و احوال ایشان را نیك میداند. ایشان براى كس آمرزش نخواهند مگر آن را كه خداى پسندد. هیچگاه دل از بیم خداى فارغ ندارند. همى احكام او را به جاى آرند و سنت الهى را پیروى كنند. از حدود خدایى در نگذرند و او را فرمان برند. خداوند (گذشته از این راهنمایان, از جهت دیگر نیز) خلق را در تاریكى و بیراهى نهشت و نابینا و ناشنوا رها نكرد، چرا كه به آنان عقل داد. آن را در وجودشان بیامیخت و در كالبدشان بنهاد و در جانشان استوار ساخت. نیروى حواس را خدمتگار عقل كرد و در گوش و چشم و درون جاى داد. بدینسان حجت را گریبانگیر همه كرد و راه روشن را به همه نمود. او با قدرت خویش به مردمان زبان گویا داد، تا یافته هاى حس و اندیشه را باز توانند گفت. پس از این باید بگویم، اى جماعت مومنان! خداى ـ عزوجل ـ در این روز براى شما دو عید فراهم كرد، دو عید بزگر سترگ، كه یكى ازاین دو جز به آن دیگرى استوار نتواند بود. اینچنین كرد تا نیكى را در حقتان به امام رساند و از راه درست آگاهتان كند، و در پس روشندلانیتان برد از پرتو هدایت او فروغ یافته و راهسپارتان سازد به راه روشن دین خود, و فراوان بر سرتان ریزى از نعتمهاى خویش.

بدین روی، جمعه را روز اجتماع قرار داد و همه را به شركت كردن در آن فرا خواند، تا آنچه در روزهاى هفته كردهاید تطهیر پذیرد و كژى و كاستىهایى كه در كار و كسبتان روا داشته اید, جمعه به جمعه، به هنجار آید و تصحیح شود. هم در این روز است یاد كرد مومنان یكدیگر را و هم پدیدار شدن بیم پرهیزگاران از خداوند. و در این روز است كه خداوند پاداش كردار نیكوكاران را چندین برابر دیگر روزها دهد. اما كار به اینجا تمام نشود، مگر آنكه هر چه را فرموده است به جاى آرید و از آنچه نهى كرده است دست بكشید و براى كارهایى كه به تاكید امر كرده است فروتنانه كمر اطاعت بندید.

اكنون بدانید كه اعتقاد به توحید پذیرفته نیست مگر با اعتراف به نبوت محمد (ص). و هیچ اعتقادى و عملى قبول نیست مگر با قبول ولایت و سرپرستى آن كس كه خداوند خود او را ولى و سرپرست قرار داده است. و آیین طاعت خدا بهنجار نخواهد بود مگر چنگ در زنید به توفیق و نگهداشت خدایی, و نگهداشت آنان كه اهل ولایت اویند. یعنى كسانى كه در روز دور (غدیر) (6) درباره آنان آیت فرستاد و اراده خویش را در حق بندگان خاص و گزیدگان خود اظهار داشت. و پیامبر را فرمود تا ابلاغ كند و گمراهان و منافقان را به چیزى نشمرد. و خود ضمانت كرد كه او را از بد ایشان نگاه دارد.

بدین گونه و با اشاره (به نگهداشت پیامبراز بد بداندیشان) درون آنان را كه به ریب اندر بودند نمایان ساخت و از بطن آن كسان كه راه ارتداد مىسپردند پرده افكند. اینجا بود كه هم مومن و هم منافق آنچه را باید بدانند دانستند. سپس آن كس كه بى پروا بود و لاابالی از حق روى گردانید. و آن كس كه پا بر جاى بود و استوار بر پذیرفتن حق پاى فشرد. و اینجا بود كه جهالت پیشگى منافقان و خیره سرى نابفرمانان فزونى گرفت. و بس داندان بر دندان فشردند و دست بر دست زدند. یكى سخنى گفت. یكى بانگى كرد. و آن كس كه نابفرمانى پیشه ساخته بود بر همان سر بایستاد. و در این میان گروهى نیز اعتراف كردند اما نه از ته دل و نه از سرایمان چنانكه گروهى دیگر اعتراف كردند هم به زبان و هم از جان .بدین سان خداوند دین خویش را كامل كرد. و با كامل كردن دین, چشم پیامبر و مومنان و تابعان او را روشن ساخت.

خداوند اعتراف به نبوّت محمد را با اعتراف به الهیّت خود مقرون ساخت و او را به چنان اكرامى ویژه كرد كه یكى دیگر از خلق بدان پایه نخواهد رسید. محمد نیز شایسته این ویژگى و عنایت بود، چه او خود را ویژه خداوند كرد بود و ربیب خدا بود. آرى آن كس كه هر لحظه به گونه اى باشد به این ویژگى نرسد، و آن دل كه دستخوش هر گمانى گردد به مرتبه محبت حق نایل آمدن نتواند.

و این همان (واقعه غدیر) بود كه بر خیتان خود شاهد آن بو دید و به برخى دیگرتان خبر آن رسید. و بدین واقعه آن وعده نیكوى خداوند به شكیبایان در پیوست. و پرداخته هاى فرعون و هامان و قارون و سپاه اینان و تختگاهشان را تباه و ویران كرد. اما گروهى گمراه برجاى ماندنده در تباه ساختن كار مردمان هیچ فرد نگذارند. اینان را نیز خداوند در همان جایگاه هاى خود فرو خواهد گرفت و آثارشان را نابود خواهد ساخت و نشانه هایشان را محو خواهد كرد و از آن پس دلهاشان را از دریغ و درد خواهد آكند. و به گروهى ملحقشان خواهد فرمود, كه دستان ایشان بازهشت و كالبد ایشان نیرومند ساخت و تواناییشان داد تا بدانجا كه (به سوء اختیار و سوء استفاده از مواهب الهی) دین خدا را دگرگون كردند و احكام او را باژگونه ساختند. و بس زودا ـ اما به هنگام ـ خداوند بر دشمنان خویش پیروز گردد. و خدا لطیف است و خبیر.

(لازم نبود این اندازه سخن گویم, چه) اندكتر ازاین نیز ابلاغ را بسنده بود. اكنون اى مردمان, مشمول رحكمت خداى باشید! در آنچه خداوند شما را بدان فرا خوانده و ترغیب كرده است یكى بیندیشید, و به سوى دین او روى آورید و راه او بسپرید. راه هاى پراكنده دیگر در پیش مگرید تا از راه خدا باز نمانید.

همانا امروز, روزى بس بزرگ است.

در این روز گشایش در رسید و در این روز منزلت آن كسان كه شایسته بودند بلند گرفت و برهان خدا روشن گشت.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.