تبیان، دستیار زندگی
       استاد« سلیمان كتانی » كتاب خود را با عنوان « فاطمه الزهرا (س) وتر فی غمد»را برای امام موسی صدر خواند و ایشان نیز این این مقدمه را بر آن كتاب نگاشت. كتاب مذكور به مسابقه ای كه در نجف اشرف ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

زهرا، فصلی از كتاب رسالت

استاد« سلیمان كتانی » كتاب خود را با عنوان « فاطمه الزهرا (س) وتر فی غمد»را برای امام موسی صدر خواند و ایشان نیز این این مقدمه را بر آن كتاب نگاشت. كتاب مذكور به مسابقه ای كه در نجف اشرف  برگزار میشد،ارائه شد و جایزه ی نخست این مسابقه را به خود اختصاص داد.مقاله پیش روی شما ،مقدمه امام موسی صدر می باشد.

1-   فاطمه ی زهرا (س) در مقدمه امام موسی صدر

2-   با نویسنده

3-   نیاز دنیای امروز به دانستن زندگانی حضرت زهرا

4-   موضع اسلام در قبال زن

5-   آثار دینی مربوط به زن

6-   نمونه راستین یك زن مسلمان

7-   ام ابیها

8-   همسر علی (ع)

9-   فاطمه (س) در راه دانش اندوزی

10-جهاد پیگیر

11-فاطمه (س) در محراب عبادت

12- كوثر

1- فاطمه ی زهرا(س) در مقدمه امام موسی صدر

خداوند از خشم فاطمه خشمگین و به سبب خشنودی او خشنود می شود؛ فاطمه پاره ی تن من است، هر كس او را بیازارد، مرا آزرده، آن كس كه با او دوستی ورزد با من دوستی ورزیده است؛ فاطمه قلب و روح من است؛ فاطمه بانوی زنان دو جهان است؛ این شهادات و نظایر آن، در كتاب های حدیث و سیره به تواتر از پیامبر(ص) نقل شده است.

پیامبری كه از روی هوا سخن نمی گوید و تحت تأثیر روابط نَسَبی و سببی قرار نمی گیرد و از سرزنش نكوهش گران در راه خدا، باكی ندارد.

این گفتارها نشانگر تواضع پیامبر اسلام است كه با دعوت خود عجین شده و برای مردم به مثابه ی الگو و نمونه ای در آمده است. تپش های قلب او و نگاه هایش و دست سودن و گام های تلاشگرانه و پرتوهای اندیشه اش، قول و فعل و تقریر او، تماماً تعالیم دینی و احكام خدا را می نمایاند و چونان چراغ های هدایت و راه های نجات است. آنچه كه از جانب رسول خدا بر سینه فاطمه زهرا(س) نقش بسته با مرور زمان و تكامل جوامع و نیز با نگاه به مبداء اساسی  اسلام در این سخن پیامبر به فاطمه، كه فرمود: « ای فاطمه برای آخرت خود بكوش كه من نمی توانم در پیشگاه خداوندی برای تو كاری بكنم.» ، درخشندگی بیشتری به خود می گیرد. فاطمه ی زهرا(س)، در واقع نمونه زنی است كه خدا می خواهد و پاره ای است از اسلام مجسم و وجود محمد(ص)؛ زندگیش برای زن مسلمان و انسان مؤمن در هر زمان و مكانی به منزله ی الگویی، چهره می نماید.

به راستی شناخت فاطمه (س)، شناخت بخشی از كتاب رسالت الهی است، و پژوهش و تحقیق در حیات حضرتش، به مثابه تلاشی گسترده برای فهم اسلام و ذخیره ای ارزشمند برای انسان معاصر به حساب می آید.

2-   با نویسنده

با وجود این احساس بود كه در صومعه، استاد بزرگوار و ادیب عالی مقام سلیمانی كتّانی در قریه بسكنتا، واقع بر دامنه ی كوه صنین، می نشستم و به او كه كتاب عزیزش موسوم به « فاطمة الزهرا(س) و ترفی غِمد» را می خواند، گوش فرا می دادم. من در حالی به او گوش می سپردم كه در برابرم صفحاتی شكوهمند، نمایان می شد.

صفحاتی كه از زیباییِ، ذوق و عظمت هنر آن استاد عالی مقام، پرده بر می داشت. من دست در دست او ساعاتی در دنیای وسیع و درخشان فاطمه (س) سیر كردم. احساس والایی و سرافرازی می نمودم و از لذت دیده و دیدار بهره مند می شدم و با عقل و قلبم در برابر این میراث بزرگ و شورانگیز، احساس سربلندی می كردم. بهره عمر من همین ساعات بود. ساعاتی در مقابل جمال الهی فاطمه(س) كه بر اندیشه و قلب این مرد انعكاس یافته بود.

به مقدمه كتاب او باز گشتم و به كلماتش گوش سپردم. می خواند: « درباره ی فاطمه زهرا(س) خواهم نوشت و به قدر امكان از استعمال حرف جر - یعنی حرف عَنْ كه در كتب سیره بسیار به كار می رود و نیز نقل سلسله راویان - خودداری خواهم كرد. قلمی كه میان انگشتان من جای گرفته، بیشتر وظیفه خود می داند كه رنگارنگی یك غنچه  را ترسیم كند و از بوی خوش آن به جنبش درآید، تا آن كه به بررسی مواد و تركیبات شیمیایی آن بپردازد.

از او پرسیدم، آیا این دیدگاه فاطمی خود را تنها ویژه كسانی كرده ای كه فاطمه را می شناخته اند و از طریق مطالعه كتاب سیره به زندگی آن حضرت واقف شده اند؟ اگر چنین است بدین ترتیب كسانی را كه می خواسته اند از زندگی او اطلاعی بدست آورند، محروم كرده ای؟ چرا راه  رسیدن به چشمه ی خورشید و منبع حیات را ترسیم نكرده ای تا جامعه ما كه این كتاب را می خواند، بتواند مرد و زنی فاطمه وار پرورش دهد و تربیت كند؟ به او گفتم این صفحات درخشان به زودی، ارواح سرگردان مردم را به شگفتی وا می دارد و آنها را به خود جذب می كند؛ روح هایی كه از بحث ها و نظریه ها و تجربه هایی كه زن را به صورت بزرگ ترین مشكل جوامع گذشته و حال ترسیم كرده اند به تنگ آمده اند.

این شگفتی و شیفتگی هر دو منجر به جستجو و مطالعه درباره مواد و عناصری می شود كه این تابلو های زیبا را پدید آورده است و سرانجام به خانه هایی راه می گشاید كه خداوند اجازه داده ، نام متعالش در آنها بلند شود.

3- نیاز دنیای امروز به دانستن زندگانی حضرت زهرا(س)

پژوهشگران و كارشناسان، تمدن جدید را « تمدن جنس» می نامند و این خود از خطیر بودن چالش دیدگاه ها در باره ی زن و نیزاز خطاء بزرگی كه تمدن جدید در ارتباط با زن روا داشته، پرده بر می دارد. نظریات نویسندگان و دانشمندان علم روان شناسی، و ماده گرایی، كه در همه پدیده ها و خصوصاً در تعریف زن در دنیای جدید رواج یافت، آینده را تیره ساخته و زن را در تمایلات غریزی غرق كرده است، راه صواب را تباه نموده و سر درگمی او را فراهم آورده و جنبه ی انسانی زن را زیر قدم های تجارب قدیم و جدید متلاشی ساخته است.

ما امروز بیش از هر وقت دیگر به تحلیل خلاصه ای از زندگی فاطمه ی زهرا(س) احساس نیاز و احتیاج می كنیم، تا آن را مقتدای خویش سازیم و در راه صلاح و اصلاح خود از فیض زندگی او بهره مند شویم من تمام این سخنان را به نویسنده كتاب اظهار داشتم.

او در پاسخ من با صدایی مطمئن و با دركی از عمق رسالت خود گفت: من پرداختن به این كار را بر عهده تو گذاشتم، تا در مقدمه ی كتاب بدان بپردازی و این وظیفه را به آخر رسانی، تا بدین وسیله كتاب كامل شود و به آن سطحی كه باید، برسد.

من دشواری های بزرگی در تحقق این هدف والا ،در برابر خود احساس می كردم. از این روی، گفته ستودنی اما شرف الدین را كه به هنگام نوشتن تقریظی بر كتاب « الامام علی صوت العدالة الانسانیة» خطاب به مؤلف دانشمندش فرموده بود كه « قلمت را به من امانت بده تا با آن تقریظی بر كتاب بنگارم» ، برای ایشان نقل كردم .

البته این سخن كسی بود كه كتاب ها و نوشته هایش قلمرو كتاب و پژوهش و نگارش را روشن ساخته بود و اینك من با قلم قاصر و با بضاعت اندكم كجا به او توانم رسید و چه خواهم كرد.

با این وجود در این تلاش متواضعانه از فاطمه زهرا(س) استمداد می جویم و سعی می كنم به اندازه توان خود این وظیفه را به انجام رسانم و از خداوند برای خود و خوانندگان عزیز توفیق اظهار نظر طائب و راه یابی صحیح خواستارم.

4- موضع اسلام در قبال زن

درحقیقت روشن كردن موضع اسلا م در قبال زن در این عصر خالی از مشكلات و دشواری ها نیست. زیرا  در این باره آثار دینی و اسلامی گوناگونی به چشم می خورد كه در نگاه نخست متفاوت و مخالف با یكدیگر به نظر می آیند. این مشكل هنگامی بزرگ تر می شود كه برخی از عادات و خرافاتی كه همواره در نزد برخی از ملل اسلامی وجود داشته و دارد، در این امر نیز پای می نهد.

این عادات با تعالیم اصیل اسلامی نیز به گونه ای آمیخته كه پژوهشگر خیال می كند كه این همه از اسلام است.

وقتی به نظریات شرق شناسان حتی آنان كه حسن نیت داشته اند، می نگریم و برخی از نوشته مؤلفان اسلامی را می خوانیم، چنین در می یابیم كه موضع حقیقی اسلام در برابر زن، بسیار پیچیده و ناشناخته است. به طوری كه بسیاری از آنان در این باره نظریات دور از حقیقت و ناصواب ارائه داده اند و عده ای از آنان نیز گمان كرده اند، زن در اسلام، مظلوم و تحت ستم واقع شده است.

حقیقت آن است كه دو میراث مختلف در نزد مسلمانان به چشم می خورد؛ یكی تعالیم دینی مستقیم و مستند و دیگر عادات موروثی كه در آثار دینی هیچ نشانی از آنها دیده نمی شود و باید با دقت و اهتمام ویژه ای هر یك از این دو را از دیگری متمایز ساخت.

5- آثار دینی مربوط به زن

آثار دینی مربوط به زن نیز خود دو نوع است.

نوعی درباره زن و شوونات زن در مرحله ای معین از تاریخ سخن می گوید و نوع دیگر تعالیم بنیادین و جاودان محسوب می شود.

آیاتی كه در بیان احكام یا قانون گذاری یا پند و اندرز، زن را به مرد ملحق می سازد، بس فراوان است، بدون آن كه مقام زن را تنزل دهد یا او را حقیر كند و شأن او را كمتر از مرد بداند.

در زمینه زندگی زناشویی و به خاطر حفظ كیان خانواده (زن) و نیز برای آن كه بتوانند به امور مربوط به زندگی مشترك خود بپردازند، خداوند به مرد نسبت به همسرش نه دیگر زنان درجه و برتری داده است و این برتری پس از هنگامی است كه خداوند حقوق واجب زن را در آیه ی « وَ لَهُن مثْلُ الذی عَلَیْهِن بِالمَعْرُوفِ و لِلرِّجالِ عَلَیْهِن دَرَجة.»

بیان كرده است، درجه و رتبه ای كه قرآن از آن در جای دیگری چنین تعبیر كرده است: « الرِّجالُ قوّامون عَلَی النّساء بِما فَضل الله بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ و بِما اَنْفِقُوا. » كسی كه در قرآن تعمق می كند، در می یابد كه تفاوت هایی كه قرآن در میان مرد و زن قائل شده، مساوات ذاتی میان آن دو را تحكیم می بخشد و توجهی عادلانه و یكسان به هر دو دارد.

پس تفاوت در احكام و واجبات و حقوق، در بیشتراوقات به تفاوت در توانایی ها و ویژگی های هر یك از آنان باز می گردد.

زن، بنابر خصوصیات جسمی و روحی خود، شایستگی مادری و پرورش فرزندان را دارد و این وظیفه طبق حدیثی از پیامبر(س) مهم ترین بنا در اسلام قلمداد شده است.

تأثیر این وظیفه كمتر از هر وظیفه حیاتی دیگر نیست، زیرا مادر، فرد را كه به منزله قوام و استحكام جوامع است، تربیت می كند. این وظیفه با روح زن تناسب دارد. اسلام نیز بدون آن كه بخواهد بر زن چیزی تحمیل كند، وی را برای پرداختن به این وظیفه تشویق می كند.

برای آن كه زن بتواند با آرامش خیال، این مسؤولیت را بر عهده بگیرد، مرد را موظف می كند كه نفقه زن را پرداخت نماید.

در مقابل، بهره مرد را از ارث دو برابر قرار داده تا بدین وسیله عدالت متحقق گردد و نیز به تعبیر قرآن: « مال، دست به دست در میان توانگران نگردد.»  اسلام بر این اساس، این ویژگی و این روش، دیگر احكام خود را نیز بنیان نهاده و به قبول شهادت زن در چهارچوب كار خود، حكم مثبت داده است.

اما موضوع حجاب در اسلام به منظور تحقیر زن یا حبس و یا بزرگداشت و تمجید بیش از حد او، صورت نگرفته است. آنچنان كه نزد برخی از ملل، چنین دیدگاهی متعارف است. بلكه حجاب، سلاح زن برای جلوگیری از طغیان حالت زنانگی او است تا مبادا این حالت و این جنبه ی زن بر دیگر توانایی های او غلبه كند.

این مقصود در آیات قرآنی كه زنان را از نرمش در سخن گفتن یا پای كوفتن به هنگام راه رفتن یا زینت نمایی باز می دارد، به خوبی و روشنی آشكار است.

6-   نمونه ی راستین یك زن مسلمان

با آن كه زنان مدینه بسیار تلاش كردند تا فاطمه را از ازدواج با علی (ع) به بهانه فقر آن حضرت و توجه اوبه، جهاد و سختگیری اش در راه خدا منصرف كنند، وی از انتخاب خود دست نكشید.

فاطمه(س)، هشت سال با علی(ع) زندگی كرد  و زندگی خوب این دو زبانزد و ایده ال همگان شد. فاطمه (س) فرزندانی چون حسن و حسین و زینب و ام كلثوم و محسن را – طفلی كه پس از وفات پیامبر(ص) در وقایع دردناكی كه در آن روزگار رخ داد، سقط شد. برای علی (ع) به دنیا آورد. فاطمه (ص) فقط چند ماه پس از رحلت پدرش زیست و سپس بنا به وصیتش در محلی مجهول به خاك سپرده شد. مراسم دفن و تشییع پیكر پاك او نیز بنا بر وصیتش، دور از چشم مردم و در تاریكی شب انجام پذیرفت.

برخی از قراین تاریخی و احادیث نقل شده، دلالت می كنند كه قبر آن حضرت در یكی از سه مكان زیر است:

بقیع، یا در خانه اش كه اكنون دقیقاً در كنار مرقد پیامبر(ص) واقع شده، یا در روضه ی شریفه ای كه میان محراب و مرقد پیامبر(ص) قرار دارد و امروزه با ایجاد ستون های ویژه ای، مشخص و ممتاز شده است.

مجموع عمر آن حضرت هیجده سال و چند ماه بود، اما عمر كوتاه وی، نمونه ی كامل و شاملی بود از زندگی زن كامل، آنچنان كه خداوند می خواهد و دین به خاطر پدید آوردن چنین زنانی، این همه تلاش می كند، تعالیم دینی به نمونه های بشری نیازمند است تا بتواند در قالب انسانی، تجلی و تجسم یابد و اجرای كامل آنها را محقق گردانند.

بدین وسیله دین را از حالت ایده الی و ذهنی بیرون آورده و به دایره واقعیت ها بكشانند و برای مردم، جای هیچ عذر و بهانه ای باقی نگذارند.

زمانی كه رسول خدا(ص)، آهنگ مباهله با مسیحیان نحرانی كرد به موجب آیه كریمه:

« فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابناءكم و نساءنا و نساءكم و انفسنا و انفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنة الله علی الكاذبین.»

پیامبر(ص) كسانی را بدین میدان همراه آورد كه مردان و زنان و فرزندان اسلام به شمار می آمدند. آن حضرت، علی و فاطمه و حسنین را برگزید و بدین گونه ایمان خود به خدا و نمایندگی خاندان خود را به عنوان الگوهایی كامل از آیینش، برای همگان آشكار ساخت.

اكنون بجاست، پس از این مرور كوتاه بر زندگی فاطمه زهرا(س) درباره این زن كه نمونه ی راستین یك زن مسلمان به شمار می آید، بررسی كوتاهی داشته باشیم.

7-   ام ابیها

فاطمه جوان می خواهد در جهاد پدرش شركت جوید. از این رو مخلصانه در صدد بر می آید تا كمبود عاطفی كه به سبب از دست دادن پدر و مادرشان در دوران كودكی ناشی شده بود، پر كند.

این كمبود پیامبر (ص) را می آزارد و بر دل نازك و مشتاق محبت و شیفته عاطفه او پدیدار می شود. پیامبر (ص) برای به انجام رساندن رسالت سنگین خویش و نیز در رویارویی با محیط پر شقاوت خود، به مهربانی ها  و ملاطفت های مادرانه بسیار نیاز داشت و آن حضرت این همه را در وجود فاطمه (س) پیدا می كرد. در تاریخ، تنها نشان اندكی از این حالت های مادرانه ثبت شده است. اما همین چند مورد اندك به خوبی بیانگر موفقیت حضرت پیامبر با بهره مندی از این منبع سرشار است كه می توانست پدر خود، محمد(ص) را از جنبه ی عاطفی غنی سازد، به طوری كه بتواند بدون كمترین دل نگرانی، سنگینی بار بزرگ رسالت خویش را بر دوش گیرد.

تاریخ این مواضع را وقتی تأكید می كند كه می بینیم، مكرراً از قول پیامبر(ص) نقل می شود كه فاطمه (س) مادر من است. نیز می بینیم پیامبر با او چنان رفتاری دارد كه گویا با مادرش رفتار می كند؛ دستان او را بوسه می دهد، وقتی به مدینه باز می گردد، نخست به دیدار او می شتابد و هنگام عزیمت به جنگ ها و مسافرت ها با او وداع می گوید و گویی از این چشمه بی زوال، عاطفه ای بیكران برای سفر خود بر می دارد.

تفصیل این ماجرا، در كتب سیره نقل شده است. از سویی دیگر در می یابیم كه احساس پدری كردن پیامبر، در پیوند هایش با فاطمه معنی می گیرد. وقتی آن حضرت به مردم فرمان می دهد، وی را با لقب « رسول الله » خطاب كنند ، و فاطمه از این فرمان تبعیت می كند، آن حضرت وی را از این كار باز میدارد و به دختر خود می گوید كه وی را مانند گذشته با لفظ «پدر» خطاب كند.

همچنین در تاریخ زندگی پیامبر اكرم(ص) می خوانیم كه آن حضرت به هنگام برخورد با سختی ها و اندوه های بزرگ، بسیار به نزد فاطمه (س) می رفت. وقتی در جنگ ها زخم برمیداشت، یا هنگام گرسنگی و فقر یا آمدن میهمانی در نزد او، تنها به خانه ی فاطمه می رفت. از یك سو فاطمه (س) مانند مادری مهربان به او ملاطفت و رسیدگی می كرد، بر زخم هایش مرهم می نهاد و دردهایش را سبك می كرد. از سویی دیگر همچون دختری، كمر به خدمت و اطاعت از پدر می بست و احتیاجات او را رفع می كرد. بدین گونه، نقش فاطمه(س) در زندگی رسول خدا(ص)، بسیار برجسته و عظیم جلوه می نماید.

8- همسر علی (ع)

حضرت علی(ع) می فرماید: « نزد رسول خدا رفتم. آن حضرت وقتی مرا دید خندید و فرمود: ای ابوالحسن چه شده؟ خویشاوندیم را با آن حضرت بیان كردم و سابقه خود را در اسلام و از یاوری ها و جهادهایم با آن حضرت سخن گفتم. فرمود: علی راست می گویی، بلكه تو بهتر از آنی كه خود گفتی. سپس عرض كردم: ای رسول خدا! فاطمه(س) را همسر من قرار دهد. فرمود: پیش از تو كسان دیگری نیز چنین درخواستی كرده بودند و من خواسته آنان را با فاطمه در میان گذارده ام؛ اما در چهره او آثار نارضایتی مشاهده كردم. اما لختی درنگ كن تا باز گردم.

پیامبر به نزد فاطمه(س) رفت. فاطمه(س) بر پای ایستاد و ردای پیامبر(ص) را سر گرفت، نعلین از پای آن حضرت به در آورد، برای وضو آب آورد و به دست خود پیامبر را وضو داد و دو پای آن حضرت را شست و آنگاه نشست. پیامبر به او فرمود: فاطمه! علی پسر ابوطالب، كسی است كه به مراتب خویشاوندی و فضل و اسلام او به نیكی آگاهی ... من از پروردگارم خواسته ام كه تو را به همسری بهترین و محبوب ترین مخلوقش درآورد. اینك او ازدواج با تو را پیشنهاد داده است. تو خود در این باره چه نظری داری؟ فاطمه(س) خاموش ماند ولی رویش را بر نگرداند و رسول خدا نیز در چهره او آثار ناخشنودی مشاهده نكرد. پس آن حضرت برخاست در حالی كه می فرمود:  سكوت او قبول این پیشنهاد است.

سپس جبرئیل به نزد محمد(ص) آمد  و گفت: « ای محمد! او را به همسری علی بن ابی طالب در آور كه خدا او را برای علی و علی را برای او پسندیده است.»

علی گفت:

« سپس پیامبر(ص) فاطمه را به همسری من داد و پیش من آمد و دستم را گرفت و فرمود: به نام خدا برخیز و بر بركت خدا بگو: « ماشاء ا لله لا حول و لا قوة الا بالله و توكلت علی الله.» سپس دستم را گرفت و در كنار خود نشان و آنگاه فرمود: بار خدایا! این دو محبوب ترین مخلوقات در نزد من هستند.

پس تو هم این دو را دوست بدار و در نسل آنها بركت قرار ده؛ و از جانب خودت نگاهبانی بر آنان بگمار. این دو و فرزندانشان را از شر شیطان مصون فرما.»

مراسم ازدواج به همین سادگی، پایان یافت.

علی زره خود را مهریه فاطمه(س) قرار داد و بهای آن را صرف خرید اسباب و اثاثیه منزل كرد. وی مقداری معطرات، یك پیراهن به هفت درهم، یك مقنعه به چهار درهم، یك تن پوش بلند سیاه خیبری، تختی بافته شده از برگ های درخت خرما، دو بستر از كتان مصری كه میان یكی از آنها با برگ خرما و دیگر با پشم گوسفند پر شده بود، پرده ای پشمین، یك حصیر، یك دستاس، ظرفی مسین، مشكی از پوست، كاسه ای چوبین برای شیر پاشیدن آب، یك آفتابه، یك سبوی سبز و دو كوزه گلی تهیه و خریداری كرد.

بدین ترتیب، كار خرید جهیزیه و پرداخت مهریه به انجام رسید. فاطمه(س) به خانه علی(ع) كه تنها یك اتاق داشت و متعلق به ام سلمه همسر پیامبر(ص) بود، نقل مكان كرد. علی بر فراز بلندایی بر آمد و فریاد زد: به میهمانی فاطمه بشتابید. مردم همگی به مجلس جشن ازدواج  آن دو حاضر شدند و در شادی اهل بیت شركت جستند.

فاطمه(س) زندگی تازه خود را در خانه علی(ع) آغاز كرد.

رسول خدا(ص) روزی ما بین آنها به داوری نشست و كارهای خانه را بین آنها تقسیم نمود. مسؤولیت كارهای بیرون از خانه را به علی(ع) سپرد و كارهای داخل خانه را بر عهده فاطمه (س) گذارد.

چندی بعد فاطمه(س) صاحب فرزندانی شد و خود به تربیت و پرورش آنها همت گماشت و به كارهای آنان رسیدگی می كرد. آنچنان كه این همه كار و نیز تنهایی او، سنگین می نمود و بنا به درخواست شوهرش، خدمت رسول خدا(ص) رسید و از او خواست تا خدمتكاری برای كمك به آنها استخدام كند.

اما پیامبر از پذیرش این خواسته، عذر خواست و تنگدستی مردم و كثرت اصحاب صفه،  - كسانی كه نه سرپناه داشتند و نه غذای كافی – به یاد وی، آورد.

پس از گذشت مدتی با بهتر شدن وضع مسلمانان پیامبر(ص) خواسته، دخترش را اجابت كرد و خدمتكاری برای او فرستاد و كارهای خانه میان فاطمه(س) و خدمتكار بدون هیچ تبعیضی، تقسیم شد.

یك روز فاطمه(س) به امور خانه می پرداخت و روز دیگر خدمتكار، فاطمه با عبارتی پوزش خواهانه كه در واپسین دم حیات علی(ع) را با آن خطاب كرده بود، زندگی كوتاه خود را به پایان رسانید.

او به علی (ع) گفت: « ای پسر عمو!مرا نه دروغگو یافتی و نه خیانت كار و از هنگامی كه به همسری تو در آمدم با تو به مخالفت بر نخاستم.» آنگاه زمانی كه شنید علی(ع) به او می گوید: « پناه بر خدا! تو به خداوندی داناتر بودی، نیكوكار و پرهیزگار و بزرگوار بودی و بیشتر از دیگران از خداوند پروا داشتی، مرا چه رسد كه تو را به خاطر مخالفت با من مورد توبیخ و سرزنش قرار دهم. به راستی دوری از تو بر من، چقدر گران است.» با آرامش خاطر، جان به جان آفرین تسلیم كرد.

این سخنانی كه آنها را به اختصار نقل كردم، مرا از بحث و توضیح پیرامون زندگی خصوصی و خانوادگی آن حضرت بی نیاز می كند.

9-   فاطمه(س) در راه دانش اندوزی

فاطمه(س) به دانش و علوم فراوانی كه در خانه معرفت ا ز هر سو او را فرا گرفته بود، كفایت نكرد؛ هرگز! زیرا فاطمه(س) می خواست در راه كسب دانش از خود تلاش نشان دهد و در این راه از هیچ گونه كوششی كوتاهی نورزد. از همین رو می بینیم او در دیدارهایش با رسول خدا و علی(ع)، باب مدینة العلم، می كوشد تا علوم و معارف را به هر وسیله و از طرق گوناگون در كمند خود شكار كند.

یكی از بهترین راه ها آن بود كه فاطمه، حَسَنین را از دوران كودكی همواره به محضر رسول خدا می فرستاد و پس از بازگشت آن  دو از آنچه كه در محضر رسول خدا(ص) داده بود، سؤال ها و جواب ها  پرسش می كرد. بدین طریق برای رشد و اعتلای مستمر معرفت و دانش خود می كوشید.

ضمناً فرزندانش را نیز به فراگیری كامل معارف و علوم تا جایی كه بتوانند مطلبی را كه می شنوند نقل كنند، تربیت و تشویق می كرد. این تلاش پیوسته در راه كسب معرفت و دانش اندوزی به رغم اوقات و زمان هایی بود كه فاطمه(س) برای ادای وظایف خانه و انجام مسؤولیت های مادری و همسری اش در خانه بذل می كرد.

همین تلاش بود كه او را در شمار راویان بزرگ حدیث و حاملان سنت مطهر رسول الله(ص) جای داد. نزد فرزندان فاطمه(س) یعنی ائمه ی معصوم كتابی است عظیم كه آن را مُصْحَف فاطمه(س) نام نهاده اند و آنان با كمال سر بلندی از این كتاب بسیار حدیث نقل كرده اند.

10-جهاد پیگیر

خواننده گرامی در خلال سطور این مقدمه، نمونه هایی از جهاد همیشگی آن حضرت را در خانه پدر و همسرش و نیز مواضع مثبت و منفی او را در برابر حوادث زمان و حتی در وصیتش، مبنی بر آن كه وی را سریعاً دفن كنند و قبر او را از چشم مخالفان پنهان نگه دارند، كه نشانگر اعتراض او به وضع عمومی آن روز جامعه اش بود، ملاحظه كرد.

علاوه بر اینها فاطمه(س) در جنگ هایی كه مسلمانان به عنوان دفاع از عقیده و صیانت از كرامت و آزادگیشان می كردند، پیشاپیش سایر زنان به كمك مجاهدان مسلمان می شتافت و با اجرای نقش خود، نقشی كه در این عصر نیز زنان مجاهد عهده دار آنند، مثل فراهم كردن دارو، برای بستن زخم ها و شستن لباس ها و پرستاری از مجروحان جنگی و قرار دادن زندگی در خدمت جنگ،  وظایفش را به خوبی انجام می داد.

فاطمه(س) نقش برجسته و دشواری را در یاری از حق و دفاع از وصیت رسول خدا(ص) از خود نشان داد. او ملاقات ها و گفتگوهای محرمانه ای با اصحاب رسول خدا(ص) ترتیب می داد و آنان را به ایستادگی در كنار علی(ع) تشویق می كرد و خود به گونه ای بی مانند و استوار، بنا بر نقل مورخان، در سخت ترین لحظات زندگی علی(ع)، در كنار آن حضرت استقامت می ورزید و نشان می داد كه جبهه داخلی در زندگی علی(ع) استوار و بدون خلل است.

اما انتخاب موضع صحیح را به شوهر و رهبرش یعنی امام علی(ع) وا می گذاشت. آن حضرت نیز تصمیم می گرفت و موضعی اتخاذ می نمود و فاطمه(س) هم از آن پیروی می كرد.

فاطمه(س) هر صبح شنبه بر مزار شهدا و مزار حمزه، حاضر می شد و بر آنها می گریست و برای آنها از خداوند آمرزش می طلبید.

این عمل كه آغازگر كارهای هفتگی او بود، به خوبی از نهایت احترام فاطمه(س) به امر مقدس جهاد و شهادت پرده بر می دارد و به وضوح زندگی عملی آن حضرت را كه با جهاد آغاز شده بود و بر جهاد و فداكاری تا مرحله شهادت استوار بود، نشان می دهد.

11-فاطمه (س) در محراب عبادت

امام حسن(ع) می فرماید: « مادرم فاطمه، را دیدم كه شب جمعه در محرابش به عبادت ایستاده بود. او پیوسته در حال ركوع و سجود بود تا سپیده صبح پدیدار گشت. می شنیدم كه برای مردان و زنان مؤمن با ذكر نامشان دعا می نمود، اما برای خودش هیچ دعایی نمی كرد و از خداوند چیزی نمی خواست.»

در سیره ی آن حضرت آمده است كه وی ساعات آخر روز جمعه را به دعا اختصاص داده بود و در آخرین دهه ماه مبارك رمضان، شب ها را بیدار می ماند و خانواده اش را تشویق می كرد تا شب را با عبادت و دعا به صبح رسانند.

آن حضرت گاهی از ورم پاهایش رنج می برد. زیرا بسیار به نماز و شب زنده داری می پرداخت و به راستی آیا حیات او به جز سجود، پیوسته در برابر پروردگارش بود؟ او در خانه با شوهر داری و تربیت فرزندانش، خدا را عبادت می كرد. زیرا مسجدش خانه بود. در خدمت اجتماعی كه ارائه می داد از خدا فرمان می برد و با خدمت به خلق خدا كه عیال اویند، پروردگار را عبادت می كرد، همواره این نكته را در نظر داشت كه محبوب ترین كس، نزد خدا، كسی است  كه به عیال خداوند سود بخش تر باشد.

او در مواساتش با فقرا و دردمندان و رنج كشیدگان، خود به همراه خانواده اش، خدای را می پرستیدند.

بنا بر نقل قرآن آمده است كه غذای خود را برای دوستی با خدا به مسكین و یتیم و اسیر می دادند، و خود مصداق كسانی بودند كه در نهایت نیازمندی و احتیاج، دیگران را بر خود مقدم می داشتند و در نهایت بر قلب و زبانشان می گذشت، كه ما شما را به خاطر خداوند طعام می دهیم و انتظار پاداش و سپاسگزاری از شما نداریم.

اینها همه، گوشه ای از زندگی و ركعتی از نماز آن حضرت بود.

12-كوثر

در سال دوم هجرت، ابراهیم، آخرین پسر رسول خدا(ص) در گذشت. بدین لحاظ بر حسب منطق جاهلی، پیامبر بدون نسل باقی ماند.

ملامتگران منافق، بنای شماتت گزاردند. از این بابت خوشحالی ها می كردند و با مرگ محمد(ص) مرگ رسالت او را نیز انتظار می كشیدند. زیرا در نظر آنان رسالت، وسیله و سلطنتی موروثی بود و فرزندان ذكور ادامه شخصیت پدر و متضمن بقای مجدد و یاد آور یاد او.

محمد، پسران خود را از دست داده و سال او نیز از پنجاه فراتر رفته بود. اما وحی الهی اشتباه و پوچی منطق مشركان را نشان داد و اعلان كرد: ما كوثر را به تو بخشیدیم. پس پروردگارت را نمازگزار و قربانی كن كه بی گمان دشمن تو « ابتر» (دم بریده ) است.

پس رسالت پا برجا و اسلام جاوید خواهد ماند و مجد و عظمت محمد(ص) با مجد خداوند در می پیوندد و نام محمد سراسر زمین را تا ابد فرا می گیرد. نسل او حافظان رسالت و نشانه های هدایتند و دشمن ملامت گر و منافق، همان «ابتر» است.

فاطمه(س) تبلور همین كوثر بود. نسل پیامبر (ص) از او و فرزندانش همان ائمه معصوم و دومین ثقلی هستند كه محمد(ص) آنان را پس از وفاتش در میان امت اسلام بر جای نهاد و فرمود كه هرگز، از آنان و ثقل نخست، قرآن، جدا نشوید. این نسل از قرآن نگاهبانی كرده و در راه آن فداكاری های بزرگی از خود نشان داده اند.

این دو ثقل عبارت بودند از: كتاب و عترت كه هر دو ادامه وجود محمد(ص) و رسالت او و وسیله ای برای حفظ سلامت و حركت امت در خط صواب و به دور از انحراف و گمراهی به شمار می آیند و این شأن والای فاطمی بودن است.

در جاهای گوناگون از زبان پیامبر(ص) نقل كرده اند كه كه می فرمود: نسل من از سلاله علی(ع) و فاطمه(س) است. و نیز می فرمود: حسن و حسین، فرزندان من و هر دو پیشوای مسلمانان است و نیز می فرمود: من در میان شما دو چیز گرانبها بر جای می گذارم، كتاب خدا و عترتم، یعنی اهل بیتم را.

تا زمانی كه بدآنها دست آویزید هرگز گمراه نشوید. این دو هرگز از هم جدا نمی شوند تا بر من وارد گردند.

زینب، دختر فاطمه(س)، نیز نقش سرنوشت سازی در پیروزی نهضت كربلا داشت. نهضت حسین(ع) به منظور بازگرداندن روح اسلام در كالبد جامعه و نابودی ظلم و انحراف صورت پذیرفت.

در آن هنگام بنی امیه با نام اسلام فرمان می راندند، اما از اسلام، چیزی جز نام باقی نبود. مواضع زینب(س) و سخنرانی ها و شعارها و جهاد و علم او نمونه ای زنده از فاطمه(س) بود.

بدین گونه با توجه بدانچه نقل كردیم و موارد دیگری كه این مختصر گنجایش آن را ندارد، به درستی در می یابیم: كوثر عُظمی كه خداوند آن را به پیامبرش ارزانی داشت و او را  بدان وسیله مورد كرامت خود قرار داد، چیزی جز وجود فاطمه(س) نبود.

این همان فاطمه است، دختر بزرگترین پیامبر و همسر قدرتمندترین و شجاع ترین امام و مادر شكوفاترین و درخشان ترین پیشوایان در تاریخ رهبری بشر.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.