تبیان، دستیار زندگی
روزی از پدرم پرسیدم: "چرا مثل بقیه از من نمی خواهی درس بخوانم!؟" پدر گفت: "من می خواهم که تو خودت بخواهی درس بخوانی! وگرنه خواستن من ، چه فایده ای دارد!؟"
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

من می خواهم که تو بخواهی که ...!

من می خواهم که تو بخواهی که ...!

روزی از پدرم پرسیدم: "چرا مثل بقیه از من نمی خواهی درس بخوانم!؟" پدر گفت: "من می خواهم که تو خودت بخواهی درس بخوانی! وگرنه خواستن من ، چه فایده ای دارد!؟"

خوب به این جمله دقت کنید: "به جای فقط خواستن چیزی از کسی، سعی کنید کاری کنید که او خودش آن چیز را بخواهد. آن وقت خودتان را کنار بکشید و نظاره گر حرکت او در مسیری باشید که همیشه آرزومندش بودید!"

کم نیستند تعداد پدران و مادرانی که برای فرزندان شان بهترین کتاب ها و قوی ترین کلاس های تقویتی و معلمان خصوصی را فراهم می کنند تا آن ها درس بخوانند، اما در مقابل نفر اول کلاس و مدرسه شاگردی می شود که این همه امکانات ندارد و تنها به خاطر این که درون وجودش چیزی خواستار اول شدن است  ، او از همه ی کسانی که صاحب این امکانات هستند پیشی می گیرد و با فاصله ی زیاد خود را به جلو پرتاب می کند. به زبان ساده آن پدر و مادر دلسوز با وجودی که از اعماق دل شان می خواهند پسرشان درس بخواند اما نمی توانند این خواستن را به پسرشان منتقل کنند و در عوض با توسل به امکانات جنبی سعی می کنند به زور تشویق و تنبیه او را وادار کنند و معمولاً نتیجه همانی می شود که همه می دانیم.

فکر می کنید علت جدایی و طلاق بسیاری از زوج های جوان و حتی مسن چیست؟ جواب خیلی ساده است!؟ آن ها پس از یک یا چند سال زندگی مشترک موفق نشده اند خواسته هایشان را با هم یکی کنند و هر کدام مثل روز اول ساز خودش را می زند و نسبت به خواسته های آن دیگری بی محلی و بی اعتنایی می کند. به همین خاطر است که معمولاً بزرگترهای خانواده به جوان ها توصیه می کنند که به خواسته های طرف مقابل خود با احترام و توجه نگاه کنند و در صورت لزوم برای حفظ ثبات خانواده سعی کنند خواسته هایشان را به هم نزدیک کنند. اگر این اتفاق بیفتد هر چند با وجود نقاط تمایز مختلف باز هم آن دو نفر با همدیگر زندگی خواهند کرد و اگر آن دو نتوانستند به توافقی درخصوص خواستن مشترک موضوعات اصلی زندگی برسند، برای آن پیوند، فرجامی جز جدایی وجود نخواهد داشت."

در مورد ترک اعتیاد هم همین موضوع صادق است. با وجودی که همه ی اطرافیان شخص معتاد برای رهایی و ترک او از جان و دل مایه می گذارند اما جناب معتاد به محض این که شرایط را برای وسوسه شدن مهیا می بیند بلافاصله و بدون هیچ شک و تردیدی و در واقع با سرعتی غیرقابل باور مجدداً به دامن اعتیاد بر می گردد. دلیل این بازگشت هم بسیار ساده است و هیچ ربطی به قدرت جاذبه اعتیاد ندارد، و آن دلیل چیزی نیست جز این که:

"خود معتاد می خواهد برگردد و خود معتاد نمی خواهد واقعاً ترک کند!" به همین سادگی!

اما سوال این است که باید چه کنیم تا به جای آن که ما بخواهیم، خود فرد بخواهد که...!

چاره ی این کار چیزی نیست جز یکسان سازی شیوه ی نگاه کردن مان به دنیا با کسی که می خواهیم خواسته اش با ما یکی شود. و این کار به زور شدنی نیست. پدری که می خواهد فرزندش خودش بخواهد درس بخواند باید ابتدا با خود خلوت کند و ساعت ها به این نکته بیندیشد که چرا خودش می خواهد بچه درس بخواند. آن گاه وقتی در این خلوت نشینی ها خوشبختی کسانی که درس خوانده اند و به مقامات عالی رسیده اند و سختی زندگی آن هایی که درس و مشق را ساده و بی اهمیت گرفته اند مقابل چشمانش رژه رفت، پدر باید به سراغ فرزندش برود و به هر روشی که بلد است سعی کند این خوشبختی و نقطه ی مقابل آن یعنی فلاکت و سختی را برای او به تصویر بکشد. شاید این کار مستلزم بازدید از چندین مرکز بازپروری اشخاص بزه کار و یا ملاقات با تعداد زیادی آدم موفق و خوشبخت باشد. اما این زحمات به نتیجه ی آن می ارزد و آن پدر دلسوز خواهد دید که فرزندش بعد از دیدن دنیا از پنجره ی نگاه او، دیگر نیازی به مشوق ها و تنبیه های غیرضروری ندارد و خودش همانی را خواهد خواست که پدرش می خواهد.

اگر پدری می بیند فرزندش مسیری ناصواب را طی کرده است، نباید او یا دیگران را مقصر بداند. باید بلافاصله درون خودش به دنبال نقص و دلیل این ناصوابی بگردد و ببیند چرا موفق نشده است. هنر دیدن راه درست را به فرزندش بیاموزد تا عزیزش این قدر ساده و راحت فریب نادرست ها را نخورد؟

"به جای توسل بی فایده به اهرم های فشار و تهدید  و یا هزینه کردن بیهوده ی تشویق و تجملات، سعی کنید کسی را که می خواهید با خود هم رأی کنید به این نتیجه برسانید که خواسته ی شما به نفع اوست و اگر او همان چیزی را بخواهد که شما می خواهید خوشبختی و سعادت و منفعت هر دوی شما تأمین خواهد شد.

این شخص می تواند فرزند شما باشد، یا شریک زندگی شما یا تیمی از همکاران تان در موسسه و شرکتی که کار می کنید و یا هر شخص قابل تصور دیگر!"

منبع : موفقیت

مقالات مرتبط :

نوجوان ، نیازمند شماست        

بزرگ شده ام یا نه؟             

با نوجوانت معامله کن !

پدر ، پسر ، رابطه  

آقا پسرای گل              

من باغبان،تو فقط گل        

دوستش بدارید تا مهربانی را بیاموزد                             

هیچ کس منودرک نمی کنه                     

غرغر های نتیجه بخش                     

والدین همراه                  

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.