تبیان، دستیار زندگی
طلوع كننده اى طالع شد; و درخشنده اى بدرخشید; و آشكار كننده اى آشكار گردید; و آنچه به انحراف گرائیده بود به حق و اعتدال برگشت; و خداوند گروهى را به گروهى تبدیل ، و روزى را در برابر روزى قرار داد. جز این نیست كه امامان ( بر حق ) پاسداران الهى بر خلق خدا ه
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مهدی منتظر در نهج البلاغه (2)

مهدی منتظر در نهج البلاغه(2)

خطبه 138:

« یَعطِفُ الهَوى عَلَى الهُدى، إذا عَطَفُوا الهُدى عَلَى الهَوى، و یَعطِفُ الرَّأىَ عَلَى القُرآنِ، إذا عَطَفُوا القرآنَ على الرَّأىِ، حتَّى تَقُومَ الحَربُ بِكم عَلى ساق، بادِیاً نَواجِذُها ، مَملُوءَةً أَخْلافُها، حُلْواً رَضاعُها، عَلْقَماً عاقِبَتُها »

او هواى نفس را به هدایت و رهنمود الهى بر مى گرداند، آن هنگام كه مردم هدایت الهى را به خواسته هاى نفسانى بر گردانده اند.

و آنگاه كه مردم قرآن را تفسیر به رأى كنند او آراء و نظریات را به قرآن گرایش دهد.

ابن ابى الحدید در ذیل این فراز نوشته است:

« أن الوالى یعنى امام الذى یخلقه الله تعالى فى آخر الزمان »

بدون شك مقصود از والى در این عبارت امامى است كه خداوند او را در آخر الزمان خلق خواهد كرد.

ابن ابى الحدید پیرامون این فراز سخنان امام على(ع) مى گوید:

این كلام اشاره به امامى است كه خداوند او را در آخرالزمان به وجود مى آورد و همو باشد كه در روایات و آثار به او نوید داده شده است; و مقصود از گرایش به قرآن، لغو احكام صادره از روى رأى و قیاس، و منع از عمل بر طبق گمان و تخمین، و جایگزین كردن عمل بر طبق قرآن است.

بدین ترتیب ابن ابى الحدید به پیشگوئى امیرمؤمنان(ع) از ظهور و قیام حضرت مهدى(ع)، و نقش او در حاكمیت هدایت الهى و قرآن بجاى هوى و هوس و رأى و قیاس ــ كه روش عقیدتى و فقهى اهل تسنن به ویژه فرقه حنفى را تشكیل مى دهد ــ اعتراف نموده ، اما زیر بار ولادت حضرت از پیش نرفته ، و خاطر نشان مى كند كه بعداً متولّد خواهد شد. و این ادعا در مقدمه كتاب مردود گردید.

اما آنچه ما خود از كلام امیرالمؤمنین على(ع) مى فهمیم این است كه به طور كوتاه مى گوئیم:

برنامه كار و سازمان حكومت آن امام بزرگوار و موعود اسلام، همچون زمامداران جهان ، متكى بر هوى و هوس ، و دین سازى و زورگوئى و قوانین تحمیلى نیست; بلكه بر اساس رشد عقلى و پیشرفتهاى علمى است، كه در سایه هدایت قرآن و تعالیم عالیه اسلام و رهبرى حضرتش پایه گذارى مى شود.

همانطوریكه پیامبر عالیمقام اسلام(ص)، در پرتو قرآن و دستورات اسلام ، در مدت كوتاهى روح ایمان ، یكتاپرستى ، نوعدوستى، عدالت، رفاه، نظم و امنیّت همه جانبه، و علم و دانش را جایگزین عقاید شرك آمیز مذاهب باطل، رذائل اخلاقى، انواع تبعیضات و تجاوزات، فقر علمى، و دیگر چیزها نموده، و سرانجام وضع نكبت بار زندگى جاهلى را از ریشه دگرگون ساخت ; و عالیترین راه و رسم زندگى و كسب سعادت را به مردم آموخت ; و درهاى ثروت مادى و معنوى را بر روى آنان گشود.

و امام(ع) در فراز بعد چنین خاطر نشان مى فرماید كه:

رویدادها وحوادث بدانجا منتهى مى شود كه جنگ همه را به پا خیزاند، و همانند حیوان درنده اى كه در موقع حمله دهان خود را براى دریدن شكار و بلعیدن آن، تا آخرین حد باز مى كند به شما نیشخند زند; پستانهاى آن از شیر پر گشته(  [1] ); مكیدن شیر آن بس شیرین است، و سرانجام بس زهرآگین.

آرى، همانطور كه دیدیم و مى بینیم، در آغاز جنگ، نوعاً غنائم جنگى و موفقیتهائى نصیب جنگجویان مى شود; و به امید بهره بیشتر و پیروزى كامل جنگ به ذائقه آنها شیرین مى آید، آنچنانكه هریك از طرفین طرح آتش بس طرف دیگر را نمى پذیرد; اما پایان شوم جنگ، كشتار، ویرانى ، معلولین فراوان، بیماریهاى روحى و جسمى، غارت اموال، تجاوز به نوامیس ، و انواع بدبختى ها است كه كام جنگ افروزان و ملل جنگ زده را تلخ مى كند.

و اما مهدى آنست كه پر مى كند زمین را از عدالت ، همچنانكه پر شده باشد از ستم; و در این موقع چهارپایان و درندگان در امنیت بسر خواهند برد; و زمین پاره هاى جگرش را بیرون اندازد. مجاهد پرسید: پاره هاى جگر زمین چیست؟

ابن عباس پاسخ داد: قطعاتى همانند ستونهائى از طلا و نقره(  [10] ).

هم اكنون نمونه آشكار آن را در جنگ خائنانه و تحمیلى عراق و ایران به چشم خود مى بینیم كه انواع كمكهاى نظامى و سلاحهاى جنگى است كه با پولهاى سعودى و همكاران خود فروخته اش از طرف مصر، اردن، اسرائیل، آمریكا، شوروى و فرانسه سرازیر عراق مى شود; و مسلمانان فریب خورده یا خود فروخته بعثى و مرتد را به ادامه جنگ علیه اسلام و مسلمانان ایران تشجیع مى كند.

چنانكه جنگ اعراب و اسرائیل در رمضان ، جنگ مسیحیان لبنان با مسلمانان این كشور در چهار سال پیش ، و حمله فعلى اسرائیل به لبنان ، و كشتار بى رحمانه و بى حد و حساب مسلمانان این سرزمین هم نمونه هاى دیگرى از پیشگوئیهاى امام امیرالمؤمنین على(ع) است.

امام(ع) این چنین سخن را ادامه مى دهند كه:

« أَلا وَ فِى غَد ــ و سَیأْتى غَدٌ بِما لا تَعرِفوُن ــ یَأخُذُ الْوَالِى مِن غَیرِها عُمَّالِها عَلى مَساوِىءِ أَعْمَالِها، و تُخرِجُ لَهُ الأَرضُ أَفالِیذَ كَبِدِها، و تُلقِى إِلَیهِ سِلماً مَقالیدَها، فَیُریكم كیفَ عَدلُ السِّیرةِ، وَ یُحیِى مَیِّـتَ الكِتابِ و السُّـنَّةِ »

آگاه باشید، در فردا ـ فردائى كه از آمدنش و آنچه همراه دارد نا آگاهید ـ والى و زمامدار ( با این ویژگى كه بر اساس وراثت از حكومت هاى قبل ، یا بند و بست با گروهها و احزاب چپ و راست ، یا سرسپردگى به استعمارگران شرق و غرب روى كار نیامده ) ; كارفرمایان و عمال آن حكومتها را بحسب تجاوزات و خیانتهائى كه مرتكب شده اند ، محاكمه نموده ، به كیفر رساند; و زمین پاره هاى جگر خود را براى او بیرون آورد ، و از روى تسلیم و فروتنى كلیدهاى خود ( اختیار گوشه و كنار جهان ) را به سوى او اندازد; و آنگاه او روش زمامدارى و آئین دادگسترى پیامبر را به شما نشان دهد ، و آثار مرده و فراموش شده كتاب و سنّت را دگر بار زنده ، و به اجراء و گسترش در آورد.

ابن ابى الحدید در ذیل این فراز نوشته است:

« أن الوالى یعنى امام الذى یخلقه الله تعالى فى آخر الزمان »

بدون شك مقصود از والى در این عبارت امامى است كه خداوند او را در آخر الزمان خلق خواهد كرد.

كلمه « أفـالیذ » جمع « افلاذ » جمع « فلذ » بـه معنى پاره جگر است ، و این كنایه از گنج ها و ذخائر زیر زمینى امثال طلا ، نقره ،  الماس ، نفت ، و غیره است كه براى قائم به امر ( زمامدار ) آشكار خواهد شد; و در بعضى از تفاسیر كلام خداوند ، « وَ أَخرَجَتِ الأَرضُ أَثقَـالَها »(  [2] ) به همین موضوع تفسیر شده است.

آنگاه گوید: این مطلب در روایتى با تعبیر « و قائت له الارض أفلاذ كبدها »(  [3] ) آمده ، كه معناى آن چنین است: « زمین پاره هاى جگر و ذخائر خود را به خارج پرتاب خواهد كرد. »

نیز ابن اثیر پیرامون لغت « فلذ » گوید: از اخبار سـاعت جمله « و تقـىء الارض أفلاذ كبدها » است; و معنـاى این جمله آنست كه زمین گنجهاى نهفته خود را خارج مى كند ; و همانند این كلام است آیه: « وَ أَخرَجَتِ الأَرضُ أَثقَـالَها »(  [4] ).

او هواى نفس را به هدایت و رهنمود الهى بر مى گرداند، آن هنگام كه مردم هدایت الهى را به خواسته هاى نفسانى بر گردانده اند. و آنگاه كه مردم قرآن را تفسیر به رأى كنند او آراء و نظریات را به قرآن گرایش دهد.

و علامه قندوزى نیز این فراز از كلام امیرالمؤمنین(ع) را تحت عنوان « فى ایراد الكلمات القدسیة لعلى كرم الله وجهه ، التى ذكرها فى شأن المهدى فى كتاب نهج البلاغه » آورده است(  [5] ).

و حاكم در « مستدرك » به نقل از مجاهد از ابن عباس آورده كه گفت:

و اما مهدى آنست كه پر مى كند زمین را از عدالت ، همچنانكه پر شده باشد از ستم; و در این موقع چهارپایان و درندگان در امنیت بسر خواهند برد; و زمین پاره هاى جگرش را بیرون اندازد.

مجاهد پرسید: پاره هاى جگر زمین چیست؟

ابن عباس پاسخ داد: قطعاتى همانند ستونهائى از طلا و نقره(  [6] ).

------------------------------

پیوند به:

مهدی منتظر در نهج البلاغه (1)

رایحه ظهور

پی نوشت ها:

1-شاید كنایه از مواد و مهمات جنگى باشد كه از هر سو به جنگجویان اعطاء مى شود ، و بدین وسیله آتش جنگ برافروخته تر مى گردد.

2 ــ سوره زلزال 99/2 .

3 ــ شرح نهج البلاغه ، 9/46 .

4ــ نهایه ، ج 3 ص 470 ; الفائق ، زمخشرى 3/141 .

5 ــ ینابیع المودة ، باب 74 ، ص524 ، چاپ نجف.

6 ــ مستدرك ، ج 4 ص 514.

منبع:

مهدی منتظر در نهج البلاغه، مهدی فقیه امامی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.