شش دلیل برای یک اتفاق بد
ایمنی و امنیت بازیگران و گروه تولید شش دلیل برای یک اتفاق بد فرج حیدری؛بیمه حوادث
حیدری حرف هایش را به کل سینمای ایران تعمیم می دهد؛ «این مشکل ها در کل دایره سینما وجود دارد. امنیت در کار هیچ یک از افراد شاغل وجود ندارد. به طور مثال تهیه کننده و سرمایه گذار بر روی فیلمی سرمایه گذاری می کنند و بعد از اکران آن با CDهای قاچاق مواجه می شوند. CDهایی که کل سرمایه، پول و آرزوهای آنها را بر باد می دهد.»
علی معلم؛بنیه ضعیف مالی
علی معلم مدیرمسوول و سردبیر مجله دنیای تصویر و تهیه کننده فیلم های گاوخونی و ازدواج به سبک ایرانی به ناتوانی مالی سینمای ایران اشاره می کند؛ «سینمای ایران در چارچوب بسته مالی حرکت می کند. افرادی که در سینمای ایران مشغول به فعالیت هستند، مطمئناً آدم های بی فکری نیستند و حواس شان جمع است، اما بنیه ضعیف مالی سبب می شود که آنها نتوانند امکانات را به شکل درست سر صحنه در اختیار داشته باشند. به همین خاطر حمایت از جریان تولید و ایمنی لازم سر صحنه وجود ندارد. این ضعف مالی در حدی بوده که ما در فیلم های جنگی کشته داده ایم.»معلم به تبعات این ضعف اشاره می کند؛ «به دلیل نبودن جریان مالی قوی، متخصص این کار وجود ندارد. بدل سر صحنه وجود ندارد. اینها بخش های صنعتی سینما هستند که در ایران رشد نکرده است. نیروهای لازم وجود ندارند و اگر هم باشند به دلیل ضعف مالی نمی توانند کار خود را درست انجام دهند.» علی معلم درباره کارهای لازم بعد از حادثه می گوید؛ «بعد از اتفاق، باید جبران پزشکی وجود داشته باشد و مداوای فرد به بهترین شکل، صورت پذیرد. به غیر از مساله پزشکی، باید فرد آسیب دیده از نظر مالی تامین شود تا در مدتی که نمی تواند کار کند، مشکل مالی نداشته باشد.»
رضا کیانیان؛مشکل فرهنگی
«در فرهنگی زندگی می کنیم که جان آدم ارزش ندارد. همیشه چیزهایی دیگر باارزش است.» این شروع صحبت های رضا کیانیان است؛ «مثلاً یک موتورسوار وقتی که با سرعت زیاد می راند، برای جان خود ارزشی قائل نیست ولی وقتی به یک سرعت گیر می رسد، سرعت موتور خود را کم می کند، به این خاطر که به موتورش آسیبی نرسد. در همین فیلم آتش سبز، اگر قرار بود دوربین را درون تور بگذارند، قبلاً تور و طناب را وارسی می کردند چون دوربین وسیله باارزشی است و اگر خراب شود، پول زیادی از بین می رود اما چون جان آدم اهمیتی ندارد، تور را وارسی نمی کنند که در آن صورت ممکن است به بازیگر ضربه جانی وارد شود.» رضا کیانیان در پایان حرف هایش می گوید؛ «این یک مشکل فرهنگی است. جان انسان مهم است و ارزش دارد. هر وقت این ارزش را جدی گرفتیم، آن وقت به قوانین و ضوابط بعد از آن هم می رسیم.»یوسف صمدزاده؛مسوولیت تهیه کننده
یوسف صمدزاده از مدیرهای تولید با سابقه سینمای ایران، به مسوولیت تهیه کننده اشاره می کند؛ «همه چیز از طرف تهیه کننده باید جدی گرفته شود. طوری که قبل از فیلمبرداری، اطمینان کافی حاصل شود تا برای بازیگر مشکلی پیش نیاید.مهم ترین موضوع بیمه حوادث است که متاسفانه جدی گرفته نمی شود و در قبال آن بی مسوولیتی و سهل انگاری وجود دارد.» صمدزاده درباره تجربه های خود می گوید؛ «در فیلم هایی که مسوولیت داشتم، این تعهد را رعایت می کردم که همه افراد گروه بیمه باشند. مخصوصاً فیلم هایی که دارای صحنه های خاص بودند. مثلاً در فیلم های 13 گربه روی شیروانی (علی اکبر عبدالعلی زاده) و فرار از جهنم (شفیع آقامحمدیان) این مساله را رعایت کردیم و برای کسی مشکلی پیش نیامد.» یوسف صمدزاده درباره فیلمبرداری در شهرستان ها می گوید؛ «فیلمبرداری در شهرستان ها به دلیل محدودتر بودن امکانات، حساسیت بیشتری می طلبد که تهیه کننده باید به آنها آگاهی داشته باشد تا جلوی مشکل هایی که ممکن است پیش بیاید را بگیرد. مهم ترین چیزی که می تواند به تهیه کننده کمک کند، جدی گرفتن بیمه حوادث است. بحث بیمه آنقدر جدی است که باید جلوی ساخت فیلم هایی که عوامل آن بیمه نیستند، گرفته شود.»
عباس شوقی؛عدم تخصص
عباس شوقی به عنوان مسوول جلوه های ویژه کسی است که بیشترین مواجهه را با این گونه حوادث دارد. او درباره اتفاقی که برای پگاه آهنگرانی افتاده، می گوید؛ «تهیه کننده، مدیر تولید و برنامه ریز همه در مورد اتفاقی که افتاده، مقصر هستند. برای گرفتن این صحنه با من به شکل غیرحرفه ای تماس گرفته شد. طوری که عصر به من زنگ زدند و گفتند برای فردا به تو احتیاج داریم. طبیعتاً به دلیل برنامه ریزی غلط، من نتوانستم سر صحنه حضور پیدا کنم. برای گرفتن این صحنه ها، باید متخصص سر صحنه حضور داشته باشد، اما گروه سازنده فیلم می خواستند با کم پول دادن، سر و ته قضیه را هم بیاورند. نتیجه اش هم اتفاقی بود که همه از آن خبر داریم.»شوقی حرف هایش را ادامه می دهد؛ «مشکل مدیریت وجود دارد. این مشکل سبب شده که همه درباره چیزهایی که نمی دانند، اظهارنظر کنند و خود را متخصص جلوه دهند. به همین خاطر متخصص کم وجود دارد و اینجا است که عدم تخصص به همه چیز ضربه می زند.»
منیژه حکمت؛نادیده گرفتن اصول حرفه ای
منیژه حکمت مادر پگاه آهنگرانی و کارگردان فیلم های زندان زنان و سه زن درباره این موضوع می گوید؛ «در حالی که فیلمسازان و سینماگران ایرانی تلاشی واقعی را برای به روز شدن و صنعتی شدن سینمای ایران بر خود هموار کرده اند و خود را برای مواجهه با ابزار و تکنولوژی های جدید آماده می کنند، در کمال تاسف و تحیر، هنوز برخی از ما با توسل به شیوه های قدیمی و غیرحرفه ای و فارغ از مسوولیت نسبت به عوامل مختلف یک فیلم، کار خود را بی توجه به اصول اخلاقی، انسانی و حرفه ای پی می گیریم.»حکمت در ادامه صحبت هایش به عدم تخصص در به وجود آمدن این حادثه اشاره می کند؛ «با توجه به شواهد موجود، با ساده ترین و پیش پا افتاده ترین تمهیدات، می شد از این اتفاق جلوگیری کرد. حضور یک متخصص جلوه های ویژه به طور قطع می توانست راهکارهای بی خطر و عملی این صحنه را برای گروه تدارک ببیند و از این اتفاق جلوگیری کند.»
نحوه انتقال پگاه آهنگرانی از سر صحنه به درمانگاه و انتقالش به تهران، خود داستانی است که حرف های حکمت، غیرحرفه ای بودن این عمل را تایید می کند؛ «نحوه حمل پگاه از سر صحنه تا درمانگاه بیرجند به شکلی غیراستاندارد، توسط یک پیکان که سر صحنه بوده، صورت گرفته و پس از آن به حالت نشسته روی صندلی عادی هواپیما به تهران منتقل شده که همین باعث آسیب دیدگی بیشتر رباط ستون فقرات او شده است.»
منبع : شرق