تبیان، دستیار زندگی
وقتی مأمون تصمیم گرفت، دخترش ام‌الفضل را به همسری امام جواد علیه السلام درآورد، بنی‌عباس از این تصمیم آگاه شدند، پس بر او تندی کردند و این تصمیم او را زشت شمردند و ترسیدند که عاقبت کار با امام جواد علیه اسلام به جایی رسد ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تمجید امام جواد علیه السلام؛ از زبان دشمن

گنبد بارگاه امام جواد علیه السلام

وقتی مأمون تصمیم گرفت، دخترش ام‌الفضل را به همسری امام جواد علیه السلام درآورد، بنی‌عباس از این تصمیم آگاه شدند، پس بر او تندی کردند و این تصمیم او را زشت شمردند و ترسیدند که عاقبت کار با امام جواد علیه اسلام به جایی رسد که با امام رضا علیه السلام رسید. پس در این باره بسیار اندیشه و مشورت کردند. پس خویشان مأمون نزد او رفته، گفتند: «... ما بیم آن داریم که تو با این کار حکومتی را که خداوند به ما سپرده، از اختیار ما بیرون کنی و جامه عزتی که خدا ما را پوشانده، از تن ما برون آوری. تو خوب می‌دانی میان ما و آل علی از دیر باز تاکنون چه ماجراهایی بوده است و می‌دانی که خلفای راشدین پیش از تو نیز آنان را همواره تبعید می‌کردند، یا بدان‌ها اعتنایی نشان نمی‌دادند ...»

پس مأمون به ایشان پاسخ داد: «اما آنچه میان شما و آل ابوطالب گذشت؛ شما خود سبب آن همه ماجرا بودید. و اگر به آنان انصاف می‌دادید، ایشان سزاوارتر از شما بودند... .»

سپس آن جماعت گفتند: «... آیا دختر و نور چشمت را به همسری کودکی می‌دهی که در دین خدا بینا و فهیم نشده است و حلال را از حرام و واجب را از مستحب نمی‌تواند بازشناسد... به او فرصت ده تا ادب بیاموزد و قرآن بخواند و در دین تفقه کند و حلال را از حرام بازشناسد ... .»

مأمون در پاسخ گفت: «وای بر شما! من از شما نسبت به این جوان داناترم. او در دین فقیه‌تر از شماست و از شما نسبت به خدا و رسول او و سنت و احکامش داناتر است و از شما به قرآن خواناتر است و به محکم و متشابه و ناسخ و منسوخ و ظاهر و باطن و خاص و عام و تنزیل و تأویلش آگاهتر است.»

منبع:

برگرفته از کتاب سیره معصومان، سید محسن امین (با اندکی تغییر)

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.