تبیان، دستیار زندگی
اى فرستاده خدا! من مادر دو آهو بچه‌ام كه اینك هر دو، گرسنه و تشنه‌اند و پستانهایم از شیر آكنده، از شما تقاضا دارم (هر چند) ساعتى مرا رها سازید تا پس از شیر دادن آنها بازگردم و دوباره در همینجا به بند نشینم
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

راز بگشا ای علی مرتضی

(5)

ضامن آهو

               خاطره‌ای از زبان امیر مؤمنان، علی علیه السلام

پیامبر هم ضامن آهو بوده

[اكنون به من گوش كنید تا خاطره‌ای از حبیبم، پیامبر خدا برایتان نقل كنم]

روزی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از جایى مى‌گذشت در بین راه گذارش بر ماده آهویى افتاد كه در خیمه و خرگاهى بسته شده بود.

آن حیوان به قدرت خدا زبان بگشود و با پیامبر گرامى سخن گفت و به آن حضرت عرض كرد:

اى فرستاده خدا! من مادر دو آهو بچه‌ام كه اینك هر دو، گرسنه و تشنه‌اند و پستانهایم از شیر آكنده، از شما تقاضا دارم (هر چند) ساعتى مرا رها سازید تا پس از شیر دادن آنها بازگردم و دوباره در همینجا به بند نشینم .

رسول خدا (كه درود خداوند برو و خاندانش باد ) فرمود: چگونه این كار ممكن است، در حالى كه تو صید و شكار مردم و اسیر و دربند هستى؟

آهو گفت : اگر رهایم كنید (به زودى) باز آیم و شما خود مرا در بند كنید.

پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) پس از آنكه از حیوان تعهد گرفت، رهایش ساخت.

چیزى نگذشت كه آهو بازگشت اما پستانش از شیر تهى گشته بود.

ضامن آهو

پیامبر اكرم حیوان را در همان مكان بست و سپس پرسید: این آهو شكار كیست؟

گفتند: صیاد و مالك آن ، شخصى از تیره عرب است.

رسول خدا (بى درنگ) رهسپار آن قبیله شد. و به منظور رهایى حیوان، قصد خریدن آهو را كرد و در این خصوص با صیاد سخن گفت ، اما صیاد گفت:

اى فرستاده خدا! پدر و مادرم فداى شما، این حیوان را از همین جا رها ساختم.

آنگاه پیامبر خدا (كه درود خداوند برو و خاندانش باد) به جمع حاضر روى كردند و فرمودند:

اگر چارپایان نیز به میزان شما از مرگ (و سختیهاى پس از آن ) خبر داشتند، هرگز از آنها، گوشت فربهى نمى خوردید.

ضامن آهو

متن روایت :

عَن عَلِى قالَ : مَرَّ رَسولُ اللهِ (ص ) بِظَبِیةٍ مَربُوطَةٍ بطَنَبِ فُسطَاطٍ، فَلَمَّا رَاَتْ رَسولَ اللهِ (ص) اَطلَقَ اللهُ عَزّ وَ جَلّ لَها مِن لِسانِها فَكَلَّمَتهُ

فَقالَتْ :یَا رَسولَ اللهِ! اِنِّى اُمُّ خَشَفَینِ عَطشانَینِ وَ هَذَا ضَرعى قَد اِمتَلَأَ لَبَناً فَخَلِّنِى حَتَى انطَلِقُ فَارضِعهَا ثُمَّ اَعُودُ فَتَربِطنِى كَما كُنتُ .

فَقالَ لَهَا رَسولُ اللهِ (ص): كَیفَ وَ اَنتَ رَبیطَةُ قَومٍ وَ صَیدُهُم؟

قَالَتْ: بَلَى یَا رَسولَ اللهِ! اَنَا اَجِىءُ فَتَربِطنِى اَنتَ بِیَدِكَ كَمَا كُنتُ.

فَاَخَذَ عَلَیهَا مُوثَقاً مِنَ اللهِ لِتَعُودَنَّ وَ خَلَى سَبیلَهَا فَلَمْ تَلبِثُ اِلّا یَسیِراً حَتی رَجَعَت قَد فَرَغَت مَا فِى ضَرعِها. فَرَبَطَها نَبىُّ اللهِ كَما كَانَتْ .

ثُمَ سَاَلَ : لِمَن هَذا الصَیدُ؟

قَالَوا: یَا رَسولَ اللهِ (ص )! هَذِهِ لِبَنِى فُلانٍ.

فَاَتَاهُم النَبِىُ - وَ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ كانَ الذِى اقتَضَهَا مِنهُم مُنافِقاً فَرَجَعَ عَن نِفَاقِهِ وَ حَسُنَ اِسلامُهُ -  فَكَلَّمَهُ النَبِىِّ لِیَشتَرِیَهَا مِنهُ.

قَالَ : بَل اُخَلِّى سَبِیلَهَا، فِداكَ اَبِى وَ اُمِى یَا نَبِىَ اللهِ .

فَقَالَ رَسوُلُ اللهِ : لَو اَنَّ البَهائِمُ یَعلَمُونَ مِنَ المَوتِ مَا تَعلَمُونَ اَنتُم، مَا اَكَلتُم مِنهَا سَمِیناً 1

پیوند به :

ملاقات پیامبر با 360 فرشته!

عجیب‌ترین دعای پیامبر!


اثبات الهداه ، ج 1، ص 309؛ اعلام الورى ، ص 26 (به اختصار) ؛ بحار، ج 17، ص 398 و ج 64، ص 26.

ر.ك: خاطرات امیر المومنین ؛ شعبان صبوری

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.